یادداشت

حکایت نوبت دهی در مطب پزشکان

 پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی: در جوامع بشری گاهگاهی با اتفاقات ناخواسته ای مواجه می شویم که باعث اذیت وآزار مردم بخصوص شاغلان مشاغل گوناگون و… می شوند .

یک هفته قبل طبق نوبت چند روز پیش  به مطب پزشک متخصص دیارمان رفته بودم. نوبت من ۹ و۳۰ دقیقه صبح بود. اما من ساعت ۱۰ و۱۰ دقیقه رسیدم .

پس ازپرداخت پول وغیره درسالن انتظار نشستم . چند نفری رفتند تا اینکه ساعت ۱۰ و۳۵ دقیقه شد که منشی صحبتی ازنوبت من نکرد  .

گفتم خانم منشی نوبت من کی است ؟

گفت عجله نکنید تا ساعت ۱۱ نوبت شما شاید برسد .

گفتم نوبت قبلی من ساعت ۹ و۳۰ دقیقه است .

گفت می دانم ولی شما دیر آمدی

گفتم بخاطر تعطیلات چند روزه ترافیک ماشین ها درسطح شهر خیلی شلوغ بود .

گفت اون مشکل شماست.

گفتم مگرقانون نوبت این نیست که هرکسی دیربیاید دو نفر قبل ازاو باید برود و بعد نوبت اوخواهدبود؟

گفت نه اینجوری نیست .

گفتم چند نفر باید برود تا نوبت افرادی مثل من که دیر آمده اند برسد .

گفت معلوم نیست .

گفتم چیه همه اش می گویید معلوم نیست؟ 

‌گفت بله دیگه معلوم نیست  .

بعد دیدم دونفر دیگر که در انتظار نوبت خودشان بودند‌ طلبکارانه گفتندحاج آقا من از مرز آمده ام الان هم سه ساعت درانتظار نوبتم نشسته ام‌.

گفتم چی ؟ سه ساعت اینجا نشسته ای ؟

گفت بله

گفتم نوبت نگرفته بودی ؟

گفت نوبت چند روز پیش گرفته بودم .

دیگری گفت من الان سرکار بودم و با همین لباس کارآمده ام حالا هم در انتظارنوبت خود هستم .

بعد یکی دیگه گفت اینجا اروپا که نیست همه چیز مرتب باشد.

گفتم بارک الله حقیقت همین است که کارما مرتب و طبق نظم نیست.

 خلاصه کمی از بحث و دخالت دیگران ناراحت شدم با حالت عصبانیت گفتم خانم منشی می فرستی داخل یا خودم بروم؟

گفت باشه چقدر سر و صدا می کنی؟

گفتم ما در زندگی آنقدر هم بیکارنیستیم که سه ساعت خاموش اینجا بنشینیم و صدایی از ما به اعتراض در نیاید که ساعت ۱۱ و۱۰ دقیقه با حالت ناراحتی رفتم داخل .

با سلام به دکتر گفتم آقای دکتر این برنامه نوبت دهی منشی شما خیلی خوب نیست .

دکتر گفت چرا؟

گفتم من الان یک ساعت در نوبت بودم .

دکترگفت نوبت داشتی ؟

گفتم بله هفته پیش نوبت گرفته بودم .منشی شما گفت ساعت ,۹ و۳۰ دقیقه بیایید. من هم ساعت ده آمدم .

بعد دکتر گفت بفرمائید اینجا بنشینید دکتر با حوصله همه آزمایشات .عکس ها و… را دیدند .گفتند باید یک آزمایش جدید بدهید .

گفتم چشم و ازمطب پزشک با اخلاق ومتخصص بیرون آمدم.

 مردمی که دراتاق انتظاربودند هرکدام یک نگاه خاصی به من داشتند یکی شاید می گوید سر و صدا کرد و کارش راتمام کرد. دیگری شاید گفته باشد چقدر این حاج آقا اینجا را شلوغ کرد و صبر کمی دارد و…

بهر حال درمملکت ما هیچ کاری براساس برنامه ونظم نیست. اگر منشی که چندین سال سابقه کار دارد مظنه زمان لازم معاینه هرفرد را بتواند محاسبه کند بعد میانگین بگیرد .هنگامیکه کسی زنگ  بزندکه خانم منشی امروز دکتر تشریف دارند؟ باید با نگاه کردن به شماره نوبت او بگوید بله بفرمائید. و اگراختلافی در زمان داده شده و زمان مراجعه وجود داشت  فوقش با فرستادن دونفر نوبت به او نوبت بدهد نه اینکه یک الی سه ساعت مردم دراتاق انتظار بنشینند و ازکار وزندگی بمانند.

درمیان آن بحث ها تزریقاتی آن مطب گفت حاج آقا نمی داند مطب دکترهای دیگر مانند فلانی سه ساعت باید بعداز اعلام زمان نوبت قبلی درانتظار بنشینید .

گفتم آیا اینکار منشی ها اذیت مردم نیست؟

گفتم مردم این همه فرمول های ریاضی فیزیک وشبمی .هندسه و… را حل می کنند بعد این مسئله کوچک را نمی توانند منشی ها وپزشکان حل کنند ؟ آن هم درطول تکرار چندین سال فعالیت ؟ مردم چه گناهی کردند که واسه رفتن پیش یک دکتر سه الی پنج ساعت درانتظارنوبت بنشینند؟ خوب اگر متوجه شده اید که یک نفر سه ساعت  الی بیشتر درمطب بنشیند چرا هنگام نوبت دهی این زمان انتظار را با اعلام دو ساعت بعد بیا و یا الان بیکاری برو درشهرکارهایت را انجام بدهید برگردید و… کمتر و راحت تر نمی کنید؟  و یا سوال از مسئولان که هرچند روز بدون اطلاع از وضعبت و توان خودشان حرف ها وعده هایی می دهند پرسیده نمی شود که جهت حل این نوع مسایل اقدامی انجام نمی دهند؟ مثلا چند روز پیش آقای وزیر بهداشت  اعلام کرد که منبعد کار پزشکان خانم و آقا در همه جا در اتاق عمل .درمانگاهها .قسمت جراحی .قسمت زنان وزایمان و… از همدیگر جدا خواهد شد.

آقای وزیر می داندکه این کار شدنی نیست چون واسه این نوع کارها باید از نظر آمار و ارقام بدانید که چه توان دارید؟ آن هم در شهرها و یا استان های محروم ، باضافه معضل این روزه کشورمان یعنی مهاجرت  پزشکان وغیره به کشورهای دیگر.

آقای وزیر نمی داند که برای انجام این امور باید چند سال قبل پیش بینی ها انجام شود .نیروها آماده شوند و… به امید آنروزهای دور.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا