گزارش

گزارش نخستین دورهمی همکلاسی های دبیرستان مطهری آق قلا

بهشت صحبت یاران همدم است

پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی: دورهمی همکلاسان قدیمی آق قلایی در حالی برگزار شد که با دو خبر تلخ و سیرین، مرا به خود معطوف می ساخت :

خبر اول به پایان رسیدن جنگ غزه بود. جنگی نابرابر که ۱۵ ماه طول کشید و بیش از ۴۵ هزار انسان بی گناه ( قریب به جمعیت شهر آق قلا ) در آن کشته شدند.

و اما خبر دوم تلخ بود. سیدابراهیم نبوی روزنامه گار برجسته و طنز نویس کشورمان به علت مرگ خودخواسته به دیار ابدی رفته بود و جامعه رسانه ای و دوستدارانش را در بهت و حیرت فرو برد.

هنگامی که چهارشنبه خبر برپایی این نشست را در گروه تلگرامی دبیرستان مطهری دیدم مشعوف و ذوق زده شدم.  از اینکه پس از سالها همکلاسان قدیمی ام  را خواهم دید خوشحال بودم. بنابراین آن را غنیمیتی بزرگ دانسته و با میل و رغبت شرکت کردم.

در این نشست مردانی حضور داشتند که به ۵۰ سالگی سلام داده و به پختگی رسیده بودند. آنها برای نخسین بار در روستای آل قلی از توابع بخش مرکزی آق قلا، همدلانه گرد هم آمدند.

آل قلی با ۱۸۰۰نفر جمعیت در ۲۰ کیلومتری آق قلا قرار دارد. از شمال با روستای کرد ، از جنوب با پیرواش سفلی همجوار است.

این دانش آموزان قدیمی در اواخر جنگ تحمیلی ایران و عراق مهر ماه سال ۱۳۶۷ وارد دبیرستان مطهری آق قلا شده و در رشته تجربی تحصیل نموده و  خرداد ماه سال ۱۳۷۱ ( سالی که سیل آمد ) دیپلم گرفتند و سپس با همت و پشتکاری مضاعف در دانشگاه ها پذیرفته شدند و پس از فارغ التحصیلی در جاهای مختلف مشغول به کار شدند و به جامعه خدمت کردند.  

الان برخی کارمند باتجربه، برخی فرهنگی بازنشسته ، برخی مهندس ، برخی کشاورز ، برخی کاسب و بازاری و . . . بودند. غالب آنها مدرک کارشناسی ارشد و برخی نیز دکترا دریافت کرده اند.

استارت این دورهمی پرخاطره را مهندس رامین توماج زد. میزبانی آن را حاج گلدی قریشی (  ۱۴سال دهیار روستای شفتالوباغ علیا و مدیرعامل شرکت تعاونی دهیاریهای بخش مرکزی آق قلا  ) بر عهده داشت که انصافا سنگ تمام گذاشت.  

مکان دورهمی آلاچیقی ( آق اوی )  کوچک و زیبا بود که بر روی بام خانه مهدی قریشی برادرزاده ایشان قرار داشت. داخل آن بخاری چوبی ( آغاچ پچ ) روشن بود که شبیه سگ معروف ترکمن صحرا ( آلا بای )  دیده میشد.

این دورهمی شامگاه پنج شنبه بیست و هفتم دی ماه لحظات خوشی را رقم زد.

آن شب هوا بس ناجوانمردانه سرد بود و یادآور این شعر اخوان ثالث :

« سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید ، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

. . .

 

هوا بس ناجوانمردانه سرد است

 آی 

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،

نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،

درختان اسکلتهای بلور آجین

زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،

غبار آلوده مهر و ماه ،

زمستان است. »

 آن شب گرچه هوا سرد و خشک بود ولی جمع یاران گرم و شاداب بود.  

در این دورهمی نزدیک به ۱۵ نفر از همکلاسی های اوایل دهه هفتاد حضور سبز و دلگرم کننده داشتند. کسانی که هر یک در زندگی به موفقیت هایی رسیده بودند و البته در مسیر راه  با سختی ها و رنج هایی هم همراه می شدند ولی تلاش و حرکت را کنار نگذاشتند. هنوز خود را به مشکلات زندگی نباخته بودند. هنوز قلب هایشان برای عشق و عطوفت می تپید. هنوز به آینده امیدوار بودند.

کسانی که عمری در این سرای سپنج گذرانده و نیم قرن در جهان فانی زیسته و فراز و فرودهایش را دیده بودند و تجربه آموخته بودند. برخی نیز عمر کوتاهی داشته و همچون آق اویلی شیرمحمدلی که دانش آموز منظم و مستعد آن دوران بود غمگنانه با مرگ خودخواسته به عمر خود پایان دادند. ( حیف و هزار افسوس )

برخی از جمع حاضر دانشسرایی بودند سال های اول و دوم در دبیرستان مطهری درس خونده بودند و بعد به دانشسرای سرخنکلاته عزیمت نموده بودند.

این نشست با صحنه های فراموش نشدنی و لحظات خوشی همراه بود.

حاضرین هر یک به خاطره گویی از ایام دانش آموزی در دبیرستان مطهری پرداختند. دو باره خاطره ها زنده شد و فضای فرح بخشی ایجاد گردید.

برای پذیرایی و پخت کباب مرغ، گلدی قریشی ، اراز قریشی ، غفار گرکز ، عظم کلته بسیار زحمت کشیدند.

پس از شام حاضرین هر یک دقایقی خود را معرفی کردند و از کار و فعالیت و فرزندان و .. سخن گفتند. نکته جالب اینکه برخی به بابابزرگ شده بودند. از شنیدن خبر پدربزرگ شدن دوستان، جمع حاضر دست می زدند و تبریک می گفتند پدربزرگی مقام والایی که انشاء الله نصیب همه دوستان شود. نوه برای پدربزرگ ها و مادربزرگ ها عزیزتر است به قول ضرب المثلی ترکمنی : « اغول سویت بولسا،  آغتیق قایماق دیر ». اگر فرزند بسان شیر باشد نوه به مانند سرشیر است.

اغلب  حاضرین فرزندان جوان داشتند که شاغل یا دانشجو بودند . برخی نیز فرزندان دم بخت داشتند که برای همه آرزوی خوشبختی داریم.

اغلب جمع حاضر ،محل کارشان در استان گلستان بود. فقط عبدالرشید قریشی ( مبصر شایسته آن دوران) در سمنان اشتغال داشت و البته سِمت خوبی نیز داشت. وی معاون تعاونِ اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سمنان بود.

دو تن از حاضرین حاج عبدالرحمان سقر و حاج عبدالعظیم کلته، چند سالی در خارج از ایران تدریس نموده بودند. سقر در دوبی و کلته در ورشو معلم بود.

آنها از حال و هوای آن دیار مدتی سخن گفتند و در پاسخ به سئوال خبرنگار اولکامیز رمز توسعه و پیشرفت آن سامان را قانونمندی، اهمیت بهداشت ، استفاده بهینه از استعدادها و ارج نهادن به سرمایه گذاران و ارزش و شرافت کار دانستند. همچنین یادآور شدند که در آن کشورها معلمان از ارج و قرب بالایی برخوردار هستند.

در آن شب بیادماندنی محصلان قدیمی دبیرستان مطهری آق قلا از مدیر پرتلاش خود مرحوم خداقلی پقه، از معاون مقتدر و منظم مدرسه آقای اسپهبدی و  همچنین مدیر انقلایی و جهادی حاج تقی ایزد نیز به نیکی یاد کردند. از برخی دبیران همچون حاج احمد احراری، غلام نبی احراری ، آقای سوقی ( دبیر عربی )، چرکز اسماعیلی  و . . به میان آمد. همچنین از همکلاسان قدیمی آن ایام همچون؛ دکتر عبدالواحد قدیرزاده، دکتر حلیم بردی طعنه ، دکتر محمود تخله ، دکتر ناصر اسماعیلی ، عبدالحمید بهمنیار، ادریس بهلکه ، عیدمحمد توماج ، آقای لطفی ، آقای سرایی ( مبصر کلاس ) و برخی دیگر یاد شد.

حمید ایزدی از آقای اسپهبدی که معاون مقتدر دبیرستان بود یاد کرد و گفت هر گاه  در مراسم صبحگاهی صحبت می کرد اشعاری می خواند همچون:

 نیش عقرب نه از ره کین است

 اقتضای طبیعتش این است

دوست دیگری می گفت این شعر مولانا را هم بیشتر میخواند :

از محبت تلخها شیرین شود

از محبت مس ها زرین شود

از محبت دُردها صافی شود

از محبت دردها شافی شود

از محبت مرده زنده می‌کنند

از محبت شاه بنده می‌کنند

این محبت هم نتیجهٔ دانش است

کی گزافه بر چنین تختی نشست

لطیفه ها و طنزگویی های قیوم قانقرمه ، حکیم سن سبلی و حمید ایزدی شنیدنی بود و شلیک حنده را در فضای آلاچیق پرتاب می کرد.

حکیم عبایی که سالها در اداره آموزش و پرورش آق قلا خدمت کرده در پاسخ به خبرنگار ما در باره ی وضعیت دبیرستان مطهری گفت: این دبیرستان پس از سیل تخریب شد و عملیات ساخت هنرستان مهر عظام به همت خیر و نیکوکار کشوری مهرعظام و با مشارکت و اداره کل نوسازی استان در سال ۱۳۹۸ آغاز گردید و در شهریور سال ۱۴۰۱ به بهره برداری رسید.

وی افزود: چند سالی است که دبیرستان نمونه دولتی شهید مطهری آق قلا در مکان دیگری فعال است.

همچنین از طرف مجله ترکمن دیار ( مدیر مسئول و صاحب امتیاز عبداللطیف ایزدی )  آقایان حامد نظری و حکیم لایقی دو شماره از این نشریه وزین را به بانیان این دورهمی، گلدی قریشی و رامین توماج تقدیم کردند.

قرار شد که بیشتر همکلاسی ها در گروه عضو شود.

 سری بعد دورهمی با حضور بیشتر همکلاسی ها برگزار شود.

برای برپایی بهتر و باشکوهتر دورهمی بین حاضرین هم اندیشی و تبادل نظر شد. حمید ایزدی نظرات خوبی مطرح کرد و قرار شد با رامین توماج در این باره همکاری کند.

 در مورد زمان برپایی دورهمی هم صحبت شد برخی فصلی ، برخی نیم ساله و برخی سالی یک بار پیشنهاد دادند. نتیجه قطعی گرفته نشد ولی سالی یک یا دو بار بهتر است.

گلدی قریشی همه حاضرین و دوستانش را به عروسی فرزندش دعوت کرد که در ماه های آینده برگزار خواهد شد.

این دورهمی نزدیک به چهار ساعت به طول انجامید و با عکس گروهی دوستان به پایان رسید.

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا