یادداشت

مشکلات مسکن در ایران

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی، عضو شورای نویسندگان اولکامیز:

حدودا یک ماه پیش یک کارشناس مسکن در کشورمان طبق آمار برآورد شده اعلام داشتند که ۵۱ درصدمردم تهران و ۴۸ درصد مردم کل کشورمان مستاجر هستند. پیش بینی هم نمودند که اگر دولت کارهای اساسی دراین زمینه انجام ندهد در آینده نه چندان دور وضعیت مسکن غیرقابل حل خواهدشد.

شنیدن این خبر برای هرایرانی که به آینده خود و بستگانش علاقه مند است خبر بسیار بد و درد بزرگی است. مردم را وادار می نماید که برخلاف تقاضای مسئولان از فرزندآوری خودداری نمایند. چون می دانند که با وضعیت کشورمان هیچ فردی نمی تواند مشکل بزرگ خودشان یعنی مسکن را برطرف کند .

اگر این واقعیت های زندگی خودمان را بپذیریم ناچارا همه مردم دیگر علاقه ای به داشتن فرزند نخواهند داشت و اگر هم به آینده خودش بخصوص در دوران سالمندی فکر کند شاید موافق داشتن فقط و فقط یک فرزند راضی شود که آن فرزند بتواند او را در دوران سالمندی نگه دارد.
اما با توجه به احوالات زندگی ما ایرانیان این آرزو هم سال به سال دست یافتنی نیست.چون روابط خانوادگی تحت فشارهای زندگی بهم ریخته است.

با ذکر فقط دومورد که در دیارمان رخ داده مطلبم راادامه می دهم. من درقدیم دو همسایه داشتم که الآن همه اهل خانواده آنها آواره هستند و هرسال از این خانه به آن خانه کوچ می کنند. شاید بگوئید بالاخره که خانه دارند آری راست می گویید .

اما یک واقعیت را قبول نمائید مقدار پولی که از والدینشان به آنها رسیده محدود است مثلا پانصدهزار تومان. متأسفانه این مبلغ با توجه به
افزایش اجاره خانه سال به سال ارزش خودش را از دست می دهد .قاعدتا چند سال دیگر با این مبلغ دیگر نمی توانند حتی خانه اجاره کنند.

خوب بنظرتان با توجه به اینکه درآمد افراد هرخانواده ای آن هم شاید به مخارج زندگیشان برسد چطور می توانند مبلغ افزایش یافته خانه اجاره ای را جور کنند؟

روحانیون وعلما طبق فرمایش قرآن کریم می فرمایند خداوند رزاق وروزی دهنده است. واقعا هم راست می گویند . خداوند رزاق وروزی دهنده است اما این در شرایطی که جامعه از نظر اقتصادی روال عادی و طبیعی داشته باشد واقعیت دارد.

متأسفانه درکشورمان هیچ چیز تکرار می کنم هیچ چیز روال عادی وطبیعی همچون ضربان قلب ندارد. همانطوری که قلب با فشارهای زندگی همچون استرس، ضرب دیدگی و… روال طبیعی خود را از دست می دهد. زندگی مردم ما هم با هرخبری دچار نوسانات وحشتناک تورمی می شود و به همین خاطر سال بسال مستاجران هم دچار ناتوانی در تأمین مخارج زندگی می شود.

خلاصه الآن همان دو همسایه من پدر ومادرشان پس ازاینکه سالیان زیادی در آرامش زندگی کرده بودند. ناچارا بخاطر فشار فرزندان اموال خود را تقسیم کردند و هریک از اعضای خانواده زندگی مستاجری را انتخاب کردند.

چند سالی والدین آنها مستاجر بودند اما نتوانستند این وضعیت را تحمل کنند و پدر و مادر هر دو خانواده در مدت فوقش دو سال بر اثر سکته قلبی و مغزی از دنیا رفتند. شاید بعضی ها گویند مرگ حق است، درست است مرگ حق است و همه باید بدلایل گوناگون ازاین دنیا باید بروند ولی بقول پزشکان درفوت افراد عوامل گوناگونی دخیل می باشد که مرگ افراد را زودتر فرا می رساند مانند داشتن ناراحتی داشتن استرس ونگرانی.ناامیدی به آینده نداشتن روحیه شاد.درگیری میان افراد.ناسالم بودن خوراک .عدم تأمین نیازهای بدن براثر نخوردن خوراک کافی و… که همه این موارد درخانواده های فقیر و نادار وجود دارد.

اما سؤال: چرا همانطوریکه به ذهن همه افراد این واقعیت ها نفوذ می کند وامثال من را وا می دارد که قلم بردست گیرم وحقایق را بیان نمایم.به ذهن مسئولان این واقعیت ها نفوذ نمی کند تا آنها را وادارد که بفکر فرداهای جامعه باشند و مشکلات مردم را درتأمین مسکن حل نماید؟

آیا این مشکلات در چند دهه پیش این وضعیت را داشت؟ به جرأت میتوان گفت نه .حتی دودهه پیش هم وضعیت اینچنین نبود ولی متأسفانه وضعیت الان خیلی وخیم است.همانطوریکه دربالاتر بیان داشتم.

اگر مسئولان دراین زمینه برنامه ریزی ننمایند درآینده نه چندان دور اوضاع خیلی بدترازاین خواهد شد.

انشالله که مسئولان کشورمان با اجرای برنامه های اساسی و ریشه ای این مشکلات مردم را حل نمایند .گرچه با وضعیت فعلی کشورمان ازجمله جنگ.تورم.درگیریها. مخارج.بی خیالی دولتمردان .تحریم ها و… امید نمی رود که این مشکلات حالا حالاها حل شود.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا