پیامبر اسلام از نگاه مختومقلی/ شرح دلدادگی فراغی به حضرت محمد ( ص )
پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی *: به مناسبت فرا رسیدن میلاد مبارک حضرت رسول ( ص ) این سئوال در ذهنم خطور کرد: پیامبر اسلام در دیوان مختومقلی چه جایگاه و منزلتی دارد؟ شاعر بزرگ ترکمن در باره حضرت محمد چه اشعاری سروده است؟ دیدگاهش نسبت به خاتم النبیین چیست؟ و . . . به همین منظور موضوع را در اینترنت جستجو کردم که مقاله ی استاد نورقلیچ فداکار با عنوان ” سیمای پیامبر اعظم صلی الله علیه و سلم در اشعار مخدومقلی فراغی ” را یافتم که در سایت اصلاح درج شده و الحق که پرپیمان بود. با خود گفتم که به این نباید بسنده کرد . این موضوع باز جای کار دارد. فراتر از این هم حرف ها و نکته هایی در اشعار مختومقلی هست که می تواند مطرح شود. به همین سبب به خوانش و مداقه در اشعاری پرداختم که در باره رسول الله بود تا روایتگر دلدادگی و ارادت مختومقلی به پیامبر اسلام باشم.
این شاعر و عارف ترکمن به مانند سایر شاعران و نویسندگان مسلمان در باره ی پیامبر اشعار پرسوز و گداز و پرمعنی سروده و با قلم سحرانگیزش به بازتاب احساسات و دلبستگی و ارادتش به آن حضرت پرداخته است. همچنین در آثار ش، سیرت ، سنت ، فضیلت ، عظمت ، کلام و . . . آن حضرت را بیان نموده است.
اشعاری که بصورت کامل در باره پیامبر اکرم سروده شده به این ترتیب است : گورگاچ رسول – ساچدی محمد – بلال بار – عنبر ساچدیلار – براغینگ – یا رسول – جمالینگ گورگه لی – سویموشم سنی – عاشق بولموشا – اللهیم یا رسول – لوادا بللی – اوقیریم قل هوالله دیر – ای پری – دوستلار هی .
در برخی از شعر ها هم یک یا چند بیت مربوط به پیامبر بود مانند : حقی اوچین / بر اساس دیوان مختومقلی چاپ مراد دوردی قاضی
اولین شعر دیوان مختومقلی ( ربیم جلیل ) نام دارد که از نوع تحمیدیه است. پس از آن به شعر پر صلابت و باشکوه ( گورگاچ رسول ) می رسیم که در نعت پیامبر می باشد و از بهترین و زیباترین نعت های ادبیات ترکمنی به شمار می رود.
فراغی در این شعر زیبا و پرمحتوا طلوع محمد را نصرت ، پیروزی و خبرخوش و امید بخش برای جهانیان می داند. به حوادث تاریخی زمان میلاد پیامبر اشاره می کند از جمله : بت ها سرنگون شدند، ایوان کسری تزلزل یافت. جهان پیامبر را پذیرا شد. جهل و ظلمت با نور محمد روشن شد. هر که با پیامبر انیس و همراه شود و به سنتش عمل کند از آتش دوزخ رهایی می یابد.
دوشدی بیر خوشلیق جهان نصرتینگ گورگاچ رسول
سرنگون بولدی صنم لر ، لمعتینگ گورگاچ رسول
کل عالم بولدی اقرار، سنتینگ گورگاچ رسول
راه ظلمت بولدی روشن ، آدینگی گورگاچ رسول
تاپدی آمان، کیم صحبتینگ گورگاچ رسول
پیامبر اسلام مایه ی رحمت جهانیان است. قرآن می فرماید : ” و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین ”
ایکی دنیا خشنود بولدی رحمتینگ گورگاچ رسول
در حمد و ثنایش، زبانها قاصر است و عرش و فرش ، همه مخلوقات عالم در فراقش ناله و زاری می کنند و شیون و فغان سر می دهند:
حمدینگا دیل لر قصوردیر عرش و فرش آغلادی
انبیا از شکوه و جلالش حیران و مبهوت مانده اند: لولاک لولاک لما خلقت الافلاک . ای محمد اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم.
قالدیلار حیران لو لاک خلقتینگ گورگاچ رسول
در شب پر رمز و راز معراج، پیامبر به نزدیکترین حد از قرب الهی رسید که ملائکه از ارج و منزلتش در بارگاه الهی انگشت به دهان شده اند.
قویدی لردیش بارماقغا مونلارقربتینگ گورگاچ رسول
محمد مصطفی با کفار جنگید و برای تبلیغ دین جفاها کشید و رنج ها را تحمل کرد.
اول دسلاپ خیبر داغیندا
کافرلار قانینی ساچدی محمد
لکاهور دا سکوان کابل شهرینده
جفا چکیپ دینی آچدی محمد
در شبی که سوار بر رفرف به سوی عرش پرواز کرد و نادیدنی ها را دید.
رفرف مونیب عرشه اوچدی محمد
در بهشت از آب کوثر نوشید و از جام معرفت پروردگار سرمست شد
کوثر آریغیندن ایچدی محمد
در لیله الاسرا بسم الله گویان درهای بهشت را یکی پس از دیگری گشود:
بسم الله دییپ ایشیک اچدی محمد
او که خود را بشر می دانست همچون سایر انسانها طعم تلخ مرگ را چشید و در سن ۶۳ سالگی به لقاء الله پیوست ولی دو گوهر هدایت بخش را با خود به یادگار گذاشت : قران و سنت .
آلتمیش اوچ یاشیندا گچدی محمد
فرشتگان به خاطر حضور پیامبر در آسمان مسرور و شادمان شدند و فضا را عطرآگین کردند و در های ناگشوده جنت الفردوس را پس از مدت ها گشودند.
محمد گلر دییپ آسمان ایشیگه
ملک لر مشک ایله عنبر ساچدیر
باغلی اردی آچیلمازدی اولدن
قیرق گوندن ایلری قاپ آچدیلار
جانم فدای تو باد ای رسول الله. رنج و جفا در راه و آرمان تو درمان دردهایم است. دنیا در انتظار خدمت به توست ای محمد.
بو منینگ جانیم سنینگ یولونگدا قربان یا رسول
هر نه قیلسانگ جفا بو جانا درمان یا رسول
سو یوبان بار ایله میشدیر سنی رحمان یا رسول
قوللوغینگا انتظار دیر اوشبو جهان یا رسول
حضرت ختمی مرتبت چراغی منور و نامیراست که جهان را فروزان کرد و نورش هرگز خاموش نخواهد شد.
سن که گلدینگ دنیایه بوعالمه یاندی چراغ
شاعر در بخشی از شعر ( یا رسول ) احساسات درونی و محبتش به پیامبر را چنین بر زبان جاری می سازد: ای پیامبر عاشق و زار تو ام . از تو مدد می جویم. تو را می خواهم. دعایم را بپذیر. در دنیا و آخرت خوارم مکن.
زار زاری ییغلایوبان ایسته یر دیر من سنی
بو ذلیل لیک ایچره سن کوپ قویماغیل خوارا منی
ذکرگویان به دنبال تو ام تا بلکه به وصالت برسم. به یادت فغان و شیون می کنم. بیمار و غمناک توام . ای رسول الله مرا دریاب.
عاشقه هو هو دییپ بولغوسی معرفت گلی
بو ذلیل بیچاره نینگ بلکی سانگا یتر الی
آه و افغانینگ سنینگ کیم یاد ادیپ مختومقلی
غم ایچینده شویله بیر بیمار حیران یا رسول
در شعر( بلال بار) به داستان پیامبر و بلال اشاره می کند که جذاب و پند آموزاست.
در شعر ( سویموشم سنی ) که یکی ازعاشقانه ترین و عارفانه ترین سروده های شاعر در باره پیامبر گرامی اسلام است آشکارا دلبستگی اش را به رسول خدا بیان می کند و می گوید: ای حبیب خدا ، تو را از جان بیشتر دوست می دارم . آن چنان که عارفان شب قدر را دوست دارند من هم تو را آنگونه دوست دارم.
یا حبیب حق رسولی سن چین جاندان سویموشم سنی
درویشلر قدر گیجه سین سویندک سویموشم سنی
شعر ( سویموشم سنی ) آکنده از صنعت ادبی تلمیح است شاعر می گوید: پیامبر را دوست دارم همچو ابراهیم که سارا را دوست داشت. یعقوب که شیفته یوسف بود. مجنون که در عشق لیلی آواره بیابانها شد. فرهاد که بیاد شیرین بیستون را کند. سیف الملک که دوستدار ماه جمال بود. ورقه که دلش برای گلشاه می تپید. نوروز که واله و شیدای گل فرخار بود. وامق که دلداده ی عذرا بود. طاهر که در عشق زهره می سوخت. غریب که دلباخته شاه صنم بود.
در شعر ( دوستلارهی ) که طولانی ترین شعر دیوان مختومقلی است، پیامبر اسلام را را افضل انبیا می داند و از یاران فداکارش، چاریار با وفا نام می برد.
جمله پیغامبرینگ آدم اولی
محمد دیر باریسیندان افضلی
ابوبکر،عمر، عثمان وعلی
اونونگ چاریاری بولدی دوستلارهی
در شعر ( براغینگ ) اسب پیامبر که با سوار برآن به معراج رفت را با ملاحت و ظرافت و دقت توصیف می کند. اسبی که چون انسان می فهمید.
آقالار براغینگ وصفین سوزلایین
عرب دیلین سوزلار اوزی براغینگ
بوینی اوزین گووسی یلسی رنگی آق
آدامزادا منگزار یوزی براغینگ
راز جدیدی را برملا می کند و می گوید: پیامبر بود که لقب بامسمای ( آزادی ) را بر پدرم نهاد.
رسول الله قویموش آدین آزادی
در شعر ( اوقیرم قل هو الله دیر) از حضرت مصطفی بعنوان یار خطاب می کند و آرزوی وصالش را دارد.
یوزوم یار یوزونه دوشسه دیلیم الحمد لله دیر
در فضیلت پیامبر به حدیث قدسی ( لولاک لولاک لما خلقت الافلاک ) اشاره میکند و از سر شوق می گوید:
محبت نینگ مقامیندا آنینگ عز وصفی لولا دیر
افلاک محل عروج پیامبر است و زمین نیازمند گوهر وجودش . مقام پیامبر از بس بلند است که حتی نعلین پای افزارش از عرش والاتر است. یادآور این شعر سعدی است : همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد / تا بدهد بوسه بر نعال محمد
فلک لر نردبانی دی، زمین سایاسینه محتاج دیر
ایکی نعلینی عرشینگ کله سینه تاج اعلا دیر
خود را بنده ای عاصی می شمارد که عاشق گریان و ناتوان محبوبش است.
ارر من بیر گناهکارینگ همیشه عاشق زارینگ
یوزون گورمه سم اول یارینگ هاچان گونگلوم تسلا دیر
در آتش فراق دلدار می سوزد و می گدازد و ناله سر میدهد: از آن یار شیرین بیانم خبری ندارم و در عشقش چون پروانه می سوزم.
فراغی نیچه وقت اولدی خبر تاپماس من اول یاردان
یانارمن آتش عشقه بونه ترخوس تولا دیر
تغزل ( ای پری ) شرح دلدادگی هایش به پیامبراکرم است . مکه و مدینه دیارش ، لاله ی درخشان هشت بهشت است ، دوستدارانش به دنبال سخنانت ناله سر می دهند ، رخسار ماهوش حضرت مصطفی، عالم را رووشن می سازد. قامتش بلند ، واله و شیدای خدا، پیامبری که نه فلک را سیر کرد.
مسکنی مکه مدینه سکیز اوچماخ لاله سی
هر سوزونگ ایزیندا یوزمونگ قمری بلبل نالاسی
شام چراغدیر عالمه اول گول یوزی نینگ شعله سی
قدی قامتی بلند ای نور حقینگ واله سی
سیر ادن دوقوز فلک آسمانی سن سن ای پری
سید المرسلین نشان دهنده راه درست از راه نادرست. نماینگر حق و باطل. اوست سلطان عالم .
راه بین بو عالمینگ سلطانی سن سن ای پری
ای پیامبر من، ای معشوق من، تو پایه و ستون دین هستی. ما دل به تو بسته ایم و به تو تکیه کرده ایم .
یا محمد احمدیم یا دین اسلام پایه سی
جامع چهار مذهب ( حنفی شافعی ممالکی حنبلی ) هستی . دریای ژرف و بی انتهایی ای پیامبر.
دورت طریق نینگ جمع اولان عمانی سن سن ای پری
تو عصاره و جان جهانی . سبب جمال و زیبایی دنیا تو هستی .
آییدیار مختومقلی سن سن جهانینگ جان گلی
در شعر ( اللهیم یا رسول ) پیامبررا پیشوای پیامبران می داند که خدایش او را بزرگ و محترم شمرده است. تو پادشاهم هستی. در درگاهت بخوابم ای رسول گناهم را بگذر ای رسول
حق سنی سرور یاراتدی پادشاهیم یا رسول
انبیا سر دفتری نوری الهیم یا رسول
ظلمتی توتدی جهانی دود آهیم یا رسول
باش قویوپ یاتسام قافینگدا قلبه گاهم یا رسول
سن گچیر گیل نالا و فریاد و آهیم یا رسول
ای پیامبر ، از نور آفریده شدی وز همه برتری . جامه خلعت زیبنده ی توست. پس مبارک بادت.
بارچا دان اعلا یاراتدی اصل نور پاک نی
قدیغا قیلدی مناسب خلعت لولاک نی
انس و جن تو را سلطان عالم می دانند و تصدیقت می کنند. یکی از معجزات تو انشقاق قمر بود
دییرلر: سلطان عالم آدینگدا اصدق بیله
معجزینگ بیری سی گورستگه لی اول شق بیله
سیمای تو منور است. جبراییل قران را به تو نازل کرد. خدیجه ندیده به تو ایمان آورد. فخر عالمی. تو اصل هستی و انبیا همه در ذیل تو اند. به روحت دعا کردم
والضحی دیر یوزلزینگ هر برکه ماه و لیل
سوره اقرا سانگا مژده گتیردی جبرائیل
اول خدیجه تاپمایین ایمانا گتیردی میل
فخرعالم سن سن و نبی لر بیر ذیل
ختم ادیپ ارواحینگا قیلدیم دعایم یا رسول
من بی نوا از تو یاد میکنم ای پیامبر. از مهر و شفقت و شفاعتت ناامیدم مکن
یاد ادر مختومقلی دوراندا من غلاچ نی
شفقتینگدان نا اومید اتمه منی محتاج نی
خدمتینگدا سیر ادرلر لیله المعراج نی
اول خدا سوین اوچین قویدی باشینگا تاج نی
ختم ادیب ارواحینگا قیلدیم دعایم یا رسول
عاشق ماه تابانی شدم که مقصود همگان است. همچون بلیلی عاشق شدم . از چشم ها نهان است ولی زیبای اش دو چندان ا
ای یارنلار بیر یوزی گل آیه عاشق بولموشام
بارچالار مقصودی گل رعنا یه عاشق بولموشام
بلبلم باغ ایچره بی غوغایه عاشق بولماشام
اوزی غایب زلف لاری یلدایه عاشق بولماشام
منزلیم داغ ایچره دیر صحرایه عاشق بولموشام
پیامبر چه دریایی است و چه کوهی که دل مرا ربود برای هر زلفش صد هزار جوانمرد اسیرش هستند. قد و قامتش چه زیباست. وصال دوست را می خواهم زندان زلف تو ام من شاد و خندانم فقیری عاشقم تو یارم هستی.
بیلمه نم اول نه بحر دیر نه معظم داغی دیر
آلدی گونلوم گیتدی عقلیم تن مدام نا چاغی دیر
آنی نسبت اتمک اولماز قمری بلبل زاغی دیر
آی غرص هر زلفینه یتمیش مونگ ار توسساغی دیر
قدی قامتی بلند زیبایه عاشق بولموشام
پیامبر نور ماهوش است که نامش در سردفتر انبیا نوشته شده است پرچمش به اهتزار در امده است. مقامش از هفت آسمان و افلاک بالاتر است
نوز مهوش قویاش قوتلوغ حبیبیم
آدینگ سر دفترده لوادا بللی
یدی آسمان دوقوز فلک اوستونده
بشر رسولینده زیادا بللی
ای پیامبر تو تاج ماهها چراغ چشمان در آسمان فرشته و در زمین بشر هستی رافع زمین هستی و ستون آسمانی مقامم تو در لوح المحفوط معلوم است
ماه لارینگ تاجی سن گوزلر چیراغی
گوگده ملک یرده بشر یگ راگی
زمینینگ رافعی گوگونگ دیره گی
لوح المحفوط دا هم سمادا بللی
مختومقلی پیامبر را شفاعتگر می داند
شافع المذنبین محشر گونونده
مقام اعلا سن حقینگ یولوندا
شام و سحر امت لرینگ دیلینده
مومن دیله گینده دعادا بللی
محبت تو در دل و جان من ریشه دوانده است. تو رحمت خدایی برای انسانها.
محبتینگ تنده یوره کده جان دا
جلیل رحمتی سن ، ثنادا بللی
ای پیامبر مرا از شفاعتت محروم مکن و در روز محشر مرادم را حاصل کن.
شفاعتینگ دریغ اتمه غریبدان
محشر گون یتیرگین مرادا بللی
ای پیامبر واله و مجنونم در عشق تو. اگر صد جان داشتم برایت فدا می کردم.
عقلیمی آینیتدی عشقینگ هواسی
یوز جان بولسا بیر گوورنوشینگ فداسی
ای پیامبر جایگاهت در بهشت اعلی است. ای خدا شفاعت پیامبر را نصیبم کن
اورنونگ اول فردوس ، اعلادا ارر مختومقلی
شفاعت ایلاپ یا رسول فضل اتسه اللهیم منینگ
پیامبر خیرالبشر است
انبیالار افضلی اول مصطفی خیر البشر
اگر مسلمان هستی پنج رکن دین را عمل کن و در راه و سنت پیامبر گام بردار
باش ایشینی بر جای قیل مسلمان بولسانگ
یوری محمد ینگ یولی بیلانی
پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرد.هجرت تحول عظیم در اسلام پدید آورد و مبدا تاریخ اسلام شد. انصار استقبال کردند
مکه دان چیقذی بیر کوزل
مدینه گه روان بولدی
گوران تاج اددی سرینه
گوورمه گان بغری قان بولدی
از رخسارت نور می بارد و بعد از تو پیامبری نخواهد آمد جهان با سخنان تو آرام شد.
نور دوکیلر یوزیندان پیغمبر یوق ایزیندان
عالم آنینگ سوزیندن تاپدی نظام قرار
تو گوهر دردانه انبیا هستی
یوز یگریمی توورت مونگ دوردانه نینگ گوهری
قیمت و ارزش تو بسی بالاست. جهان از تو کمک بخواهد
نه گوهر سن قیمتینگ جهان توتمیش همتینگ
دورماز یاد ادر امتینگ داغ ده دوز ده چول ده سنی
چه دردهایی که در جانم است. ای پیامبر به دردهایم شفا ده .
چوخ ایذالی دردلی شیرین جانیما
یا مصطفی فخر جهان شفا بر
پیامبر از قبیله قریش بود و رنج ها درد و جفاها کشید
رسول الله اول قریش دان
نه جفالار چکیپ گیتدی
پیامبر نامش در جهان مشهور است. مقامش بس والاست. دنیا و آخرت بدو محتاجند دوست دارم آن حضرت را ببینم .
نعلینی عرشه تاجدیر آدی عالمه فاش دیر
ایکی جهان محتاج دیرعرب زبانی گورسم
سخن آخر را از شیخ اجل وام می گیرم :
به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقی / به صد دفتر نشاید حسب الحال مشتاقی
شهر گنبد / ۸ آبان ۹۹
*عضو هیئت موسس انجمن ادبی جیحون
** اشعار بر اساس دیوان مختومقلی فراغی چاپ مراد دوردی قاضی می باشد.
www.ulkamiz.ir