زندگی و زمانه مختومقلی فراغی
پایگاه خبری اولکامیز – در پی انتشار مطلبی با عنوان « تحقّق آرمان مختومقلی، آزادی و نوری کاظم » به قلم نازمحمد یگن محمدی یکی ازمخاطبان اهل قلم اولکامیز مطلب ذیل را ارسال نمود :
با سلام و عرض ادب . مقاله ای درباره زندگی مختومقلی فراغی و ان دوره پیوست است …
مختومقلی فراغی فرزند دولت محمد آزادی از ترکمنهای گوگلان، تیره گرکز از دسته غشیق در ناحیه گینگجای در شمال آجیغوشان از توابع گنبدکاووس حدوداً در سال ۱۱۴۷ هجری قمری پا به عرصه هستی نهاد. البته در مورد تاریخ تولد مختومقلی نظرات متفاوت وجود دارد بعضیها (۱۱۵۳[۱]-۱۱۴۶ هجری قمری) و در کتاب مخدومقلی به چاپ انیستیتوتی چاپ علم نشریاتی، عشقآباد ۱۹۸۸ م. سال تولد او را تخمیناً ۱۷۳۳ م. قید کردهاند.
قرهایشان محمدی یکی از اقربای مختومقلی در مورد محل سکونت خانوادهی آزادی و تولد مختومقلی میگوید: در آن زمان (هنگام تولد شاعر) خانوادهی آزادی (پدر مختومقلی) در اطراف کلاله سکونت داشتند و به منطقه قرهشور و آقشور ییلاق و قشلاق میکردند. احتمالاً روستای آقشور به مرور زمان تخریب شده یا تغییر نام پیدا کرده است. وی احتمال میداد که نام قدیم آجیقوشان یا آیدرویش در شرق کلاله آقشور بوده است.
زادگاه شاعر در اشعارش بیان شد؛
یوردیم اترک ایلیم گوکلانگ
من بر سوار یار گوزلار من
ترجمه: سرزمینم اترک و ایلم گوگلان است من در جستجوی و سراغ یار میگردم
مختومقلی قدم به سن شش سالگی نهاده بوده که با یک واقعه بزرگ تاریخی و آثار شوم آن حادثه بزرگ لشکرکشی نادرشاه به سال ۱۷۳۹م. به کشور هند بود. نادر با اقدامات خود توانست افغانها را بیرون کند، عثمانیها را بر سر جای خود نشانده و حساب خود با امپراطوران تزار روس که در این ایام به مرزهای شمالی ایران چشم دوخته بودند تصفیه کند، او بعد از آنکه عدهی زیادی از ترکمنها را وارد سپاه خود کرد. هدف او از این کار دو چیز بود، اول کاهش نیروی جوان ترکمن که به نظر وی عامل شورش علیه او بودند، دوم این که ترکمنها و سایر اقوام در حین جنگ، پیش مرگ سپاه اصلی محسوب شوند. بنابر این، به امید غنایم جنگی آنان را وارد سپاه میکرد و با یک تیر دو نشان میزد!
جونس هانوی در مورد شورش ترکمنها علیه نادر مینویسد: در شورش استرآباد که به رهبری محمدحسنخان پسر فتحعلیخان و با کمک ترکمنها صورت گرفت مقر حکومتی نادر در استرآباد تسخیر و ترکمنها ذخایر شاه را به غارت بردند و از همه مهمتر کمپانیهای روس و انگلیسی که در این شهر شعبه داشتند نیز مورد تجاوز و غارت واقع میشوند. نادر که همواره از قدرت طلبی ایل قاجار و شورش ترکمنها در هراس بود خواست در دشت ترکمن پایگاهی ایجاد کند، ولی این امر بهعلت نبودن آب به تعویق میافتد.[۲]
نادرشاه برای تهیه مخارج لشکرکشی به هند از طوایف مختلف ایران خراجهای سنگین میگرفت و از ترکمنها علاوه بر خراج، سوارکار جنگی نیز میگرفت. در مقابل این ستمها، یموتها و گوگلانها شورش کردند. در شورش سال ۱۱۴۳ ه.ق، طوایف تکه، یموت و ساریق نیز شرکت داشتند. روایات ترکمنی از شورش تکهها به رهبری تیمور کور علیه نادر خبر میدهند، در این ایام بخشی از یموتها به خیوه کوچ کردند. در خیوه ایلبارس،خان تکه علیه نادر آماده نبرد شد. در نبردی در شمال خراسان، ترکمنهای یموت به رهبری محمدعلی اوشاق در نزدیکی پیتنه قشون نادر را طی سه مرحله عملیاتی، شکست سنگینی دادند با آن که نادر از مرو نیز سپاهی آورده بود.
بعد از فتح خیوه و کشته شدن ایلبارسخان، ترکمنها را مجبور کرد که بهنواحی استرآباد و خوارزم کوچ کنند.عصر مختومقلی، عصر اغتشاش و هرج و مرج بوده زیرا در آن زمان ملت ایران شاهد ستمهای فراوان بودند که این بیشتر متوجه قشر دهقان بود؛ چرا که آنها علاوه بر پرداخت مالیات، متحمل پرداخت خراجهای سنگین میشدند. دهقانانی که قادر به پرداخت آن نبودند، مجبور میشدند تن به سیاهچالهای نادر دهند و یا این که مدام شاهد قتل و غارت باشند. مسلماً در صورت انصراف یا سرکشی، کار به جنگ و کشتار میکشید، آن هم جنگی که با غارت و چپاول اموال و اراضی به پایان میرسید.
در سال ۱۱۵۶ ه.ق، یموت به خیوه آمده و ریشسفیدان آنها با سران ازبک و با شخصی بهنام آرتیق یناق مذاکراتی دربارهی محل زندگی انجام دادند پس از مذاکرات طولانی و بستن عهدنامه، یموتها در کهنه و اورگنج ساکن شده و حتی از بازار تازه اورگنج نیز میتوانستند استفاده کنند.
در همین ایام، جنبش یموتهای اترک و گرگان شروع گردید و با دشمنان یعنی سران قاجار و مازندرانیها متحد گردیدند. مازندرانیها به سرعت سرکوب گردیده، ولی محمد حسن قاجار با قشون خود و یموتها توانست مدت زیادی مقاومت کند. نادر قشون عظیمی مرکب از سربازان ابیورد، درون و نسا و حتی از ایل گوگلان نیز که بخاطر زمین با یموتها دشمنی داشتند گسیل داشت. یموتها و قاجارها شکست سختی خورده به مونگ قشلاق مهاجرت کردند. در یکی از نیمه شبهای همین سال بهوسیلهی سران سپاه خود بهقتل رسید. (در فتحآباد قوچان توسط گارد محافظش)
یکی از سرداران افغانی او به نام «احمدخان ابدالی» (درانی) برای کسب قدرت و ایجاد افغانستان راهی آن دیار میشود. او از همهی رؤسای طوایف ترکمن یاری میطلبد، تا همگی در جنگ و بهدست آوردن قدرت سهیم باشند. اینها به یاری احمدخان شتافته قیام حماسی ترکمنها را مختومقلی چنین اشاره کرده است:
یموت گوگلانگ تعصیب ادیب اوزیندان
چیقسه قشون اونگی آردی بیلینماز
اگر طوایف یموت و گوگلان باهم متحد شوند و قشونی به راه اندازند از زیادی و عظمت ابتدا و انتهای آن معلوم نخواهد بود.
و در توصیف اتحاد ترکمنها و قدرت ناشی از وحدت آنان میگوید:
کشور ایران مدتها صحنهی درگیری محلی بهمنظور پر کردن شکاف قدرت حاکمه بود. (۱۱۶۰ ه.ق)
احمد درانی با فروپاشی سیستم حکومتی نادر مدعیان حکومت از هر سو برافراشتند. جانشینان نادر در مشهد در بین مدعیان تاج و تخت شاهی گرفتار آمده بودند و احمد درانی با عنوان احمد شاه افزون بر افغانستان به سلطنت ایران نیز چشم دوخته بود. در استرآباد و مازندران و گیلان محمدحسنخان قاجار با پشتیبانی نیروهای مسلح قاجار و ترکمن داعیه سروری بر ایران داشت. در آذربایجان آزادخان افغان از سرداران سابق نادر مستقلاً حکومت میکرد و در ایران مرکزی خوانین بختیاری و کریمخان زند در اندیشهی تصاحب تاج و تخت شاهی بود. هم احمد درانی و قاجارها بهمنظور نیل به اهداف خود به ترکمنها بهعنوان یک نیروی اجتماعی تأثیرگذار مینگریستند و در صدد جلب نظر مساعد آنان برآمدند.
در این میان ترکمنها نیز به شرایط پیشآمده و تحولات جاری به عنوان یک فرصت تاریخی نگریستند و به دنبال نیل به آرمانهای خود بودند. ابتدا پیکهایی بهترکمنها ارسال کرد و متعاقب توافقات اولیه تعدادی از نیروهای ترکمن جهت مذا کره با احمد خان درانی به سوی افغانستان رهسپار شدند که در بین آنها برادران ارشد مختومقلی (عبداله و محمدصفا) نیز حضور داشتند و تعداد از شعرهای مختومقلی در اشاره به این جریانات و وقایع آن دوره سروده شده است. از جمله «عرش اعلایه» که در وصف احمدشاه درانی سرود و بعضی از آرزوها و آمال مختومقلی و ترکمنها را بیان میکند.
شعرهای «بولار گلمهدی» و «عبداله» نیز مرثیههایی هستند که در رثای برادران شهیدش و چهار قطعهی سردار ترکمن که رهبری اردوی اعزامی به افغانستان را به عهده داشته است سروده است.
احمد پادشاهدان خبر آلماغا
اونگمادی اقباللار چاودیرخان اوچین
ساغ باریب، سلامت قایدیب گلمأگه
اونگمادی اقباللار چاویرخان اوچین
احمدشاه درانی بعد از کنترل اوضاع افغانستان و تأسیس درانی با هدف فتح خراسان بهسوی مشهد لشکرکشی کرد وی در سیدن به هدف تصرف کل ایران از طریق مشهد به حمایت ترکمنهای گوگلان دل بسته بود.
احمد شاه درانی پس از فتح مشهد قشونی برای فتح استرآباد و مازندران اعزام میکند. در نتیجه جنگی که در نزدیکی سبزوار بین قشون اعزامی احمدشاه و نیروهای تحت فرماندهی محمدحسنخان قاجار در سال ۱۱۶۸ ه.ق رویداد قشون افغان شکست خورد. این واقعه پایان کار احمد درانی در ایران بود.
ترکمنها بهویژه سواران مسلح یموت از دیرباز بهدلایل همنژادی و همسایگی با طایفه قاجار که از دورهی صفویه در مبارکآباد آققلا ساکن شدند روابط حسنه داشتند. اتحاد نظامی آنها مخصوصاً همزمان با سقوط پادشاهی صفوی و آغاز سلطنت نادرشاه از زمان فتحعلیخان قاجار، رهبر طایفه قاجار وارد مرحلهی جدید شد.
صحرا و ایلات یموت و گوگلان برای آنها در واقع خطر و درگیری با حکومت مرکزی حکم مأمن را داشت.
محمد حسنخان قاجار با استفاده از فرصت و با هدف کسب حاکمیت سیاسی با ترکمنها متحد شده و جنبش عظیم در استرآباد و ترکمنصحرا شکل میدهد. در ادامهی جنبش محمدحسنخان قاجار تختگاه استرآباد گرگان را تصرف کرده و با حمایت ترکمنها مدتی حکمرانی میکند.
مختومقلی:
سور فتحعلی سردار اوغلی گلدی وقت
ینه بو دوران عالی سیزینگکیدیر
داغ کیمین ترپنمز، دریادک دونمز
یوموت، گوکلنگ اهلی ایلی سیزینگکیدیر
ترجمه: «ای فرزند فتحعلیخان قیام کن که این دوران عالی از آن توست به مانند کوه مقاوم، چنان دریا استوار باش، ایل یموت و گوگلان در کنار توست».
رهبران قاجارها در اتحاد با ترکمن و به ضرب شمشیر ترکمن رقبا را شکست دادند.
آرمینیوس وامبری خاورشناس مجارستانی مینویسد: اگر شمشیر ترکمنها نبود آقا محمد خان قاجار هرگز موفق نمیشد خاندان خود را برقرار کند.
آغا محمدخان قاجار با حمایت نظامی اشراف ترکمن موقعیت خود را در میان مدعیان سلطنت تثبیت کرد و به پادشاهی ایران رسید با توجه به پیشینهای چنین، ترکمنها انتظار داشتند که در سلطنت آغامحمدشاه قاجار به اهداف برسند و در حاکمیت نقش و سهم داشته باشند، اما چنین نشد جز معدودی از بیکها و خانهای ترکمن مثل خوجم بردیخان داز، بقیه ترکمنها مغضوب واقع شدند. مخصوصاً واقعهی فتح مرو که توسط نیروهای متحد ازبک و ترکمن به رهبری شامرادولی النعمی (میرمعصوم) امیر بخارا ۱۲۰۰ ه.ق رویداد و منجر به قتل بیرامعلیخان قاجار حاکم مرو شد که شاه قاجار را شدیداً نسبت بهترکمنها بدبین کرد.
وی ظاهراً به بهانهی تحویل جسد بیرمعلیخان قاجار برای تنبیه ترکمنهای استرآباد به سوی آنان لشکر کشید و شمار زیادی را کشت، اسیر کرد و از سر بریدهی سران آنها در چهار دروازهی استرآباد کلّه مناره ساخت. آغامحمدخان مانند اسلاف خود پس از قدرت رسیدن، ترکمنها را فراموش کرد و سیاست غارت و چپاول بیرحمانه را در ترکمنصحرا پیش گرفت.
مختومقلی، قاجارها را مورد نکوهش قرار میدهد:
ایران توران بوگون قولینگ آستینده
سورگین ایندی بو دورانی سن فتاح
کان ترکن اویتان چولینگ اوستینده
دؤکمه بیلگیل ناحق قانی سن فتاح
ترجمه: ای فتاح امروز ایران و توران در زیر فرمان توست اکنون این دوران را غنمیت شمار و به عدالت رفتار کن، تمام ترکمنها در این دشت وسیع در ناز و نعمتند، تو خون آنان را بهناحق بر زمین مریز.
سن ترکمنینگ ایلین گونین سولدیردینگ
قانلار دوکیب گوزل یوردیم دولدیردینگ
ترجمه: ای فتاح تو با این جنایت جانگداز چهرهی سرخ وخندان ترکمنها چون باغ خزان زده زرد نمودی و با ریختن خون بیگناهان برخاک سیاه، سرزمینم را گلگون کردی.
تجربه تلخ و نومید کننده اتحاد با خاندان قاجار تأثیرات روحی شدیدی بر ذهن حساس مختومقلی گذاشته است. زیرا، بعد از این وقایع غالب سرودههای وی، شعرهایی با مضامین دینی و اخلاقی را جایگزین کژیها و انحرافات اجتماعی کرد و بیشترین سرودههای وی، رنگ و بوی تعلیمی پیدا میکند.
نتیجهگیری:
اشعار مختومقلی فراغی که در دل مردماش و سایرین نفوذ کرد و امروز بهدست ما رسید و هر سال مراسمی با شکوه نهتنها در ایران بلکه در جهان روز تولد ایشان را جشن میگیرند دلیل آن احترامی خاص است که به مردم داشته و وابسته به حاکمان نبود. شاعر، مردمی بود و مردم را به وحدت و همدلی دعوت کرد. برای همین دردها و ستمهای حاکمان را از نزدیک دید و با زیان و قلم تیز خود با پادشاهان ظالم زماناش به مبارزه پرداخت و به حمایت از مظلومان ادامه داد و زحمات او برای ایجاد وحدت بین مسلمانان بسیار قابل ستودنی آن هم حدود سه قرن پیش که دوران تاریک تاریخی خفقان، مختومقلی اشعاراش را نوشته و تاثیر مردم خود را در روی کار آوردن پادشاهان که هر وقت لازم دیدند به میان ترکمنصحرا پناه آوردند و از ترکمنها به عنوان پلهای برای قدرت گرفتن استفاده کردند، ولی وقتی بهقدرت رسیدند به آنان انواع ظلمها روا داشتند. فراغی تاریخ آن دوران را بهصورت شعر درآورده تا آیندگان قضاوت کنند. زیرا، ظلم و ظالمین هرگز پایدار نبودند.
منابع :
استرآبادی. میرزامحمد مهدی، تاریخ جهانگشای نادری، انتشارات سروش.
آصف. محمدهاشم، رستمالتواریخ، به اهتمام محمد مشیری، انتشارات امیرکبیر.
نقوی. عقیل، مردمشناسی ترکمنهای ایران، گرگان، چاپ مختومقلی فراغی.
قاضی. مراددردی، دیوان مختومقلی فراغی، قابوس گنبدکاووس.
فداکار، نورقلیچ، نقد و تحلیل آثار و احوال مخدومقلی فراغی، چاپ دوم، تهران،
وامبری، آرمینیوس، ۱۳۶۵، درویش دروغین، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران، علمی و فرهنگی
لوسکا، پیگا ( و دیگران)، تاریخ ایران از آغاز تا سدهی ۱۸، ترجمعهی کریم کشاورز، نشر پیام.
مقاله زندگی و زمانهی مختومقلی، فصلنامهی فرهنگ و پژوهی ارشاد اسلامی استان گلستان،
www.ulkamiz.ir