غوّاصی در اعماق اشعار عرفانی مختومقلی ایشان
پایگاه خبری اولکامیز- عبدالحمید کتولی *
مقدمه :
مختومقلی ایشان از شاعرانیست که اشعارش مضامین اجتماعی , فرهنگی و دینی و مذهبی و خاصه مفاهیم عرفانی را در بر میگیرد .
ما در این مقاله سعی بر این داریم تا با نگاهی به اشعار مختومقلی کنکاشی بکنیم که دیدگاه ایشان در زمینههای عرفان در چه وادی و مشاربی است
و در چه عمقی از عرفان بسر میبرد .
برای پی بردن به عمق دیدگاه عرفانی مختومقلی مطالعات عمیق عرفانی لازم است تا با تسلط نسبی بتوان به افکار عرفانی و سیر و سلوکش در وادی عرفان پی برد .
برای تهیهی مقاله نظری به دیوان مختومقلی انداختیم .
بعضی اشعار دارای مفاهیم عمیق عرفانیست مطابق طریقت نقشبندیه , ولی بعضی اشعار سعی کرده عرفانی باشد ولی چون تسلط بر مفاهیم عرفانی نداشته است آن مفاهیم را قاطی کرده است و بعید است اصل آن اشعار از مختومقلی باشد و احتملا الحاقیست .
قصد ما اصلا بر شمردن آن اشعار یا شاید ابیات احتمالا الحاقی عرفانی نیست که آن مطالعات و بررسیهای زیادی را میطلبد .
کلید واژه :
مهمترین کلمه در کل دیوان مختومقلی کلمه
کأمل و دقیقتر آن کأمِل مُکمِّل است .
کامل یا کامل مکمل پیری را گویند که طی طریق را تمام کرده و نفس مطمئنه شده و به ولایت رسیده باشد و برای هدایت مردم و رساندن نور باطنی تام نزول کرده و به عالم اسباب برگشته و به رنگ مردم عوام در آمده باشد .
متن اصلی :
اولین بیتی که نظر ما را جلب کرد این بیت بود .
قایسی #اثبات بولدی ؟ , قایسی #لا بولدی ؟
این دقیقا مطابق سبق #هفتم طریقت نقشبندیه است که به نفی و اثبات معروف است
اسباق اولیه طریقت نقشبندیه به ترتیب ذکر در لطیفههای قلب و روح و سِر و خفی و اخفی و نفس و قالبی و هفتمین آن نفی و اثبات است
که به آن ذکر لا اله الا الله گویند .
و این سبق مطابق این بیت معروف عرفانیست :
تا به جاروب لا نروبی راه
نرسی بر سرای الا الله .
یعنی تمام امراض باطنی درونی را با جاروی لا از قلب بیرون نیندازی جایگزین کردن یاد همیشگی الله در قلب ممکن نیست .
و معروف است که اولین بار این ذکر را حضرت خضر نبی بر خواجه عبدالخالق غجدوانی سر سلسله خواجگان ترکستان تلقین نموده است .
مهدی یردن چیقار عیسی آسماندن
دجالی اۇل ایکی ار خراب ایلار
این اشاره به ظهور حضرت مهدی و نزول حضرت عیسی مسیح از آسمان به زمین است و در این نزول عیسی مسیح پشت سر حضرت مهدی نماز خوانده و مشرف به امت محمدی میگردد .
این دو حضرت با اتحاد در مقابل دجال در آمده که دجال بزرگترین فتنه بر مسلمانان است و بر وی پیروز میشوند .
بیت المقدسده عمران ایلنده
آتاسیز بار بولان اِنه بیلینده
قدرتینگ مشهوردئر مریم اوغلوندا
یا رب عیسی روح الله اوچین .
نکتهی عرفانی نهفته در این ابیات کلمهی #قدرت
است و آن اینکه خداوند عیسی مسیح را بدون پدر با قدرتش آفرید و اصل آفرینش مسیح
#صفتقدرت خداوند است .
هر پیامبری از صفتی آفریده شده است مثلا حضرت آدم از #صفتالتکوین
و حضرت موسی از #صفتالکلام
حضرات ابراهیم و نوح از #صفتالعلم
ولی آفرینش رسول اکرم از صفات بالاتر و از شئونات است و از #شأنالعلم و از نور آفریده شده است .
بیر بی حضور تاپسا حضور
پر باغلایپ آسمانا چیقار
حضور در اینجا پیوستن به ذکر دایمی است و مد نظر پیران طریقت نقشبندیه رسیدن به همین حضور است .
کسی که به حضور برسد در آسمانها و حتی مراتب بالاتر میتواند سیر کند .
تاپا بیلسئنگ حقیقئنگ مردینی
گوزینگه توتیا قیلغین گردینی
مردان حقیقت همان اولیای اللهی هستند که در اینجا توصیه کرده که گرد این دوستان خدا را باید توتیای چشم باید کرد .
شاید این بیت اشاره به جریانی دارد بین امیر تیمور گورکانی و شاه نقشبند دارد که روزی امیر تیمور با لشگریانش از کوچههای بخارا میگذشت و دید که در مسیر حرکت خانقاه شاه نقشبند است .
امیر به سربازان دستور داد که کفش را از پا در آورده و پا برهنه رد شوند و گرد خانقاه بهاءالدین را توتیای چشم سازند و با دست بر صورت مالند .
شاه نقشبند بعد از مرگ امیر تیمور گفت : تیمور مرد , ایمان برد . و این بخاطر آن احترامی بود که به دوستان خدا گذاشت .
آدم سجده سینده تکبر اۇردی
عئزازیئلغا طوقی دوشن گونلر هئ .
زمانی که بر عئزازیئل امر شد که بر آدم سجده کند
او عباء کرد و تکبر ورزید و لذا به سبب همین نافرمانی طوق لعنت بر گردنش نهادند .
البته سجده نکردن عئزازیئل قبل از تکبر یک زنجیر باطنی مانع سجده شد که ناشی از بی ادبی به جسد آدمی بود در مراحل ساخت و آن بی ادبی ورود به درون کالبد آدم در مرحلهی گل بودن آن است بدون اجازهی خدا
همین زنجیر باطنی مانع اولیه سجده شد و عباء کرد اشاره به همین موضوع است و تکبر بعدا عارض شد . عئزازیئل نام همان شیطان است در مواقعی که در مقربترین حالت خود در نزد الله بود و معلم چهار فرشته و دیگر فرشتگان آسمانی بود .
و میتوانست لوح المحفوظ را بخواند .
امت پیغمبری اویدی قرآن-ا
حبیبم نور سالدی عالم جهانا
براغ آطی مونوپ قالدی آسمانا
رف رف مونوپ معراج آشان گونلر هی
این اشاره به رحمت العالمین بودن پیغمبر است
و میتواند اشاره به این باشد که تمام مخلوقات از نور محمدی خلق شده است که اگر لازم شد و بر خوردیم توضیح مبسوطی در اینباره اشاره خواهد شد که منظور از نور محمدی چیست و اصل این نور از کجاست !
و ابیات بعدی اشاره به معراج پیامبر است و براغ و رف رف نام مرکبی است که پیامبر برای پیمایش طول مسیر سوار شده است .
حضرت پیغمبر توتوب قولومدان
صحابهلار بیلن قاوشان گونلر هئ
حالا من نمیدانم این جریان در خواب بوده یا در واقعه ولی نشان از تفضل ویژهایست که رسول اکرم بر مختومقلی داشته است و یک صحبت و توجه پیامبر نفس را میتواند به مطمئنه برساند که سر آغاز ولایت و اولیا الله شدن است .
با کریمان کارها دشوار تیست
ایل گوزونگچه یوزیئل طاعات قیلاندان
یاغشی دور بیر سحر گوزدن یاش گلسه
این بیت بیانگر اهمیّت اشک سحری و پوچ و بر باد بودن طاعات ریایی و بدون اخلاص است .
اصلنی تانان آدم سحر دأکی گوز یاشندن بللیدئر .
مردی گوزلاپ اوز ایلمندن چقیپ من
پس مختومقلی در جستجوی پیر ترک وطن هم کرده است مثل سایر اولیا مثل شاه نقسبند که ۲۵ پیر را مرید بوده است .
هر کدام از این پیران میگفتند : ای محمد بخاری ( نام اصلی بهاءالدین بلاگردان یا شاه نقشبند )
پستان برای شما خشک کردهایم و استعداد شما بلند است و از ما دیگر برای شما کمالاتی نیست رخصت است که دنبال پیر دیگری روید .
بهشت قاچیب چیقمئش عرشینگ اؤیونه
تموغ توروپ اینمش یرینگ تیینه
قاچدی دریا آدم آلدی بویونا
تورت یوز ئیلاب چکه بیلمز بو دردی
این اشاره به آن امانت اللهی است که همه از پذیرش آن سر باز زدند .
حالا آن بار اللهی چی بود ما تحقیقات مفصلی انجام دادیم و نامهای مختلفی چون شریعت و جانشنی خدا بر روی زمین و استعداد قیومیت
عشق و و . . . شد .
آن بار باید شامل همهی انسانها و مختص انسان باید باشد .
و امانت را بتوانی پس دهی .
شریعت شامل جن و انس است .
هر انسانی جانشین خدا در روی زمین نمیتواند باشی مگر انسان کامل مکمل باشد .
و قیومیت هم جانشینی هست .
و در آخر به این رسیدیم که آن امانت صفات اللهی است که در نفس انسان نهفته است و نفس بیچاره فکر میکند آن امانت مال خودش است
و خواستار عملی ساختن آن صفات در خود است مثل همه چیز را برای خود میخواهد و همه مطیع وی باشد و خود در مقابل کسی سر خم نکند .
ابنها دعوی اللوهیت است و ناشی از آن صفات اللهی نهفته در نفس بصورت امانت است .
و انسان برندهی واقعی کسی است که آن امانت را به صاحبش برگرداند و به سعادت حقیقی برسد
و در صورت شناخت نفس آن امانت عودت داده میشود و به همین دلیل گفتهاند : هر کس نفسش را شناخت , لاجرم خدایش را شناخت .
آن چهارصد سال میزان آوارگی آدم بر روی زمین است بعد از هبوط بر زمین .
بیری بیر تیغ بیلن یورگیم یاردی
آغزیما آغزین قویوپ بیری دم اوردی
پس در مراحلی قلب مختومقلی را شستشو هم دادند تا امراض قلبیه را درمان کنند همچون قلب رسول اکرم صل الله تعالی علیه وسلم در کودکی که فرشتگان چندین مرحله اینکار را کردند .
دیدیلر اوچ کشی بولدق استادینگ
دایم دستان بولار عالمده آدینگ
پس مختومقلی از مرادان بوده است نه مرید .
مراد آن است که پبر به دنبال مرید بیاید با الهامات و اشارات اللهی برای پرورش فردی خاص
مرید خودش با توصل به پیر خود را میکشاند
ولی مراد را کشان کشان میبرند .
بیر گیجه یاتیردیم شاه نقشبندی
کرمی جوش ایلاپ بیر نان گتیردی
ساغ الینده بارا گلگون شرابی
سؤل الینده تازه بریان گتیردی
این هم از تفضّلات و افاضات و توجّهات ویژهی شاه نقشبند است بر مختومقلی ایشان که موجب ترقیّات معنوی میگردد .
شیطان بوینون اوزدئنگ پیره قول برسئنگ
آیا به محض مرید شدن گلوی شیطان بریده میشود ؟!
مفهوم این بیت مختومقلی اشاره به واقعیّتی دارد ؟!
اگر مریدی پیر گیرد و مراحل نفس را طی نماید و به نفس مطمئنه برسد آن نمایندهی شیطان در قلب انسان که خنّاس نام دارد بیرون رانده میشود و راه نفوذ شیطان بر نفس و قلب مسدود میگردد .
بریدن گلوی شیطان اشاره به این حقیقت دارد .
از این به بعد مجاهده نه با شیطان و نفس بلکه فقط در حد اعتدال نگاه داشتن عناصر اربعه است
عناصر اربعه همان آب و باد و خاک و آتش است
و این عناصر اربعه موجب چه خصلتهایی در انسان میگردد این خود حدیث مفصّل دارد .
گوگدن یوقاردئر , عرشدان آشافدئر
ای یارانلار اورنی-اوزی بهشتینگ
هزار مونگ نغمهسی – یوزمونگ مقامی
دایم قوردغلیدئر سازی بهشتینگ
بهشت در بالای آسمان هفتم و در سایه و زیر عرش اللهیست
البته چگونگی آسمان اول تا هفتم از دایرهی تصورات انسان خارج است .
آنچه در در آسمان میبینیم که شامل صدها میلیارد کهکشان همه جزو آسمان اول است و آسمان اول در مقابل آسمان دوم بسان حلقهایی در بیابان است و این ترتیب تا آسمان هفتم اداده دارد .
بهشت دارای نغمه های گوناگون است و مختومقلی ایشان آن را تا یک میلیون هم شمرده است .
هر پیامبری کتاب خود را میخواند که هرکدام یک نغمه است و نغمهی داودی هم که معروف است
و برترین نغمه در بهشت خواندن قرآن توسط اسرافیل است و برترین لذت در بهشت دیدن جمال الله است که فقط یکبار اتفاق میافتد و معلوم نیست چند سال طول بکشد و بهشتیان آرزوی ابدی بودن آن را میکنند که خطاب میآید این دیدار ابدی مخصوص انبیاء و مقربین و سابقون است .
عشق آلدی گونکولی تیله سوز بردی
معنی بازاریندا خیاط-دا دوندم
شیرین غزل دونون بیچدئم یارانلار
بعضی اولیا بر اثر توجه پیر صاحب کمال و یا چله نشینی و فیوضات اللهی گاهی بخششی از خدا میشود و در اینجا مختومقلی اشاره دارد که شعر گویی وی در اثر بخشس اللهی است همانطورکه مولانا شعرهایش را از عالم مثال میدیده و میگفته است .
سگسن مونگ کلامی بیان دیدیلر ( اویان دیدیلر)
شیطانگ خنّاس اوغلودئر آدم آتا بیلن دوشدی
در قلب انسان شیطان یک نماینده دارد که خناس نام اوست .
و حالا جرا این نماینده در قلب انسان قرار داده شد آن مربوط به جریان خلقت آدم و عئزازئیل و خدا است و بر اثر یک سری حوادثی که مفصل است آخر قرار شد شیطان در قلب انسان جایگاهی داشته باشد و به جای خود نماینده در آن گذاشت و راه نفوذ شیطان با آن خناس و نفس است .
نِمرود حاقا اۇق تاشلادئ
شِدّاد بیر جنّت باشلادئ
دورت یۆز ئیللئقدا ایشلهدئ
آدئ هم اِرم باغئدئر
گویند که نمرود برج بسیار بلندی ساخت تا بالای آن رفته و خدا را با تیر بکشد زیرا به وی گفته بودند که خدا در آسمان است .
او تیری انداخت و خدا امر کرد تا آن تیر به پرندهایی خورده و خون آلود باز گردد و خدا دشمنانش را هم ناامید نمیکند !
شدّاد وصف جنت را شنید و سعی کرد مطابق وصف بهشت در زمین بهشتی بسازد و چهارصد سال ساخت آن طول کشید
گویند که شدّاد چون به در باغ ارم رسید تا بهشتی که ساخته را افتتاح نماید , اجل مهلت نداد و دم در بهشت خود ساختهاش مرد .
خدا از عزرائیل پرسید آیا تا الان دلت برای کسی سوخته است قبل از جان گرفتن ؟
عزراییل گفت : بله دو بار دلم سوخت , یکبار زنی بر روی تختهی شناور در وسط دریا جانش را گرفتم در صورتیکه نوزادی تازه متولد شده داشت !
دلم بر آن کودک سوخت و امروز هم بر این شداد دلم سوخت که قبل از افتتاح باغش جانش را گرفتم !
خدا گفت : شداد همان نوزاد تازه متولد شده بر روی تختهی شناور وسط دریا بود و ما او را با لطف پرورش دادیم ولی طغیان کرد .
در واقع شما برای یک نفر دلت سوخته بود .
عئلمئ-قال , عئلمئ-حال بارئن جم اتسِم .
شریغات یولونا دایئم گوز اتسِم
نبسی شیطان دۆنیا حارصئن ترک اتسِم
شرابا طهورا بولاغ یتمیشم .
مختومقلی ایشان در اینجا راه رسیدن به بهشت را بیان نموده است
اول کسب علم قال یا همان علم ظاعری است
و بعد کسب علم حال یا علم باطنی و نور باطن است .
و عمل به علم ظاهر یا همان شریعت و علم به شریعت است .
شرابا طعۇرا منظور رسیدن به بهشت و خوردن شراب طهور یا پاک است و در قرآن اشاره شده که ساقی اینجا خود خداست !
ائخلاص بیله بیر کأمله غۇل برگِن
یتر بیر منزله , یتمهیین غالماز
با اخلاص مرید یک پیر کامل شوی تو را به یک منزلی میرساند .
نکتهی مهم اینجا پیر کامل و بالاتر از آن پیر کاملمکمّل است .
پیر کامل آن است که خود را به نفس مطمئنه رسانده باشد .
و کامل مکمل آن است که نفس مطمئنه شده و تام نزول فرموده و وارد عالم اسباب شده و به رنگ عوام در آمده باشد برای مناسبت به عوام برای افاده و استفاده .
در این مرحله مرید از پیر فیض میگیرد و کسب مقامات بالاتر برای پیر با تربیت مرید امکان دارد .
اۇن سکیز مۆنگ دییرلر کۆللی عألِمنی
اشارهی مختومقلی ایشان در اینجا وجود ۱۸ هزار عالم است .
عالم انسان و عالم اجنه و و و. . .
در شب معراج رسول الله از خدا خواست تا تمام مخلوقاتش را نشان دهد
خدا گفت : این ناشدنی است ! من مخلوقاتی دارم که زمین شما را عین گردو میخورند !
پس این را بدان که اشرف مخلوقات من انسان است .
ای یارانلار موسولمانلار
جاهان یۇقدان نألر بۇلدئ ؟!
حاق اؤز-اؤزۆنه تونموش
یتمیش مۆنگ پردهلِر بۇلدی
رسول اکرم از خدا سوال کرد که خدایا چرا این همه خلق کردی ؟!
گفت : گنجی پنهان بودم ! خواستم آشکار شوم
حالا چگونگی و کیفیت آفرینش بحث طولانی دارد که اگر به شعرش برخورد کردیم خواهی گفت .
ولی آنچه اینجا مهم است اشاره به هفتاد هزار پرده بین خدا و انسان است !
این از پردهای ظلمانی و نورانی است که ظلمانی آن مریوط به ظلال اسماء و صفات و نورانی آن اصل صفات و مراتب بالاتر تا به ذات است .
در انسان هفت لطیفه وجود دارد ( قلب / روح / سِر / خفی / اخفی / نفس / قالبی )
با ذاکر شدن و فنا شدن هرکدام از این لطایف
ده هزار پرده برداشته میشود .
اۇتران عئزازئیل یارالدی
بدی غات یرده جای آلدی
غوللق اِیلأپ گؤگه غالدی
اوسسادی مِلکلِر بۇلدی
عئزازئیل اسم شیطان است در مقربترین حالت وی به خدا که از جنیان است که محل آفرینش وی هفت لایه زیر زمین بود و با عبادت خدا و کسب مقام لایه به لایه بالا آمد تا به سطح زمین رسید و گویند در روی زمین وجب به وجب جایی نیست که شیطان عبادت خدا را نکرده باشد تا از زمین جدا شد و در هفت آسمان طی طریق کرد تا شد معلم فرشتگان و قادر شد لوح المحفوظ را بخواند و جزو مقربین گردد و در این مرحله نامش شد عئزازئیل تا آن جریان بین این و آدم پیش آمد و سجده نکرد و طوق لعنت بر گردنش آویختند .
ماغتئمغولی آشدئنگ سِردان
هیچ کیمسه بیلمز بو سِردان
تۇپراق آلئپ یدی یردن
آدم صفی الله بۇلدی
مختومقلی ایشان در اینجا به رازدان بزرگ بودن خود اشاره دارد و واقعا هم حق دارد چون برای اولین بار برای این همایش دیوانش را میخوانم نمیدانستم در اشعارش این اسرار نهفته باشد !!
عزرائیل از هفت نقطهی زمین برای خلقت آدم خاک برداشت و سیاه و سفید و زرد . . . بودن رنگهای انسان ناشی از این است .
چرا آدم صفی الله شد ؟!
خدا آدم را بر صورت خود آفرید ولی خدا در ذات فاقد چون و بی چون مطلق است پس در مراتب پایینتر بود این صورت مرتبه تنزیه است در عالم مثال که آنجا صورت همه است .
پس شکل آدمی میشود صورت خدا در مرتبهی تنزیه در عالم مثال !
آدمئنگ آصلئنی سۇرسانگئز لایدئر
یۆز مۆنگ ئیل یاشاسانگ بیر گونی وای دئر
معروف است که آدم از خاک و گل و گل خشک . .
آفریده شده است !
حالا چرا مختومقلی از لای یا لجن یا گل بو گرفته نام برده است ؟!
این اشاره به این دارد که بر خاک آدم چهل روز باران بارید که ۳۹ روز آن باران غم بود و یک روز آن خوشی , به همین دلیل هر چهل روز آدم یک روز الکی خوش است .
و بعد این گل سالها به همان صورت ماند و طبیعیست که گل زیاد بماند بو میگیرد و تبدیل به لای میگردد .
غوتولار سن حاق یۇلوندا جان برسِنگ !
حۆلله بۇلار بیر غارئبا دۇن برسِنگ !
سایا بۇلار بیر مأتأجه نان برسِنگ !
بیر آجئ دۇیورماق حاج دئر یاراتلار !
در اینجا مختومقلی چند راه را بیان کرده که به سعادت و قرب اللهی منتهی میگردد .
اولین آن راه شهادت در راه خداست .
برهنه پوشاندن محافظ است در حۆلها و وحشتهای روز قیامت .
سایه بان است در قیامت گرسنه سیر کردن روزی که هیچ سایه بانی نیست .
گرسنه سیر کردن مثل حج بیت الله است .
گویند حضرت ابراهیم بعد از آن همه امتحان که موفق هم بود رو به خدا گفت : خدایا با این موفقیت در امتحانات آیا از مقربین شدم ؟!
خدا گفت : ای ابراهیم گرسنه سیر کردی یا برهنه پوشاندی ؟!
بعد از این حضرت ابراهیم روزه میگرفت و تا خدا مهمان برایش نمیفرستاد افطار نمیکرد و مهمان شدن جبرائیل و فرشتگان بر وی در قرآن آمده است تا وی را افطاری دهند .
حاقئقاتدا یۇلا گیرن دروۆشلِر
پلّه-پلّه سدره بیله کورس چئقار
باشچئ سئز پَهیم سیز یۇلا گیرِنلِر
یۇلونشیطان اورار , یۇلئ تِرس چئقار
سالکانی که برای رسیدن به حق سیر و سلوک نمایند قدم به قدم تا سدره المنتهی و عرش و کرسی طی طریق مینمایند .
پیمایش این طریق بدون پیر امکان ندارد چون بایزید بسطامی میفرماید : هر کس پیری نداشته باشد ! پیر او شیطان است .
مختومقلی هم اشاره به همین نکته دارد که بدون پیر خطرات راه او را از راه به در خواهد کرد .
آرواح بار , هم جئن بار , پلنگ بار , غۇرت بار
غایغی بار , غوصّا بار , یۇل داشدئر , درد بار
اۆشبو یولا گیرسِنگ نیچهمه شِرط بار
شِرط سیز یۇلا گیرسِنگ , غارشئ بارس چئقار .
جمع بندی :
مهمترین توصیهی نهفته در اشعار مختومقلی ایشان عدم غفلت در دنیا و فرصت عمر است و اینکه دنیا کاروانی روان است و لاجرم از تو نیز خواهد گذشت و راه نجات از این سراب دنیایی
شهادت در راه خدا و یا سیر و سلوک و گرفتن پیر برای کسب مقامات باطنی و رسیدن به حقیقت و جزو مقربین شدن و راههای دیگر گرسنه سیر کردن و برهنه پوشاندن است .
نتیجه :
هر ملتی را شناسنامهایست !
و شناسنامه ملت ترکمن , حضرت مختومقلی ایشان است . و چه نیکوست در شناساندن این شناسنامه بر جهانیان کوشیم .
عدهایی از دوستان در ترجمهی دیوان مختومقلی کوشدهاند که جای بسی تقدیر و تشکر است .
و چه خوب است در شناساندن عمق مفاهیم عرفانی اشعار مختومقلی هم کوشیم که اصل مطالب در همین مقوله خوابیده است .
اسرار نهفته در اشعار مختومقلی ایشان میتواند چراغ راه انسانها میتواند باشد تا پی به هدف از خلقت خود ببرند و در دایرهی این هدف کوشند که خارج از این دایره همه ظلال است و پوچ .
منابع :
حاصل مطالعات ربع قرن در اکتاب عرفانی و فرمایشات پیران تورکستان و صحبت با پیران ترکمنصحرا .
مهمترین منبع مطالعاتیمان مکتوبات امام ربانی
معروفترین اولیای اهل سنت و جماعه بعد از شاه نقشبند است .
والسلام . 🌷🌹
*تکنیسین پوتزهای دندانی با بیش از ۳۰ سال تجربه در امر دندانسازی
www.ulamiz.ir