
پایگاه خبری تحلیلی اولکامیز- مقدمه : بیان زندگی سراسر علم و ایمان مرحوم الحاج حاجی محمد آخوند عابدی کر امام جمعه و جماعت فقید بندر ترکمناز زبان خودش و شاگرد طراز اول ایشان الحاج عبدالرحمن آخوند کر امام جمعه و جماعت محترم بندر ترکمن
این نوشتار از روی دو فایل صوتی و تصویری که در آنها خود استاد عابدی کر به زبان خودش طی مصاحبه ای به معرفی خودش پرداخته اند و همچنین از سخنرانی شاگرد خلفش عبدالرحمن آخوند کر در مراسم تشییع جنازه استاد مشاهدات خود از استاد را که ۲۰ سال افتخار شاگردی ایشان را داشته اند بیان داشته اند، به رشته ی تحریر در آورده شده است.
زندگی نامه :
استاد عابدی کر در سال ۱۳۰۵ در گمیشان بدنیا آمده است. پدر ایشان سیدقلی، و مادرش آنّا بی بی نام داشت. استاد در مورد شب تولدش اینگونه توصیف می نمودند : در شب تولدم اتفاق عجیبی افتاده بود. در آن زمان ها حجّاج منطقه برای تشرف به مکه مکرمه و مدینه منوّره به گمیشان آمده و از آنجا با ناو سفر خود را آغاز می نمودند.
در شب تولدم حاجیان زیادی در منزل ما مهمان بودند، و به همین خاطر بنده را ” حاجی محمد ” نام گذاری نمودند. حاجیان در حق من دعا فرمودند که این طفل بارها و بارها به زیارت مکه و مدینه مشرف شده و حاجی بشود. این دعای ایشان در حق بنده مقبول درگاه باری تعالی قرار گرفته و به برکت این دعا ، بنده ۳۸ بار مشرف شده و حاجی شدم.
استاد در دوسالگی پدرش را از دست می دهد. و همیشه می گفت که من هم همانند رسول الله یتیم بزرگ شدم. و توسط مادربا تقوایش سرپرستی و تربیت یافت. در مورد مادرش می گوید که او هر سال ۳ ماه ولو با یک کاسه ماست و نان هم شده روزه می گرفت و مرا هم برای نماز صبح بیدار می نمود. مادرش نیت کرده بود و اخلاص تام داشته است که ملّا و طلبه بشود.
استاد می گفت که در آن زمانها هنوز درس خواندن اجباری نشده بود، و من را در ۷ سالگی به مدرسه فرستادند، ودر همان روزهای اوّل نمرات عالی می گرفتم. امّا مادرم بخاطر نیّتش با تلاش و سماجت فراوان، از اولیاء مدرسه اجازه گرفت و مرا به مکتبخانه سپرد. و در ۷ سالگی لباس روحانیت پوشیده و به آموختن علوم دینی مشغول شدم. و می گفت که مکتب ما را ملّا نمود.
دروس ابتدایی مکتب را از ملّا ماد سید، فرا گرفت. کتابهای رونق السلام وفایی( فقهی منظوم)، نوایی، بیدل، خوجه حافظ، و ثبات العاجزین صوفی الله یار را در مکتب خوانده و به شاگردانش هم توصیه می کرد که این کتب و دروس را بخوانند و تدریس نمایند.
قرآن را در نزد اساتید قاری عاصمی و محمد قاری در روستای قارقی آموخت. و ثبات العاجزین را نزد صوفی قاری و صرف را نزد اولین استادش اتکه آخوند خوانده است.
می گفت که سیمای صوفی قاری گویی همیشه جلوی چشمم مجسّم است و این بیت ها را مدام در ورد زبان خو داشت :
” مّحَمّد کِیم مَحَبّت کانی اَیردی
حَبیبِ حَق، رُسُل سُلطانی اَیردی ” (ثبات العاجزین صفحه ۳۶ بیت ۲۷۸).
{ محمد کیست معدن محبت است / حبیب حق، سلطان رسولان است }
استاد علوم حوزوی را به مدت ۵ سال در گمیشان نزد تانگرقلی آخوند و حأجو آخوند طلّابی می خواند. از آن دوران خاطره ای را تعریف می کرد : ما خیلی فقیر بودیم، حتی کفشی نداشتم که بپوشم. زمستانها در ردوزهای بارانی که زمین گِل می شد، مادرم مرا روی دوشش به حوزه می برد تا پایم گل نشود.
در ۱۸ سالگی با کسب اجازه از اساتید خود، برای تحصیلات تکمیلی دروس علوم عقلیه، نقلیه و کتب نهایی به روستای عرب جیق از توابع مراوه تپه می رود تا از محضر استاد عالی قدر فرید زمان،عالم دوران، عالم اصولی و کلامی و مهاجر الی الله، عبدالقادر آخوند داغستانی و برادر ایشان ابراهیم آخوند داغستانی کسب فیض نماید. به مدت ۵ سال نزد این اساتید تلمّذ می نماید. استاد وارسته و برجسته ترکمنصحر مرحوم الحاج نور محمد آخوند طلائی، شیخ عبدالقادر آخوند داغستانی را در اصول فقه، علم کلام و فقه مجتهد می داند.
استاد تعریف می کرد در سن ۲۲ سالگی، جمال مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دیدم. بقچه ای پول را پیش رویم انداخت، در رویایم عبدالقادر آخوند داغستانی هم تشریف داشتند. صبح خوابم را برای استاد تعریف نمودم. ایشان پول را بمعنی علم تعبیر نمودند وگفتند الآن موقع آن فرا رسیده است که مسلک طریقت نقشبندیه وارد و به پیر و مرشد زمان عالم ظاهر و باطن شیخ علاءالدین بیاره ای دست مریدی داده و صوفی ایشان بشوید.
استاد بعد از وفات شیخ علاءالدین نزد شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی مرید می گردند. همه شاگردان استاد شاهد بودند که ایشان همیشه ایام در ساعات بعد از نیمه شب تا نماز صبح به عبادت، تهجد و اذکار مشغول بودند.
استاد عابدی کر در مورد فارق التحصیل شدنش خاطره ای را تعریف می کند که روزی شیخ عبدالقادر داغستانی او را با یکی از طلبه ها، نزد خود فرا خواند و در اتاق را بسته و از ۲ جلد کتاب قطور ” توضیح ” از من امتحان گرفت و بنده همه ی کتاب را بدون کم و کاست از حفظ جواب دادم. استاد سری تکان داد و گفت : حاجی ماد لر( استاد بخاطر علاقه اش به بنده مرا با این اسم صدا می زد). حالا تو کامل و پرشده ای و در حقّم دعا ی خیر (آق پاتا)نمود. ولی گفت مراسم فارغ التحصیلی را در گمیشان در همان حوزه ای که اول طلبگی را شروع کردی و نزد اساتید همان حوزه برگزار کن و اسم من را هم لازم نیست در دعوتنامه بنویسد و فقط بعنوان مهمان در مراسم شرکت خواهم نمود.
استاد پس از فارق التحصیلی در سال ۱۳۲۵ در روستای صحنه از توابع آق قلا حوزه ای تاسیس نموده و به مدت ۱۳ سال تدریس و روحانییون زیادی را تحویل جامعه می دهد. پس از آن با توصیه ی شیخ سراج الدین نقشبندی مکلف می شود به بندر ترکمن کوچ نماید.
با عزیمت به بندر ترکمن با اقبال عمومی مردم و متموّلین شهر روبرو شده و از ایشان تقاضا می نمایند که در بندر حوزه تأسیس نموده و تدریس نماید. امّا استاد بخاطر سختی های قبلی و دل آزردگی از این بابت موافقت ننموده و در تهران در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت نموده و با معدل ۱۸.۵ قبول شده و بعنوان معلم به استخدام آموزش و پرورش درآمده و در بندر ترکمن مشغول تدریس می شوند.
بعد از ۳۰ سال بازنشسته شده و در سال ۱۳۶۸-۱۳۶۹ حوزه ی بندر ترکمن را در محل فعلی مسجد قبا که قبلا عیدگاه اهل سنت و جماعت بود تأسیس می نمایند. در حیاط حوزه محلی هم برای آموزش خواهران ایجاد نموده و اجازه می داد که آنها هم در نماز جمعه شرکت نمایند.
در طول این سالها شروع به نوشتن تفسیر قرآن به زبان ترکمنی نموده و همزمان هر هفته در برنامه ترکمنی رادیو گرگان پخش می نمایند . نوشتن تفسیر پس از ۲۹ سال با همت خستگی ناپذیر استاد بپایان رسید. تفسیر ایشان در کتاب ۴ جلدی بنام ” تفسیر عابدی “چاپ و در اختیار مشتاقین قرار می گیرد.
در مورد تصمیمش برای نوشتن تفسیر و پخش آن از رادیو از واقع های حکایت می نماید، بدین صورت که : در عرفات مکه مکرّمه در چادر نشسته بودیم که شخصی( ازبایرام آلی ترکمنستان در نزدیکی های ازبکستان) وارد چادر شد و پرسید حاجی محمد آخوند شما هستید؟ گفتم بله. او گفت که ما از ۷ ساله گرفته تا ۷۰ ساله مسلمان هستیم امّا از شریعت و احکام چیزی نمی دانیم، و هراسان بود و گفت که ممکن است من تحت نظارت باشم و باید زود برگردم و رفت.
پس از بازگشت به ایران، روزی شخصی به درب منزل ما آمد و گفت که باید به اطلاعات بیایید و به سوالاتی پاسخ دهید و رفت. من تا صبح خوابم نبرد. صبح به گرگان رفتم و به آدرسی که داده بودند مراجعه نمودم. دیدم در اتاق سرهنگی با موهای جوگندمی نشسته است. سلام و علیک نموده گفتم عابدی کر هستم. گفت حاجی محمد آخوند عابدی کر شما هستید؟ گفتم بله. پرسید در مکه آیا شخصی با این مشخصات را ملاقات کردی؟ گفتم بله. دوباره گفت : ملاقات کردی؟ گفتم بله. او گفت : چه صحبتی داشتید؟ جواب دادم، او گفت که ما از ۷ تا ۷۰ ساله مسلمان هستیم ولی از احکام و شریعت اسلام چیزی نمی دانیم.
سرهنگ گفت : برای اینکه مسلمانان احکام و شریعت یاد بگیرند باید چکار باید بکنید؟ گویا خدا در زبانم جاری نمود که گفتم : باید قرآن را از اول تا آخر تفسیر نمود.چون در قرآن همه چیز هست. آن سرهنگ به رادیو گرگان زنگ زد و دستور داد که در هر هفته یکساعت برای آخوند عابدی کر برنامه بگذارید تا تفسیر بگوید.
بدین ترتیب نوشتن تفسیر قرآن بزبان ترکمنی را شروع نمودم و از سال ۱۳۴۹ هر هفته هم از برنامه ترکمنی رادیو گرگان پخش می شد. البته در جایی هم بیان داشته اند که ، اساتیدی همانند مرحوم آنه قلیچ آخوند نقشبندی، عبدالرحمن آخوند پشمکی، قربان آخوند اراده ای و عاشور آخوند نعمانی هم برای نوشتن تفسیر قرآن کریم بزبان خالص ترکمنی توصیه داشته اند.
زمانی که استاد شروع به پخش تفسیر قرآن را در رادیوی گرگان شروع نمودند، تعدادی از هم کسوت های استاد ایراد گرفته و طعنه می زدند، که چرا با رادیو که از آن ساز و آواز هم پخش می شود همکاری مینماید. استاد مسئله را با شیخ عبدالقادر داغستانی در میان گذاشته و صلاحدید می طلبد. شیخ با فراست می فرماید که حتماٌ به این همکاری ادامه بده و نگران طعنه زن ها نباش. چون این تریبون و فرصتی است که میلیونها انسان در سراسر دنیا احکام و شریعت را شنیده و یاد خواهند گرفت. تبلیغ از این بهتر و بالاتر؟! (از بیانات استاد عبدالرحمن آخوند تنگلی طانا در مورد فراست شیخ عبدالقادر آخوند داغستانی).
توصیه ها ،اخلاق و رفتار و کردار و گفتار استاد عابدی کر :
بعنوان امام جمعه و جماعت تا آخرین سالهای عمر مردم را پند و اندرز داده و خود عامل بود. می گفت عمره را دوست دارم. عمره، عمره ، عمره…
مذاهب اصولشان یکی است و اختلافات جزئی در فروع می باشد.
در طول عمر با برکتش هیچوقت واجبات از مردم نگرفت و با حقوق کارمندی اش زندگی کرد. معتقد بود که واجبات حق طلبه ها و ملّاها است.
در ایران امنیت وجود دارد. ما افتخار می کنیم که ایرانی هستیم. در پرچم جمهوری اسلامی ایران کلمه ” الله ” حک شده است.
طوایف ترکمن مسلمان هستند. برای حفظ دین حتی در بخارا تحصیلات دینی داشته اند.
ما (علماء) خوب باشیم، مردم هم خوب هستند.
علم و ایمان سرمایه ی من هستند. چیزی بهتر از علم ندارم . برای اینکه خداوند هم در قرآن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : ” وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا ” بگو خدایا علمم را بیافزای.(سوره طه آیه ۱۱۴)
الحاج عبدالرحمن آخوند کر امام جمعه و جماعت محترم بندرترکمن و شاگرد خلف استاد در حق ایشان می فرماید : استاد شخصی متوکل، الهامی، متواضع، شوخ طبع و قانع بود. موقع تدریس نظر شاگردانش را هم می پرسید که آیا آنچه من گفتم بنظرتان درست است؟ آیا نظری دارید؟.
در پایان می خواهم از شوخ طبعی استاد خاطره ای تعریف نماییم. در مراسم پایان اولین دوره ی تفسیر عابدی که توسط واعظ برجسته جلال قاری هر هفته در گنبد برگذار می شد، خود استاد را دعوت نموده بودند.
در ضیافت نزدیک و روبروی استاد نشسته بودم. که استاد یکدفعه خبر داد که قرار است فردا فرماندار بندرترکمن عوض بشود. یک کر (آقای نورالله کر) می رود، و یک کر (آقای حاجی گلدی کر) می آید. کر ها همه جا هستند. و تبسمی نمودند. بنده هم عرض کردم تقصیر جان ما هم در مخابرات کر داریم(آنزمان رئیس مخابرات بندر ترکمن و گمیشان بودم و در حال اجرای طرح فیبر و کافوهای نوری). گفت چطور؟ گفتم الآن در سطح شهر مشغول اجرای فیبر و توسعه ی تجهیزات مخابرات شهر ترکمن هستیم. و مانند کابل های سیمی در فیبر نوری هم به هر رشته از فیبر یک” کر” می گوییم. خندید و گفت ” ما فکر می کردیم کرها فقط روی در زمین هستند پس در زیر زمین هم هستند، الحمدلله پس همه جا هستند.
این دعا بخصوص پس از برگزاری جمعه ورد زبان استاد بود :
” اللهم أرنا الحق حقاً وارزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه “
استاد در سال ۱۳۹۵ پس از ۹۰ سال زندگی پر فیض و برکت و خدمات درخشان به مردم مسلمان، جان بجان آفرین تسلیم نمودند و عام اسلام را در سوک نشاندند. روحش شاد و جنّت مکان باد.
نوشته : حبیب اله نیازی ساعی کارشناس ارشد کامپیوتر(نرم افزار). / ۳۰/۰۱/۱۴۰۰ هجری شمسی.
www.ulkamiz.ir