گزارش کامل نشست هفتاد و هشتم انجمن جیحون
پایگاه خبری اولکامیز – آنّادُردی کریمی:
هفتاد و هشتمین نشست انجمن ادبی جیحون روز جمعه ۵ بهمن ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۳ بعدازظهر در خانه فرهنگ شهرداری گنبد (جنب فلکه چای بویین) برگزار شد.
موضوع نشست:
🔹شعرخوانی شاعران و گفتمان ادبی
🔹شرح و بررسی اشعار دولت گلدی فدایی شاعر معاصر ترکمن
سخنران: محمود یاردم صادقی
مجری این جلسه فرهاد قاضی نایب رئیس انجمن جیحون بودند. ایشان ضمن سلام و خوشامد گویی به شرکت کنندگان عزیز، ابتدا گزارش مختصری درباره جلسات انجمن ادبی جیحون که در محلهای مختلف برگزار شده است، ارائه دادند.
۲۴ جلسه در مجمع بازنشستگان، یک جلسه در دفتر نمایندگی امانقلیچ شادمهر، ۱۲جلسه در کتابخانه حاج ولی محمد خوجه و ۴۰ جلسه در خانه فرهنگ شهرداری گنبد کاووس برگزار شده است. فرهاد قاضی از همه این عزیزان که برای برگزاری جلسات انجمن ادبی جیحون همکاری لازم را داشتند، از صمیم قلب سپاسگزاری کردند. به ویژه از مسئول و کارکنان محترم سازمان فرهنگی، هنری و ورزشی شهرداری گنبد که در این مدت، همکاری خوبی با انجمن ادبی جیحون داشتهاند.
در ادامه جلسه، مجری برنامه به مراسم مختلفی که در اسفند ماه برگزار خواهد شد اشاره کردند.
مراسم بزرگداشت زبان مادری در دوم اسفند از سوی انجمن میراث گنبد در گنبد برگزار خواهد شد. در هفتم اسفند نیز مراسم بزرگداشت پیشکسوتان والیبال با همکاری مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ترکمن دیار گلستان و بنیاد علمی دکتر بسکی در گنبد و در نهم اسفند از سوی انجمن چاوش بندرترکمن بزرگداشت سه تن از پیسکسوتان آقایان: عبدالرحمان اونق،عبدالرحمان فراخی واراز دوردی خوجه برگزار خواهد شد.
فرهاد قاضی ادامه دادند: از فرصت سود میجویم و همه عزیزان را برای شرکت در این مراسمها دعوت میکنیم.
لطیف ایزدی از موسسین انجمن ادبی جیحون و مدیر مسئول مجله ترکمن دیار، اولین فردی بودند که با دعوت فرهاد قاضی پشت میکروفن قرار گرفتند.
ایشان هم دوستان و علاقمندان به فرهنگ و ادبیات را برای شرکت در جلسات ذکر شده دعوت کردند. در ادامه شعری از شاعر مرحوم ستارسوقی را قرائت کردند. این شعر را با هم میخوانیم:
صورا تگر
ای صنم چپرسن صوراتگرلیگه،
نأمه قویسانگ شونی دولی قویوپسینگ.
صۇنغاتینگ مشهوردیر باقی بیرلیگه،
قایتالاپ یاراتماز یالی قویوپسینگ
*
گیجأ آی قویوپسینگ یاغتی بولسون دییپ،
گۆندیزه گۆن قویدینگ باغتلی بولسون دییپ،
باغا باران خُرّم واغتلی بولسون دییپ،
آراسیندا قیزیل گۆلی قویوپسینگ.
*
داغلاری بیگِلتدینگ قاری بولسون دییپ،
جلگه سینده بِری باری بولسون دییپ،
عاشقلارینگ میدام زاری بولسون دییپ،
دلبرینگ یۆزۆنده خالی قویوپسینگ.
*
یوقدان بار ایلهگن بارچانی بیر سن،
زمینی نیغماتدان، آسمانی نوردان،
ساویماسین دییپ عاشقلار یاردان،
یورِکدِن یورهگه یولی قویوپسینگ.
فرهاد قاضی با دکلمه شعری از کریم قربان نفس شاعر فقید ترکمن
شیغرینگی دوقغوز آی باغرینگدا ساقلا
شوندان سونگ استولینگ اوستونه اوقلا
قیغیریپ دوغور – دا
قیغیرمان اوقا
دوغلانگدا
قیغیریپ دوغولشینگ بسدیر
از حکیم بهرامی نویسنده، شاعر، هنرمند عرصه تئاتر و تلویزیون و نیز مترجم زبان ترکی استانبولی برای شعرخوانی دعوت کردند. بهرامی ترجمه اشعار کوتاه چند تن از شاعران معاصر ترکیه را برای حضار با لحن زیبایی دکلمه کردند. ترجمه این اشعار را با هم میخوانیم:
کاش شعری خوانده بودید،
گربهای را دوست میداشتید؛
شاید آن وقت
این همه آلوده نمیکردید
یکدگر را.
(تورگوت اویار)
*
دارم فکر میکنم که
ما عجب بچگی کردیم که
بزرگ شدیم.
(تورگوت اویار)
*
ساعت خرابی است قلبم،
به تو که میرسد
میایستد.
(تورگوت اویار)
*
خاک،
از اینکه میگیرد عزیزانمان را
چنین خوشبوست آیا؟
(تورگوت اویار)
*
خیلی دلم میخواست
همین حالا کنارم باشی
اما نیستی.
تو آنجایی،
و آنجا
نمیداند
که چه خوش شانس است.
(ناظم حکمت)
*
خوشبختی کوچکی میخواهم
آنقدر کوچک که نخواهد
کسی آن را از من.
(ناظم حکمت)
*
تو را، اگر که بتوانم توصیف کنم تو را.
نبودنت نام دیگر جهنم است.
نبند چشمهایت را، سردم شده است.
(احمد عارف)
*
امروز کتاب تماشا کردم،
فیلم خواندم،
غذا گوش دادم
موزیک خوردم.
حواسم پیش تو بود.
هیچی رو نتونستم
درست درمون انجام بدم.
گیجم…
(کوچک اسکندر)
*
همه شمارههای دفتر تلفنم رو
به اسم تو ثبت کردم.
تمام روز بهم زنگ میزنی.
صدات رو تغییر میدی با تقلید.
میدونم،
تو هم دلت تنگ شده برام.
(کوچک اسکندر)
*
دختره اگه چیزی از شعر حالیش باشه،
انتخابش منم.
اگه حالیش نیست،
اصلاً مال تو هست.
(کوچک اسکندر)
*
راستش میتونستم
عاشق همه آدمها باشم،
اگه از تو شروع نمیکردم
دوست داشتن رو.
(جان یوجل)
پولاد صوفیزاده، شاعر متواضع و پیشکسوت ترکمن شعر زیر را که سالیان پیش سروده بودند، قرائت کردند. با رسمالخط خود ایشان شعر را میآوریم.
گؤلألکلر
گؤلألکلر!
ایکه صحرانگ گؤرنیگی
همده داغ و درهلرنینگ
گؤزللگنینگ مایهسی.
بیر سوراغیم باردی سیزدن:
– نأمه چۆین قرمیز گیینیب
گۆگ اوتلار آرا
اوود سالارسیز؟
گؤلألکلر
ای بتیملر آراسیندا،
جلوهسی کۆپلردن آرتیق
بیر سوراغیم باردی سیزدن
ائرنگکینگیز باراسیندا
هاووا،
بیر منگزهشیک بار اِکِنی
منگ یؤرهگیم
و سزینگ یؤزنگیز آراسیندا
منگ یؤرهگیم،
سؤیگی دیأن چوخ آغیر یۆکنی گۆتردی
– خسسه خسسه –
سونگرا هم
هجران دیأن تیغی چِکیلدی یؤزینه
دردی آرتیب ایکی اسسه
قانجاردی.
قان رنگکینه بویالدی.
یۆنه سیزلر
گۆلألکلر
-نأمه چۆین قرمیز گیینیب
گۆک اوتلار آرا
اوود سالارسیز
نأمه چۆین ؟…
خلیل یزدانی فعال فرهنگی، عکاس و هنرمند مطالب زیر را در این جلسه مطرح کردند که ما چکیده آن را در اینجا میآوریم.
اوایل دهه ۶۰ حدود سالهای ۱۳۶۲ انجمن سینمای جوانان در گنبد کاووس راه اندازی شد. طی آزمون ورودی در انجمن پذیرفته شدم. دورههای آموزش عکاسی، فیلمبرداری، قصه نویسی و کارگردانی را در انجمن سینمای جوانان گذراندم.
در آن سالها، جنگ عراق و ایران در جریان بود. فیلمها و فیلمنامههایی که تولید میشد بیشتر در ارتباط با جنگ بود. چند فیلم کوتاه در انجمن تولید شد و نیز فیلمنامههای کوتاه نیز نوشته شد.
یکی از نوشتههای آن زمان، نمایشنامهای به نام «سنگر خالی نمیماند» در مورد سرباز ترکمن که دوره خدمت سربازی خود را به اتمام رسانده، پس از شهادت سربازی دیگر، ( با آن که دوره خدمتش به اتمام رسیده) با هدف پاسداری از خاک ایران و خالی نماندن سنگر، در حملهای شرکت میکند.
قمرالدین سیدی، معلم بازنشسته، شاعر، پژوهشگر و مؤسس انجمن یدیگن شهر فراغی، از انجمن ادبی جیحون به خاطر فعالیتهای گسترده ادبی و فرهنگی سپاسگزاری کردند و سپس سرودهای از اشعارشان را قرائت کردند:
شیر بیله خار
بأس ادیشدی بیر شیر بیلن بیر اشک
جنگنگل ایچره یایلئم لاردا یاینایئپ
اشک دیدی قئرمئز اوُتئنگ شهدینی
سوُرایلئ گل دیشلر بیله چینه ییپ
شیر آنگنگالدی شیله آیدئلان سؤزه
دیدی اوُتتئنگ مگر رنگکی غئزئل می؟
اشک دیدی آچ گؤزۆنگی عاقئل سئز
غاررئ دئنگ می یاشئنگ مندن اوُزالمی؟
غارنئ گأبه غارری مادئم غارغاما
هی ده اوُتئنگ رنگکی غئزئل بوُلارمی؟
گؤک – یاشئل اؤوۆسیأن مایسا اوُت لارا
غئزئل دیسنگ یوردا باهار گلرمی؟
اشک دیدی سنینگ ایشینگ حارلاما
بورنی یللی باشغا بیلن زادئنگ یوق
غئرمئز اوُتئنگ غئرمئز لئغئن سایغارمان
نیرده گزدینگ نیرده بوُلدئنگ عاقلی زوق؟
شیر بیله اشگینگ بأسی گۆیجلندی
جدللری آچئلمادی مادی گۆر بیله
چیگین لرینگ آچئلماسئ قئن بوُلار
ایشینگ دۆشسه بیر دۆشۆم سیز خار بیله
آنت ایچدیلر آچئلمادی آنگ بیلن
شارئغاتا یوُلا دۆشدی یورغالار
ائنام بیله ائنانماسانگ دئنادا
شوُنونگ بیله شارئغاتام دارغالار
عدالاتا یۆزلندیلر ایکیسی
عدل اؤیۆن ده عدالاتا ائنتئظار
شیر بیله خار بیر- بیرینه ترس باقئپ
یۆرکلری تلواس اتدی بیقرار
قاضی گلدی سوراغ لارئن سورادئ
شیر بیله خار حاقلی بولوپ گپلدی
اوزاقدان دم آلئپ قاضی اوُرنون دا
اوُلانگ حؤکمۆن شیله دۆزۆپ سپلهدی
قاضی گلدی خارئنگ سؤزۆن حاق اتدی
خار بگنیپ خارلار بیله توس اتدی
شیره دیدی سولطان باشئنگ ساقلامان
حاقئنگ شودور اشک بیله بأس اتدینگ
حاجی مراد آق، از مؤسسین انجمن ادبی جیحون و از شاعران مطرح ترکمن صحرا، دو شعر قرائت کردند. یکی در سبک شعر نو و دیگری به سبک کلاسیک. یکی از شعرهای ایشان را با هم میخوانیم:
حاسسا
ایگی-ایچگیم آزالئبدئر شوگونلم
بیر آزدا تیترِیار اِللِم
گوررینگ برمده بیرسِللِم
ایچیم-دا، یانئب باریار
غارشا، بوز دووویان،
سوووق سو ایچیان
بیرده،
غئغئرئبریان بیلمانی
اولی – کیچی دییمانی
هر غایسی بیرزاد دییار دوستلام –
” یامان گوزدن،
آجی سوزدن،
دوکتر،
هووادان-دا بولیب بیلر دیدی
سودان-دا بولیب بیلر دیدی
بیرآز استرس،
بیر آز غایغی،
بیرآز ژنتیک،
یوردینگ اویتگت…
هوووره بلا، اِننِم
مئدئرداب – مئدئرداب.،
شوندان، شوندان، شوندان…
یوق یوق اوستیندن التمِیان.
عبدالرحیم کریمی از ترکمنان افغان ساکن ایران که در زمینه روزنامه نگاری فعالیت میکند، در سخنانی کوتاه گفتند که برای من بسی افتخار است که در میان شاعران و نویسندگان و علاقمندان فرهنگی ادبیات ترکمن حضور دارم. من شاعر نیستم ولی به شعر و فرهنگ و ادبیات ترکمن عشق میورزم. تشکیل چنین جلساتی برای رشد و اعتلای فرهنگ ترکمن بسیار مفید است.
دکتر اراز محمد سارلی مدیر مسئول فصلنامه فراغی، با سلام و درود به استادان، نویسندگان، شاعران و شرکت کنندگان عزیز، سخنان خود را آغاز کردند. ایشان گفتند از انجمن ادبی جیحون به خاطر برگزاری جلسات مستمر بسیار سپاسگزار هستم. تشکیل چنین جلساتی برای رشد و فرهنگ و ادبیات ترکمن بسیار مفید است. ما هم به سهم خودمان در این جلسه شرکت کردیم… مطلع شدم که در این جلسه درباره ملا دولت گلدی فدایی، جناب محمود یاردم صادقی سخنرانی خواهند کرد. این شاعر بزرگ جایگاه خاصی در میان شاعران افغانستان دارد. البته ما نیز در فصلنامه شماره ۹۲ فراغی ویژه نامهای برای این شاعر ارجمند، چاپ کردهایم. در این ارتباط با استاد بزرگوار محمد قجقی مشورت کردیم و ایشان ضمن تأیید چاپ این ویژهنامه گفتند که پایان نامهای درباره این شاعر در ترکیه نوشته شده است. جناب استاد قجقی لطف کردند و بخشهایی از آن را ترجمه کردند که ما از این بابت و همچنین همکاری مستمر و صمیمانه ایشان با فصلنامه فراغی بسیار بسیار سپاسگزار هستیم. برای شناخت این شاعر تلاشهایی را انجام دادیم و همچنین با استاد عبدالرحیم اوراز هم صحبت کردیم و استاد ضمن تأیید و تشویق این امر گفتند: این شاعر از اقوام ما هستند و من شما را با فرزند این شاعر آشنا خواهم کرد. دکتر سارلی ادامه دادند که ما با حمایت فرزند ایشان توانستیم معلومات ارزشمندی را در ارتباط با شاعر فدایی به دست بیاوریم…
مدیر مسئول فصلنامه فراغی در ادامه از جناب محمود یاردم صادقی نام بردند که از شاعران و نویسندگان فعال و موفق افغانستان هستند. سارلی گفتند که ایشان بیشک اطلاعات ارزندهای را درباره این شاعر در این جلسه ارائه خواهند داد و به نوبه خود از جناب صادقی سپاسگزارم.
دکتر سارلی در بخش دیگری از سخنان خود بر این نکته تأکید کردند که ما باید با ترکمنان دیگر مناطق به ویژه ترکمنان افغانستان ارتباط داشته باشیم و آنان را معرفی کنیم. چون آنان با ما نقاط مشترک و درد مشترک دارند. چون ما اقلیت هستند و چون ما صدایشان به طور کامل شنیده نشده است.
محمدرضا بهلکهزاده شعر زیر را خواندند. ما در اینجا متن این شعر را با رسم الخط مورد قبول ایشان میآوریم.
عومیر نامه دیسه لر؟ اویین می چین، بیله موق
قوری گلیب بوش گیدما، من بو دنیا گله موق
ایا دوستلر دنگ دوشلر، یاب یانگی دا چاغه دیک
بیلمانی قالدیم منا، عمر گشدی آزه جیک
یاش اولی دا دیارلر، آق آشه ده یتدیک بیز
بویون آلاموق حاضرا، آغیرسه دا آیاق دیز
چاغه لریم بگنیار، منا بولسه ترسینه
یورک دییار هنیز ایر، آدم زادی گورسنه
قورقیان سندن قاریلیق، آوادان دیر سنگ آدینگ
اوچ قین چلنگ بیری سن، کوپلر چکیب دیر دادینگ
نوباتیمه بویین من، نصیب بولسه چکه رین
آدم شیله بولمسه، هاچان ادر شوکرین
پریشته یا پری دال، ایل گونمینگ بیری من
کوپ کوپ شکر ادیارین، آرانگیزده دیری من
هنار تایدان بریلن یخشی یمان چیزمانه
بی پارخ بولمان دورمشه سباب بولدی قیزمانه
گلین کورکلی بولدیم یادلر بیلن قارینداش
همه سین دن ایراضی دلین تابیان گونیم خوش
ساغ دن سول دن گلیار لر، آغتیجاق لم گل یالی
دنیاده اینگ سویجی زاد بابا قاقا سوزیالی
گوریب دورسام دورمشده میوه بریبدیر باغیم
قوانمانه حقیم بار ایندی قارتاشان چاغیم
آی بولیارده قارشی دال ، نوباتیم دیر یتملی
حاضیر حاضیر یوره گیم آی جوان دا، نادملی؟
**
دومین قسمت برنامه سخنرانی محمود یاردم صادقی بود.
محمود یاردم صادقی پژوهشگر، شاعر و روزنامهنگار ترکمن اهل افغانستان و سخنران این جلسه، ابتدا در باره زندگی نامه ی دولت گلدی فدایی شاعر معاصر ترکمنهای افغانستان مطالبی بیان کردند: فدایی در شهرستان در بوردالیق استان لباب کشور ترکمنستان کنونی دریک خانواده ی مالدار و روحانی، در سال ۱۲۷۹ چشم به جهان هستی میگشاید. فدایی تا سن پانزده سالگی در زمینه آموزش علوم دینی تحصیل میکند و در سن پانزده سالگی لقب ملا را از مدارس دینی محله اش کسب مینماید و بعد از ۱۵ الی ۲۰ سالگی به پیشه تجارت مشغول می شود. فدایی بعد از سقوط خانات آسیای میانه به دست روسها، به عنوان حاکم بوردالیق تعیین می شود. متأسفانه فدایی بعد از روی کار آمدن استالین این موقعیت را نیز از دست می دهد. به قول یاردم صادقی، فدایی در سن ۳۱ سالگی در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در زمان حکومتداری محمد نادرخان به افغانستان مهاجرت میکند.
یاردم صادقی یگانه دلیل مهاجرت فدایی را به افغانستان، سخت گیری دولت استالین می داند، چون استالین در دوران حکومتش در اتحاد جماهیر شوری، زندگی را در مناطق خانات آسیای میانه، برای طبقه ی مالدار و تاجران دشوار میکند. از این رو دولت گلدی فدایی نیز مجبور می شود مثل هزاران هم وطن و هم تبار خود به افغانستان مهاجرت نماید. یاردم صادقی افزود: فدایی بعد از هجرت به افغانستان مدتی کوتاه در شهرهای شبرغان و آقچه زندگی می کند. فدایی هشت سال عمر خود را در محله ی هجده نهر ولایت بلخ سپری نموده از آنجا از طرف دولت محمد ظاهر شاه در سن چهل سالگی برای خدمت وظیفه ی سربازی اعزام می شود. او بعد از اختتام دوره ی سربازی اش محله هجده نهر را به مقصد اندخوی ترک می نماید. فدایی بعد از سکونت در اندخوی تا آخر عمر به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود مشغول میشود و بلاخره در سال ۱۳۵۱ با جهان فانی وداع نموده، به ابدیت می پیوندد. یاردم صادقی افزود فدایی بجز دیوان شعر دو داستان به نامهای «عاشق نور داستانی» و «تورسک تیلکی داستانی» هم دارد.
سخنران، شعر فدایی را عام فهم و ساده میداند و اما با این وجود، شعر فدایی از نظر تاریخی ارزش بیشتری دارد. به نظر سخنران، فدایی همیشه مردم را به آموزش علم فراخوانده و آموزش و پرورش را یگانه دشمن جهل می داند. در این نشست یاردم صادقی به ویژهگیهای زبانی، ادبی و فکری شاعر هم به اختصار پرداختند. فدایی را یک شاعر «با سبک مبارز» و آزادیخواه قلمداد نمود.
یاردم صادقی در ادامه درباره جایگاه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شاعر قبل از مهاجرت و بعد از مهاجرت به افغانستان توضیحاتی ارائه دادند. سخنران این نشست معتقد هست که جایگاه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فدایی قبل از مهاجرت روبه رونق بوده ولی بعد از مهاجرت به افغانستان بجز جایگاه فرهنگی او جایگاه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سیر نزولی بخود گرفته است. یاردم صادقی در این نشست به اشعار گلایهآمیز فدایی از دولت آن وقت نیز پرداخت. شاعر تا جایی [این گلایهها را] حق بجانب دانست. یاردم صادقی در آخر جلسه خیلی کوتاه به پیشنهی تحقیق در مورد فدایی پرداخته و بعد از نتیجه گیری از ترکمنهای ایران و بخصوص از ولی محمد خوجه تشکر نمود و سخنانش را به پایان رساند.
پس از سخنرانی ایشان سؤالاتی از سوی شرکت کنندگان مطرح شد و ایشان به سؤالات پاسخ دادند. آقای محمد قُجُقی پژوهشگر و مترجم، در مورد دیوان چاپ شده شاعر گفتند که برخی از اشتباهات و کاستیها در این دیوان دیده میشود که امیدواریم دوستان در ویرایش آن بکوشند.
ولی محمد خوجه فعال فرهنگی، از انجمن ادبی جیحون به خاطر تشکیل چنین جلسات ارزشمند سپاسگزاری کردند. محمود یاردم صادقی به خاطر ارائه اطلاعات درباره شاعر فدایی سپاسگزاری کردند و برای ایشان سلامتی و موفقیت طلبیدند. خوجه در ادامه گفتند که در یکی از نشریات ترکمنستان درباره من مطالبی نوشتهاند و و مرا مورد لطف خود قرار دادهاند. ولی مهمتر از آن، حمایتها و تشویقهای شما عزیزان سبب شده است که من با دلگرمی بیشتر به فعالیتهای خودم در زمینه تهیه نسخه و کتابها ادامه بدهم و سپاسگزار همه شما بزرگواران هستم.
در این قسمت چند نمونه شعر از فدایی را میخوانیم:
*فدایې-نېنگ اؤز یاشایېشېنا دگیشلی شعرلریندن:
گؤررمیکأم سیزلری
قاسم تۉران بیلن بردی کربابا
دیریلیکده گؤررمیکأم سیزلری
غایدېپ یۆزۆم دۆشرمیکأ لبابا
اؤلمزدن اؤنگ گؤررمیکأم سیزلری
خدایغۉلې بردیوو، نوْورۉزوْو چؤللی
دوستلارېنگ ایچینده ییگیتلنگ گۆلی
آرتېق رحمان بیلن نوْباتوْو چؤللی
دیریلیکده گؤررمیکأم سیزلری
نصیب ادیپ ینه بیر غایدېپ بارسام
بارېپ ینه دۉشۉپ سیزلری گؤرسم
مجلیس، غۉرۉلتایدا سؤزلهییپ دۉرسام
آرمانېم یوْق گؤررمیکأم سیزلری
سیزلری گؤرسم دییپ یؤرهگیم بؤکیأر
بارېپ بیلمأن یاتلاپ گؤزدن غان آقیار
بۉ آیرالېق منی مار کیمین چاقیار
اوْلمزدن اوْنگ گؤررمیکأم سیزلری
خدایغۉلې أرنفس هم صابر چارې
بابا ایلمېراد-دېر دردلره دأری
آیرالېق هجراندان کؤپ چکدیم زارې
ینه غایدېپ گؤررمیکأم سیزلری
هر گۆنده کؤپ یاتلار دؤلت جانگلدی
فدایې، آت بیلن کؤپ دستان قېلدې
گیجه دۉیشده گؤرۆپ جگرخون بوْلدې
هۉشدا غایدېپ گؤررمیکأم سیزلری
افشا ادیپ بیلمهدیم
آرمان، افسۉس! بیز تۆرکمنلر دیلینده
مطبۉعات یوْق افشا ادیپ بیلمهدیم
من نیلهیین اختیار یوْق الیمده
یؤرهک دردیم افشا ادیپ بیلمهدیم
عاشقنۉر آیېمجان، باشغا بیر نأچه
یاتداشت یازدېم باتېپ غالمېشدېر آنچا
پرسک تیلکی یوْلبارس، ینه بیر نأچه
یازدېم ولین افشا ادیپ بیلمهدیم
غام باسار، آدېندا یازدیم بیر کیتاپ
بیر نأچه نصیحت، بیر نأچه خطاب
بۉ دۉرمۉشدان من-أ بوْلمۉشام بیتاپ
یازانلارمې افشا ادیپ بیلمهدیم
مطبۉعات-دان حاقېم یوْقدېر آیېتمانا
الیم بارماز غایرې دیلده بیتمأنه
پییادا من حاق-حۉقۉغا یتمأنه
آرمان، افسۉس! افشا ادیپ بیلمهدیم
اۉمېدېم شۉل ییتمأن غالسا بیر زامان
سوْنگقی یاشلار افشا ادر بیگۆمان
دییپ شۉ اۉمېتدا بوْلمېشام حایران
شۉ واقت ولین، افشا ادیپ بیلمهدیم.
غوْل یازغېسې هر بیر جایا دۆشندیر
دانالار اوْقاندا دوْلۉپ داشاندېر
گنج الاشعار، کیتاپ یوْلا دۆشندیر
آرمان یوْنه افشا ادیپ بیلمهدیم
فدایې، دییر: یازدېم بیر نأچه ابیات
تۆرکمن دیلده تاپالمادېم مطبۉعات
سوْنگقیلارا بوْلسۉن یاتداشت هم سوْوغات
دییپ یازدېم افشا ادیپ بیلمهدیم.
دۆشۆندیریش:
*افسۉس – حاسرات چکیپ، غامغین چاغدا آیدېلیان سؤز.
*افشا – پاش اتمک.
*گنج الاشعار – شعرلرینگ خزېناسې.
*یادداشت – یاتلاما/یاتدا ساقلاماق.
جان غایغې
نأهیلی یاشایېش، نأهیلی دۉرمۉش؟!
قاصصابا یاغ غایغې، گچأ جان غایغې
ظۉلۉم آت اوْینادېپ اۆستۆنگده یؤرمیش
ظالېما پۉل غایغې، بیزه نان غایغې
بیر یاندان مردی-کأر، بیر یاندان سرهک
قېنچېلېق کؤپ، یوْقدېر عدېل-دان درهک
قوْرقېدان ایچینده تیترهییپ یؤرهک
گۆن-مه گۆندن آرتېپ باشدا کأن غایغې
جشین، شاتلېق گۆنی، بیزلره ماتام
گۆن-مه گۆندن باشدا زېیاد بوْلۉپ غام
بوْلمازلار آغزېبیر، تاپمازلار بیر جم
باش-باشا، جان-جانا بوْلۉپ نان غایغې
اۉصۉل، قانۉن آدې بار-دا اؤزی یوق
شادېیان توْیلارېنگ صؤحبت سازې یوْق
دېوانلاردا بیر عدالات قاضې یوْق
بارېنا پۉل غایغې بیزه نان غایغې
آغلاسانگ، نالېنسانگ یوْقدېر مفادې
قوْرقارام دیمأنه مۉندان زېیادې
یاشلارمېز علم آلېپ یاقېنې، یادې
تاناپ بیرلشینچأ بیزه جان غایغې
ای ملت! زوْر اتگین بیلیم آلمانا
عـلـم آلېپ یاقېن، یادې بیلمـأنه
ای فدایې، آغزېبیر بوْل! گۆلمأنه
بوْلماسا باشېنگا گلر کأن غایغې
علاوه بر عزیزانی که نامشان در این نوشتار آمد؛ دوستان بزرگوار دیگری هم در این جلسه شرکت داشتند.
بیبی حمیده نیازی، نازمحمد یگن محمدی، آنادردی کریمی، امان سلجوق، عبدالرحمن بابائی، عبدالعزیز سعادتی، عبدالصالح محرمی، ابراهیم کلته، یعقوب رحیمی، رحیم مرادی، عبدالصمد صحتی.
در خاتمه جلسه فرهاد قاضی باردیگر از عنایت و توجه مسئول و کارکنان محترم سازمان فرهنگی، هنری و ورزشی شهرداری گنبد بخاطر همکاری صمیمانه با انجمن ادبی جیحون سپاسگزاری کردند.
www.ulkamiz.ir