از جرجان تا قونیه – بخش پنجم ( آخر )
پایگاه خبری اولکامیز – ماهم عاشوری دوجی؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت:
قونیه
غروب بیستم تیرماه، پس از بازدید از منطقه گردشگری کاپادوکیا، از مسیر آکسارای به سمت قونیه حرکت کرده و بیست کیلومتر پس از شهر آکسارای، به شهر کوچکی به نام سلطان هانی، رسیدیم که دارای کاروانسرای بزرگی بود، طبق کتیبه های موجود، این اثر به دستور علاءالدین کیقباد در سال ۱۲۲۹ میلادی ساخته شده است و تقریبا هزار متر زیر بنا داشت، معماری سنگی سر در اصلی این اثر فوق العاده زیبا بود. پس از بازدید این اثر اوایل شب وارد قونیه شدیم و به دلیل کثرت آثار تاریخی و اماکن دیدنی و مراکز خرید، پنج روز در قونیه اقامت کردیم.
قونیه منطقه سرد و نیمه خشکی است که به انبار غله گندم ترکیه معروف است و هفتمین شهر پرجمعیت ترکیه با بیش از دو میلیون جمعیت می باشد. این شهر پس از جنگ ملازگرد از دست رومی ها بدست ترکمن های سلجوقی افتاد و پایتخت سلجوقیان شد. تقریبا آثار تاریخی قونیه در مرکز شهر متمرکز می باشد و یک خیابان عریض به طول تقریبا سه کیلومتر که ابتدای آن میدان علاالدین و انتهای آن مقبره مولانا می باشد و در این خیابان بیشتر مغازه های قدیمی و سنتی با فروش اجناسی مانند پوشاک، تسبیح، کولونیا، طلافروشی، چایخانه، رستوران، هتل و … می باشد. غذای سنتی آن «اتلی اکمک» می باشد که تقریبا مانند نان بربری که روی آن گوشت های ریز شده می باشد و قیمت هر کدام صد لیر(۲۰۰هزارتومن) می باشد و ارزش تجربه کردن دارد.
گنبد معروف سبزرنگ مقبره مولانا در حال تعمیر بود و توریست های زیادی نیز از کشورهای مختلف در حال بازدید بودند، برای ورود و زیارت مزار مولانا، نایلون های مخصوص کشدار بایستی بر کفش هایمان بکشیم، مزار مولانا، پدرش و مریدانش مانند حسام الدین چلبی وجود داشت و دیوارها مزین به اشعار فارسی مولانا بود. در یک محفظه شیشه ای تاری از محاسن مبارک رسول الله(ص) قرار داشت.
در کنار مقبره مولانا، حجره هایی نیز وجود دارد که نمایشگاهی از لباس،خرقه، تسبیح و آثار مریدان مولانا قرار داشت. در محوطه این مجموعه، مسجد بزرگ سلیمیه که به دستور سلطان سلیم اول در قرن شانزدهم ساخته شده است. در مسیر منتهی به میدان علاالدین، مسجد عزیزیه (سلطان عبدالعزیز) با ویژگی مناره های شبیه مناره های کلیسا، مسجد و مقبره شمس تبریزی، مسجد کاپو جامع و چندین بنای دیگر قرار دارد. وقتی به مجموعه تپه علاالدین رسیدیم هوا رو به تاریکی بود و ادامه بازدید را به روز بعد موکول کردیم. میدان مرکزی شهر بر روی تپه بزرگی است که در این تپه، مقبره هفت تن از سلاطین سلجوقی، تعداد زیادی از شاهزادگان، مسجد بزرگ جامع با سقف و کف چوبی، چایخانه، پارک، چشمه آب و … وجود داشت.
قونیه ۲
میدان مرکزی شهر قونیه (علاالدین) از نام علاءالدین کیقباد بزرگترین سلطان سلجوقی برگرفته شده است و نام مسجد جامع داخل میدان نیز بنام ایشان می باشد شهر آلانیا هم در اصل علاالدین میباشد که به دستور ایشان ساخته شده است. در این میدان، علاوه بر علاءالدین کیقباد، مقبره مسعود اول، قلیچ ارسلان دوم، رکن الدین سلیمان دوم، غیاث الدین کیخسرو اول، غیاث الدین کیخسرو دوم، قلیچ ارسلان چهارم، غیاث الدین کیخسرو سوم و تعداد زیادی از شاهزادگان وجود دارد.
در دور میدان علاالدین، مسجد کاپو جامع و مسجد معروف اینچه مناره وجود دارد. یک شهر کوچک در هفت کیلومتری قونیه بنام سیله را بازدید کردیم که دارای سد و دریاچه معروف با مکان مناسبی برای کباب و استراحت دارد و داخل این شهر کلیسای تاریخی معروفی می باشد که می گویند مدتی حضرت عیسی(ع) در این مکان بوده است. در محوطه این کلیسا سنگ قبرهای زیادی را با خط یونانی و مربوط به مسیحیان کاتولیک دیدم.
یکی از اماکنی که در قونیه جلب توجه می کند استادیوم این شهر است که مجسمه عقاب دوسر (نماد سلجوقیان) و لباس های باشگاه کونیا اسپور، در مقابل درب اصلی ورزشگاه وجود دارد. شب ها با نورپردازی جالبی، این استادیوم زیبایی خاصی دارد و طبق نوشته تابلویی در مقابل ورزشگاه، این ورزشگاه، پنجمین استادیوم بزرگ دنیاست و چندی قبل تیم ملی ایتالیا در این ورزشگاه در مقابل ترکیه به میدان رفت.
در قونیه تقریبا پنج مرکز خرید بسیار مجهز و بزرگ را از نزدیک دیدم (برخلاف سیواس که یک مرکز خرید لوکس داشت) که تقریبا تمام برندهای معروف دارای فروشگاه بودند و طبقات سوم و چهارم مختص سالن های غذاخوری و محل بازی و گیم بودند. تنوع جنس و قیمت کالاها مثلا در یک برند خاص، با نمایندگی آن برند در شهرهای دیگر یکی می باشد.
یکی از آثار تاریخی دیگری که از نزدیک دیدم، کاروانسرای زازادین در بیست کیلومتری قونیه به آکسارای بود که از جاده اصلی نیز چهار کیلومتر فاصله دارد. این کاروانسرای سنگی با نقش ها و معماری زیبا، به دستور سعدالدین کوپک وزیر علاءالدین کیقباد ساخته شده است که دارای ده اتاق و محل نگهداری شتر و اسب و مسجد و حمام بود. لقب کوپک (سگ) به این وزیر، بخاطر صداقت و وفاداری زیاد ایشان به سلطان علاالدین کیقباد اول می باشد. ورودی این اثر نفری چهل لیر می باشد که در داخل این مجموعه،غرفه فروش صنایع دستی نیز می باشد.
یکی از کاروانسراهای دیگر این منطقه، کاروانسرای ساری هان می باشد به معنای کاروانسرای زرد که نسبتا ساده تر از کاروانسراهای دیگر بود.
قونیه ۳
در طی پنج روزی که در قونیه بودم چند مورد نظرم را جلب کرد، یکی اینکه مهاجرین سوری و افغانستانی در این شهر نسبتا زیاد بود و ممکن است به مرور بافت جمعیتی منطقه تا حدودی تغییر کند.
یکی از موارد جالب در شهر قونیه، مسیرهای ویژه تردد دوچرخه بود که به رنگ آبی مشخص بود، در ورودی شهر تابلوی بزرگی وجود داشت که نوشته بود قونیه پایتخت دوچرخه سواری که داخل شهر دارای ۴۹۳ کیلومتر مسیر ویژه دوچرخه سواری می باشد.
در پارک ها و مناطق استراحت خانوادگی، کتابخانه وجود داشت با کتاب هایی برای سنین مختلف، مسوول خاصی هم نداشت و هر کس کتاب مورد نظر را انتخاب می کرد و مشغول مطالعه بود و موقع رفتن سرجایش قرار می داد. کودکان زیادی را دیدم که مشغول کتابخوانی بودند. فرهنگ تغذیه جالبی داشتند، صبحانه جزو برنامه های اصلی غذا بود که در یک سینی بزرگ صبحانه آماده می شد و افراد خانواده دور سینی جمع می شدند و یا خانواده ها همدیگر را برای صبحانه دعوت میکردند، انواع زیتون، پنیر محلی، کره محلی، تخم مرغ آب پز، گوجه، خیار، بورگ مخصوص و عسل و …سفره صبحانه را تشکیل میداد.
اتلی اکمک غذای مخصوص شهر قونیه بود، نان نازک با گوشت ریز شده و مواد دیگر که بر روی نان قرار دارد، ناهار جالبی بود (۱۰۰ لیر هرکدام).
در ترکیه و بویژه قونیه و سیواس، تراس منزل جایگاه مهمی در منزل می باشد، با توجه به سردسیر بودن این دو شهر، اغلب حفاظ زیبای شیشه ای متحرک دارند که اکثرا تا پاسی از شب خانواده ها دور میزی در تراس بزرگ منزل نشسته و باهم صحبت کرده و چای می نوشند و از هوای دلپذیر استفاده می کنند.
بنظرم با درآمد معمولی سرپرست خانواده، با توجه به تورم اقتصادی موجود، زندگی کردن در ترکیه سخت می باشد اما با وجود این، نشاط و انرژی و سطح تفریح خوبی را من شاهد بودم. در حالیکه تورم روزانه شدیدی وجود دارد و قیمت بنزین در دو هفته اخیر با سه مرتبه جهش، از ۲۴ لیر به ۳۵ لیر رسید. برای اکثریت خانواده ها که در آمد ۱۱۴۰۰ لیر ماهیانه دارند، این نرخ بنزین بسیار بالا می باشد.
پل تاریخی «چوبان دده»
در روز شنبه سی و یکم تیرماه ۱۴۰۲ در استان ارزروم بودیم، در تقریبا پنجاه کیلومتری شهر ارزروم به سمت ایران (شرق)، کنار جاده اصلی و ترانزیتی پلی تاریخی با معماری بسیار زیبایی جلب توجه می کند، جهت بررسی و بازدید از این پل، توقفی یک ساعته داشتیم.
ارزروم که تاریخچه آنبهدوره هیتی ها و اورارتویی ها بر می گردد، از دوران بیزانس و سلجوقیان و ایلخانان دارای آثار تاریخی می باشد. ارزروم در مسیر پر تردد ترین مسیر تجاری تاریخ (جاده ابریشم، Ipek Yolu, Silk Road) قرار دارد. یکی از این آثار تاریخی این استان پل چوبان دده از دوره مغولان ایران (ایلخانان) می باشد. این پل سنگی دارای شش دهنه در محل تلاقی دو رود اسن کاله و ارس بود که تشکیل رود پر آب ارس (رود مرزی ایران و کشور آذربایجان) می شود.
بر روی پل کتیبه ای وجود داشت که بسیار آسیب دیده بود که خوانش آن بسیار سخت بود،بر روی این کتیبه تاریخی وجود دارد که مربوط به سال ۱۲۸۹ است. این تاریخ مطابق با نام پل است. زیرا در اواخر قرن سیزدهم، قدرت ایلخانی در آناتولی توسط سردار مغول چوپان (به ترکی امیر چوبان) نمایندگی می شد. امیر چوپان در زمان سلطان محمد خدابنده و ابوسعید ایلخانی، امیرالامرای ایلخانان بود که با خواهر سلطان ابوسعید نیز ازدواج کرد. این پل از آثار دوران امارت ایشان می باشد.
روی این پل ورود وسایل نقلیه ممنوع می باشد و روی پل و حاشیه رود پر آب ارس محل کمپ و تفریح مردم منطقه بود، مردم این منطقه تقریبا به صورت تساوی ترک و کرد می باشند که آن ها را انسان های خونگرمی دیدم و بر سفره شان بر روی این پل تاریخی ما را نیز مهمان کردند.
منبع – فصل نامه تاریح و پژوهش
www.ulkamiz.ir