سیاسی
به مناسبت ۱۴ مرداد، یکصد و هفدهمین سالروز انقلاب مشروطیت
انقلاب مشروطیت، کنشی جمعی برای اعمال قدرت سیاسی
|
در ابتدای این مقال این سوال مطرح می شود که اصولاً منظور از مشروطه یعنی چه؟
” «مشروطیت» (constitutionalism) شامل مجموعهای از ایدهها، نگرشها و الگوهای رفتاری است که اقتدار حکومت باید مبتنی بر یک سری قوانین اساسی باشد و از آن تبعیت کند.
«دیوید فلمن» (David Fellman)، دانشمند علوم سیاسی در توصیف آن میگوید، مشروطیت، مقامات حکومتی را تابع محدودیتهای قانونی میکند و به آنها اجازه نمیدهد که هرآنچه میپسندند، انجام دهند و باید به محدودیتهای قدرت و روندهای اساسی احترام بگذارند. بنا بر این توصیف، حکومت مشروطه همان حکومت مبتنی بر قانون است. ” (خلاصه انقلاب مشروطه | رهبران، خواسته ها و نتایج نهضت مشروطه ،صدیقه شجاعی، سایت کجارو،چهار شنبه، ۶ مرداد ۱۴۰۰).
در ادامه این مقال، نظر مخاطبان را به چکیده هایی از چند مقاله و پژوهش در ارتباط با انقلاب مشروطه جلب می نمائیم:
۱) انقلاب مشروطه را می توان نوعی کنش جمعی برای بازسازی الگوی کسب و اعمال قدرت سیاسی از طریق رسمیت و اعتبار بخشیدن به تعریف جدیدی از قدرت سیاسی دانست. به منظور توجیه و تأسیس الگوی جدیدی برای کسب و اعمال قدرت سیاسی، می بایست تعریف تازه ای از قدرت سیاسی بیان و توجیه می شد. این مهم در قالب تدوین و تصویب (متمم)قانون اساسی مشروطه انجام شد. فصول و اصول مختلف (متمم)قانون اساسی مشروطه به نوعی دربرگیرنده ی تعریف جدیدی از چیستی و اهمیت یا کارویژه ی قدرت سیاسی است.
در این چارچوب، قدرت سیاسی یا «قوای مملکت»به عنوان دارایی مشترک اعضای جامعه تعریف می شود که باید در خدمت بقا و ارتقای زندگی اجتماعی قرار گیرد.برای انجام این مهم نیز الگوی جدیدی از کسب و اعمال قدرت سیاسی تعریف می شود که در چارچوب آن، قدرت سیاسی دراختیار نهادی به نام دولت قرارمی گیرد تا مطابق خواست و اراده ی اعضای جامعه- که در قالب قانون تجلی می یابد- اعمال کند. به این ترتیب، در جریان انقلاب مشروطه، پاسخ های جدیدی به پرسش از چیستی و کارویژه ی قدرت سیاسی داده شد تا الگوی جدیدی ازچگونگی کسب و اعمال قدرت سیاسی توجیه شود و رسمیت یابد؛ الگویی که بنیاد تأسیس نوعی نظم سیاسی دموکراتیک بود.(انقلاب مشروطه و بازتعریف قدرت سیاسی، احمد گل محمدی
– تاریخ نگری و تاریخ نگاری دوره جدید پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۷)
۲ ) انقلاب مشروطیت فصلی تازه در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران زمین گشوده است. در پی این انقلاب، انگاره هایی جدید در پهنه سیاسی کشور به میان آمد. انقلاب مشروطیت برآیند خواست جامعه ایرانی است برای انضمامی کردن بسیاری از فراورده های ذهنی و ایده آل هایش. قانون گذاری و وکالت و یا نمایندگی انگاره ای بود که در سایه برپایی مجلس شورای ملی برجسته شد.(منبع: جستارهای تاریخی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
۳ ) اگرچه بررسی ریشه های پیدایش انقلاب مشروطه همواره ایده ای جذاب و قابل تأمل بوده، اما تاکنون تلاشی جدی برای تبیین نظری انقلاب، دست کم در زبان فارسی، صورت نگرفته است. در راین راستا محققانی چند تلاش کرده اند علل اجتماعی ـ اقتصادی وقوع انقلاب مشروطه را در چهارچوب نظریه کارکردگرایی “چالمرز جانسون” تبیین کنند. این نظریه مبتنی بر تعادل و هم بستگی اجتماعی است و اعتقاد دارد، اگر نظام اجتماعی از حفظ تعادل خود در برابر پدیده های نوین و شرایط محیطی، که از درون و بیرون آن را تحت تأثیر قرار می دهند، ناتوان باشد؛ دست خوش تزلزل و بحران می شود و راه برای انقلاب و تحول هموار می شود.
این عدم تعادل در عهد قاجار، از یک سو در پی مواجهه جامعه و حکومت ایران با غرب و از سوی دیگر، با انجام اصلاحاتی که به تقابل سنت های بومی با ارزش های مدرن انجامید، فراهم آمد و پیرو آن نظم کهن از هم گسیخت و انقلاب مشروطه شکل گرفت.(تبیین ریشه های اجتماعی اقتصادی انقلاب مشروطه ، علیرضا ملایی توانی، تحقیقات تاریخ اجتماعی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۴)
۴ ) یکی از مهم ترین دست آوردهای انقلاب مشروطه ایران تشکیل انجمن های گوناگون سیاسی و انجمن های ایالتی و ولایتی است.این انجمن ها نقش مؤثری در تحولات سیاسی عصر مشروطه ایفا کردند، لیکن اهداف و فعالیت آنها متفاوت بود.انجمن های سیاسی ملی (تندرو) به عنوان مدافعان اصلی مجلس شورای ملی ونظام مشروطه در دوران فعالیت خود به گونه ای رفتار کردند که خشم ونفرت طرف داران استبداد وحتی دیوان سالاران اصلاح طلب میانه رو علیه آنها برانگیخته شد. از این رو، در ماه های پایانی مجلس دوره اول واکنش تندی بر ضد انجمن ها در مجلس به وجود آمد که باعث محو تمامی انجمن ها در مجالس بعدی شد( نقش و کارکرد انجمن ها در مشروطه اول, نویسنده: علی اکبر خدری زاده. مسکویه دانشگاه آزاد ری بهار ۱۳۸۶ شماره ۶ )
۵ ) پس از اعلان مشروطیت ابتدا در شهر تبریز و سپس در اغلب شهرها (و نیز پاره ای از مناطق روستایی) انجمنهایی به نام انجمنهای رسمی و غیر رسمی (آزاد) تاسیس شد. انجمنهای مزبور با اقبال بی سابقه مردم مواجه شده و در حوادث و جریانات دو ساله نخستین عصر مشروطه نقش چشمگیری در حیات سیاسی و اجتماعی کشور ایفا کرد. مردم ایران که تا قبل از اعلان مشروطه فاقد حقوق سیاسی و اجتماعی بودند و رعایای سلطان مستبد بشمار می رفتند، با فعالیت در چهارچوب انجمنها و در حول و حوش آنها نخستین تجربه های خود را در زمینه مشارکت سیاسی و فعالیت سازمان یافته دسته جمعی کسب کردند. “(منبع: نامه علوم اجتماعی ۱۳۷۹ شماره ۱۶ )
۶) پس از مشروطیت پرسش از چیستی و چرایی وقوع آن شاید مکررترین پرسش نظریه پردازان و متفکرانی بوده است که درباره تاریخ ایران معاصر اندیشیده اند. اما در بسیاری از موارد تفاسیر و تبیین هایی که ارائه شده به نحوی شرق شناسانه بوده اند. از طرف دیگر در این تبیین ها انقلاب مشروطه به مثابه یک رویداد آن قدر برجسته شده است که در پرداختن نظریه درباره تاریخ ایران به عنوان نقطه فارق تاریخ ایران را به پیش و پس از خود تقسیم می کند.
به این ترتیب تاریخ ایران تبدیل شده است به تاریخ استبداد؛ ولی این قضاوت از بالای قله انقلاب مشروطه به دست آمده است. با تقلیل گرایی هایی که در این نگاه با ساخته شدن کلیت یکپارچه از تاریخ صورت می گیرد، در عمل وظیفه بررسی علمی کنار گذاشته می شود، زیرا تکلیف گذشته با تفسیر آن به عنوان تاریخ استبداد روشن شده است . نویسندگان این مقاله معتقدند که، از رهگذر مرور انتقادی نظرات همایون کاتوزیان و جان فوران ، به جای تبیین مشروطیت به عنوان انقلابی علیه استبداد و وابستگی ، با کمک گرفتن از بینش های نظری وبر و دورکیم آن را به مثابه فرآیند تحولی تدریجی، می توان زمینه های تکوین آن را در تحولات قرن نوزده پی گرفت.
البته ابداً ادعای ارائه مدل و نظریه در کار نیست، بلکه تلاشی است برای اندیشیدن جامعه شناسانه درباره مشروطیت؛ تأمل درباره آن به عنوان فرآیند، محصول تحولات تدریجی طولانی مدت در جریان ها، نهادها و نیروهای اجتماعی در عرصه داخلی و تغییرات در نظام جهانی. (انتزاع قدرت های پادشاه و شکل گیری مشروطیت در دوره قاجار، تقی آزاد ارمکی. محمدعلی رمضانی ،منبع: جامعه شناسی تاریخی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ ص۱-۴۲)
www.ulkamiz.ir
لینک کوتاه خبر : https://www.ulkamiz.ir/?p=27606