گزارش

انتظارات مردم از رییس‌جمهور

پایگاه خبری اولکامیز – مراسم تحلیف رییس‌جمهوری امروز در شرایطی برگزار می‌شود که مردم در انتظار رونمایی از ترکیب کابینه‌ای هستند که قرار است با تکیه بر کلیدواژه‌هایی تخصص‌گرایی، شایسته سالاری، تنش زدایی، تعامل با جهان، تحول‌خواهی و توسعه گرایی روزگار متفاوتی را برای ایرانیان رقم بزند. اما هر اندازه کارشناسان، ، فعالان سیاسی، استادان دانشگاهی، جامعه شناسان و حتی فلاسفه بیشتر درباره مطالبات‌شان از کابینه و دولت منتخب صحبت کرده‌اند، صدای مطالبات مردمان عادی کوچه و بازار و اقشار گوناگون ایرانی در رسانه‌ها کمتر بازتاب پیدا کرده است.

مردمی که بازیگران اصلی عرصه انتخابات و سایر آوردگاه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران زمین هستند و مشارکت و حضور آنهاست که چرخ‌های رشد و پیشرفت این کشور را به گردش درمی‌آورد.

با توجه به اهمیت مطالبات اقشار متوسط و محروم جامعه و بازتاب صدای بی‌صدایان، «اعتماد» تلاش می‌کند تا از دل گزارش‌های میدانی و گفت‌وگوهای رودررو به شهروندان حداقل نسبت به بخشی از مطالبات، انتظارات و پیشنهادات آنها آگاهی یافته و آن را در اختیار رییس‌جمهور منتخب و اعضای کابینه آینده قرار دهد.

در شرایطی که این روزها بازار تبریک و تعریف از رییس‌جمهور منتخب حسابی داغ شده و حتی مخالفان و منتقدان دیروز رییس‌جمهور هم برای جا نماندن از کاروان تعریف و تمجید، تلاش می‌کنند تا خودی نشان دهند، «اعتماد» تلاش می‌کند این حقیقت غیر قابل انکار را به رییس‌جمهور یادآور شود که روزگار ریاست بر جمهور ایرانیان به سرعت برق و باد گذشته و به زودی هنگامه برداشت دستاوردها از راه می‌رسد. بنابراین از آغاز باید راهبردهای مناسبی تدارک دید و مردان کارآمدی را به کار گماشت تا با رفتارهای خردمندانه بتوانند گِرهی از هزار توی مشکلات کشور باز کنند.

در این گزارش تلاش شده باب گفت‌وگویی دوستانه با اقشار و طیف‌های ایرانی در مناطق و استان‌ها باز شود تا ایرانیان بتوانند بخشی از مطالبات خود را با رییس‌جمهور منتخب و اعضای کابینه‌اش در میان بگذارند. برای این منظور اعتماد با شهروندانی از استان‌های تهران و البرز گرفته تا هموطنان ساکن در آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کرمانشاه، گیلان و سیستان و بلوچستان گفت‌وگو کرده است. ماحصل این گفت‌وگوها که بخشی از آنها در جریان سفر استانی خبرنگار اعتماد همراه با رییس‌جمهور در استان‌های مختلف ثبت شده و بخش‌های دیگر در گفت‌وگوهای میدانی با مردم تهران و کرج جمع‌آوری شده در این نوبت در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

اعتماد این پرونده را باز می‌گذارد تا در شماره‌های بعدی این ارتباط دو سویه میان دولت و اقشار مختلف مردمی مستدام باقی بماند.
 
سکانس اول: موتورسواری برای یک لقمه نان در تابستان داغ

پسر جوان در ظهر داغ مردادماه تابستانی و در روزهایی که مسوولان مدام تذکار می‌دهند که به دلیل سلامتی نباید زیر تابش مستقیم آفتاب قرار داشت، در حالی که پوستش کاملا آفتاب سوخته شده، روی موتورش زیر آفتاب سوزان برای یک لقمه نان، تهران را بالا و پایین می‌کند. خودش را رضا حکیمی ۳۵ساله معرفی می‌کند. در زمینه احداث سیستم‌های مداربسته به دفاتر مختلف خدمات ارایه می‌کند. وقتی سراغش می‌روم به اندازه‌ای خسته است که حتی نای صحبت کردن هم ندارد. لبانش زیر آفتاب خشک شده و مشخص است، حسابی تشنه‌ شده است.

از او می‌پرسم اگر می‌توانستی با رییس‌جمهورت صحبت کنی، چه مطالبه‌ای از او داشتی؟ سرتا پای مرا برانداز می‌کند و ناگهان چشمانش برقی می‌زند و می‌گوید: «مسکن، آقا مسکن…درباره مسکن صحبت می‌کردم…» از او می‌پرسم مستاجری، متاهلی یا مجرد؟ ادامه می‌د‌هد: « مجردم آقا. هرچی درمیارم رو ناچارم صرف اجاره خونه کنم. اگر رییس‌جمهور رو می‌دیدم از او می‌خواستم فکری به حال گرونی‌هایی کند که کمر مردم را خم کرده.» از رضا درباره سایر مطالبات اجتماعی و فرهنگی‌اش می‌پرسم، می‌گوید: « راستش می‌دانم حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی کاملا در اختیار رییس‌جمهور نیست. موضوعی که لازم است رییس‌جمهور روی آن تمرکز کند، اقتصاد است. برای حل مسائل اقتصادی هم نیاز است، روابط خارجی کشور درست شود. بدون روابط خارجی سامان یافته که نمی‌شود مشکلات اقتصادی را حل کرد. مشکلاتی مثل فیلترینگ و حجاب و… هم کاملا در اختیار رییس‌جمهور نیست. شورای امنیت ملی باید در این‌باره تصمیم‌گیری کند. درست است که رییس‌جمهور رییس شورای عالی امنیت ملیه اما تصمیم‌گیری‌های کلان باید از سوی نهادهای بالادستی تایید بشه. بنابراین رییس‌جمهور، توانایی حل همه مشکلات را ندارد. مردم اینها رو می‌فهمن»

این جوان ۳۵ساله در پاسخ به این پرسش اعتماد که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ می‌گوید: «هر سال که چیزی جمع می‌کنم، قیمت‌ها نجومی بالا می‌ره و ما ده قدم عقب‌تر می‌ریم. من تک و تنها زندگی می‌کنم اما برای اداره خودم هم موندم، چرا باید یکی دیگه رو هم بدبخت کنم. من برای اجاره یک واحد ۴۰ تا ۵۰‌‌ متری در حاشیه تهران مراجعه کرده‌ام، پولم نمی‌رسید، مشاور املاک به من گفت، دو سه نفر همخونه پیدا کن! ‌ ۵۰۰ میلیون و ۶۰۰ میلیون می‌خواستند. از کجا بیارم.خانه‌های مشترک، اجاره بام‌ها، کانکس‌ها و زیرزمین‌ها زیاد شده، ‌ای کاش رییس‌جمهور فکری به حال جوانان و مسکن آنها کند. اگر بهبودی نیست حداقل اوضاع بدتر از این نشه.»
 
سکانس دوم

موضوع اشتغال یکی از جدی‌ترین مطالباتی است که شهروندان ایرانی از آن رنج می‌برند. راوی نخست این سکانس، دختری کرجی است که سال‌ها برای راه‌اندازی کسب و کار آنلاین خود در زمینه پوشاک زنانه و دخترانه زحمت کشیده بود اما کاسبی‌اش به دلیل فیلترینگ، بر باد رفت. میترا، ۲۷ساله در حالی که میل چندانی به گفت‌وگو ندارد، می‌گوید: « چه فایده داره حرف بزنیم. مسوولا که کار خودشونو می‌کنن. جدیدا هم فرقی با قبلیا ندارن. من اصلا رای ندادم که بخوام ازشون خواسته‌ای داشته باشم. ولم کن…»از میترا می‌خواهم که مطالباتش را با دولت در میان بگذارد، نگاهش را به دور دست می‌دوزد و می‌گوید: « کسی رو که اینستاگرام رو فیلتر کرد نمی‌بخشم. نفرینش کردم. پدرم سال ۹۴ فوت کرد، نه حقوق بازنشستگی داشت و نه ارث و میراثی برای ما گذاشت، با مادر پیرم زندگی می‌کنم. دنبال کار که می‌رفتم، هر کس توقعی داشت، یکی می‌گفت منشی باش، ‌اما توقعات دیگه‌ای داشت، یکی می‌خواست ۱۶ساعت براش کار کنم، برای ۳میلیون تومن! ۴سال زحمت کشیدم تا یه آنلاین شاپ راه بندازم. ۱۰هزار تا فالوور با هر جون کندنی بود، جمع کردم؛ آروم آروم کارم داشت می‌گرفت که اینستا و تلگرام و… رو فیلتر کردن. جمع کردن مشتری سخته و خیلی زمان می‌بره اما پراکنده شدن مشتری‌ها یک هفته‌ای و یه ماهه اتفاق می‌افته…»میترا وقتی به این بخش از روایتش می‌رسد، اخم‌هایش در هم می‌شود و مشخص است که خاطراتی تلخ آزارش می‌دهد. دیگر امکان گفت‌وگو میسر نیست.

راوی بعدی، بانوی تحصیل‌کرده‌ای است که علی‌رغم داشتن مدرک دکترا، ‌هنوز نتوانسته شغلی متناسب با تحصیلاتش را پیداکند. مادری که همراه با دو دختر جوان خود در کرج روزگارش را سپری می‌کند. فاطمه. الف۴۰ساله در گفت‌وگو با اعتماد در پاسخ به این پرسش که اگر امکان گفت‌وگو با رییس‌جمهور را داشتید، چه مطالبه‌ای را از او مطرح می‌کردید؟ می‌گوید: « موضوع اشتغال برای من بسیار مهم است. من به عنوان دانش‌آموخته تحصیلات تکمیلی تربیت‌بدنی و علوم ورزشی، نسبت به شرایط جذب هیات‌های علمی در دانشگاه‌ها و حتی آزمون‌های استخدامی و گزینشی که در آموزش و پرورش اتفاق می‌افتد، چند دغدغه دارم. فرمول نحوه محاسبه نمره آزمون استخدامی آموزش و پرورش بر این اساس است که ۶۰درصد از نمره کتبی آزمون به دروس تخصصی و ۴۰درصد آن به دروس عمومی اختصاص داده می‌شود. به علاوه از آنجا که این آزمون در دو مرحله کتبی و مصاحبه صورت می‌گیرد، نمره نهایی داوطلب ۴۰درصد از نمره کتبی و ۶۰درصد از نمره مصاحبه محاسبه می‌شود. جالب اینجاست که بخش اعظم ۶۰درصد مصاحبه‌ای که انجام می‌گیرد باز به دروس عمومی و گزینشی که بسیار مبهم است، تخصیص می‌یابد. حس می‌کنم این روند نیاز به بازنگری و اصلاح دارد.»

او در ادامه می‌گوید: « باید اتفاقاتی بیفتد که این روند تغییر کند. من معلم تربیت‌بدنی، من مدرس، استاد یا هنر آموز تربیت‌بدنی برای جذب نیازی به این حجم از دروس عمومی ندارم. در حوزه گزینش‌های استخدامی هم اوضاع نامناسبی جریان دارد، چون به مسائلی توجه می‌شود که ارتباطی با مسائل تخصصی و کارشناسی ندارد. اینکه فرد آیا به نماز جمعه می‌رود یا نه؟ چه نحوه پوششی در زندگی خانوادگی خود دارد یا به کدام جریان سیاسی و فکری تعلق خاطر دارد؟ ارتباطی با حوزه تخصصی تدریس ندارد. ممنون می‌شوم اگر این موارد به رییس‌جمهور یا مسوولان مربوطه منعکس شود.»
 
سکانس سوم: زمانی برای پایان دادن به تبعیض

هزاران کیلومتر دورتر از کرج در دامنه‌های جنوبی البرز به استان سیستان و بلوچستان و شهر زاهدان سرک می‌کشیم و با شهروندان این منطقه درباره مطالبات‌شان از رییس‌جمهور منتخب گفت‌وگو می‌کنیم. عبدالحکیم سالارزهی یکی از شهروندان این منطقه است که با خبرنگار اعتماد هم‌کلام می‌شود. او در پاسخ به این پرسش که اگر امکان گفت‌وگوی رودر‌رو با رییس‌جمهور را داشتید، به چه مواردی اشاره می‌کردید؟ می‌گوید: «مطالبات ما مطالبات ملی است و متعلق به همه اقشار ایرانی است. مثلا باید سیاست خارجی درست شود تا معیشت مردم هم رونق بگیرد. مشکلات عدیده اقتصادی باعث شده تا فرار نخبگان و نیروی انسانی تسریع شود. ما در استان محروم سیستان و بلوچستان همواره با تبعیض روبه رو بوده‌ایم. پست‌های مدیریتی در این منطقه به غیر بومی‌ها واگذار شده‌اند. ما تا به حال استاندار بلوچ نداشته‌ایم. رییس آموزش و پرورش بلوچ نداشته‌ایم. حتی معاونت‌های استانداری هم به غیر بومی‌ها تخصیص می‌یابد. اغلب کارمندان هم غیر بومی هستند.»

عبدالحکیم در ادامه می‌گوید: «از آقای رییس‌جمهور می‌خواهم هر تصمیمی که در مورد بندر چابهار گرفته می‌شود با مشورت مولوی‌ها، با حضور اقشار مختلف، اهل سنت و… اتخاذ شود.مشکل و مساله معادن تفتان هم بسیار مهم است. برخی تصمیمات اشتباه باعث شده تا آب‌های زیرزمینی این منطقه با آسیب‌های بسیاری مواجه شوند.»

این شهروند بلوچ از ضرورت آشتی ملی هم سخن می‌گوید و یادآور می‌شود: «خواسته ما این است که آشتی ملی بین اهل سنت و مردم بلوچستان و زاهدان و دولت جدید شکل بگیرد. مشکل ۸مهر که در افکار عمومی منطقه وجود دارد حل و فصل شود. بازارچه‌های مرزی هم لازم است رونق بگیرد تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند. زنان این منطقه هم مشکلات خاص خود را دارند. زنان هم به دلیل مشکلات نتوانستند اشتغال مناسبی داشته باشند. البته مشکلات فرهنگی هم وجود دارد. لازم است واحدهای آموزشی در شهرها و روستاها ایجاد شود تا بی‌سوادی در منطقه ریشه‌کن شود.بسیاری از خانواده‌ها به دلیل مشکلات سنتی اجازه نمی‌دهند دختران بیشتر از متوسطه درس بخوانند حل این موارد نیازمند فرهنگ‌سازی و سرمایه‌گذاری است که امیدوارم دولت جدید انجام دهد.»
 
سکانس چهارم: رییس‌جمهور فقرا و پایین شهری‌ها

آخرین راوی این گزارش، متفاوت‌ترین روایت را دارد. مردی که از دل سطل‌های زباله و جمع‌آوری ضایعات، روزی خود را برداشت می‌کند. شهروندانی که ردپای آنها این روزها در شهرهای بزرگ پیداست و درد دل‌های فراوانی با مسوولان دارند. نزدیک یکی از این افراد می‌شوم و باب گفت‌وگو را با او باز می‌کنم. بعد از مقدمات از او می‌پرسم اگر همین الان رییس‌جمهور اینجا کنارت ایستاده بود و می‌توانستی با او صحبت کنی، چه خواسته‌ای از او داشتی؟ جواد که حتی از نگاه کردن به چشم‌هایم شرم دارد، لبخند تلخی را بر لبانش می‌نشاند و ساکت می‌شود. انگار تصور می‌کند در حال مضحکه و تمسخر او هستم.

برایش توضیح می‌دهم که این یک گزارش میدانی است و ممکن است شخص رییس‌جمهور و مسوولان رده‌بالای کشور آن را مطالعه کنند. وقتی بیشتر اصرار می‌کنم، می‌گوید: «اگر پزشکیان به حرف‌هایم گوش می‌داد، از او می‌خواستم، تااجازه ندهد، خودروهای بی‌کیفیت در خیابون‌ها جولان دهند.»تعجب می‌کنم، در میان این همه مطالبه چرا خودرو؟ می‌پرسم چرا ؟ ادامه می‌دهد: «۶سال پیش ترمز یکی از همین خودروهای غیر استاندارد زیر پای من خالی کرد و زن و تنها پسرم را ازم گرفت. به خدا راننده بدی نیستم و بی‌تقصیر بودم. در تمام این ۶سال هر روز و هر ساعت به این فکر می‌کنم اگر خودروام (نام ماشین و برند آن را ذکر می‌کند)، ایربگ داشت، اگر قطعات استاندارد داشت، اگر بدنه‌اش محکم‌تر بود، اگر…اگر… شاید زن و بچه‌ام امروز همراهم بودند.»

تازه متوجه شدم چرا مهم‌ترین مطالبه این شهروند زباله‌گرد داشتن خودروهای استاندارد در کشور است. جواد بعد از دست دادن خانواده‌اش گرفتار تنهایی و اعتیاد و گرفتاری‌های بعدی می‌شود و نهایتا روزی‌اش را از زباله‌ها جست‌وجو می‌کند. او می‌گوید: « روزی ۳۰۰ تا ۴۰۰هزار تومان درآمد دارم. ولی گرفتاری زیاد دارم. برخی از نیروهای شهرداری هم وقتی ما را می‌بینند، بار ما را ضبط می‌کنند تا پولی به آنها ندهیم بارمان را ول نمی‌کنند. تن و بدن ما وقتی می‌لرزد که ماشین‌های شهرداری را می‌بینیم. شب‌ها گوشه خیابان و در زمستان‌ها در گرمخانه‌ها می‌خوابم. از رییس‌جمهور می‌خواهم که جلوی فساد و رشوه را بگیرد. رییس‌جمهور که فقط رییس‌جمهور باسوادا و پولدارا و بالاشهری‌ها نیست، رییس‌جمهور ما بدبخت بیچاره‌ها و فقرا هم هست….»

از او می‌پرسم قصد ندارد تغییری در زندگی‌اش ایجاد کند؟ می‌گوید: « چرا آقا، خسته شده‌ام. دوست دارم از این وضعیت خلاص شوم. همیشه چهره پسر دو‌ساله‌ام جلو چشم‌هامه، می‌خواهم برم کمپ…» با جواد خداحافظی می‌کنم و شماره‌ام را به او می‌دهم تا اگر تصمیم به ترک گرفت او را به مسوولان این حوزه در بهزیستی معرفی کنم. یک یاعلی می‌گوید و از من دور می‌شود…
 
سکانس آخر: شهروندانی که می‌دانند…

هرچند این گزارش به پایان می‌رسد اما روایت‌های شهروندان ایرانی و مطالبات آنها از رییس‌جمهوری را انگار پایانی نیست. هرکدام از شهروندان ایرانی در مناطق گوناگون روایت‌های و مطالبات متفاوتی از رییس‌جمهوری دارند که با هدف توسعه ، تنش زدایی، مقابله با فقر، بهبود مناسبات ارتباطی با جهان و افزایش درآمد سرانه ایرانیان و… روی کار آمده است. جالب اینجاست که ایرانیان به خوبی متوجه شده‌اند اختیارات رییس‌جمهور محدود است و حجم بالای مشکلات به زمان کافی و همراهی همه اقشار نیاز دارد. نمی‌دانم روایت جواد، میترا، محمد، رضا و سایر مخاطبان آیا به گوش مسعود پزشکیان رییس جمهور منتخب و اعضای کابینه‌اش می‌رسد یا نه؟ اما روشن است که زمان برای دولت جدید به سرعت می‌گذرد و هنگام دروی کاشته‌های قبلی از راه می‌رسد. رییس‌جمهوری که رییس‌جمهور همه ایرانیان است، هم فقرا و هم اغنیا…

منبع – روزنامه اعتماد

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا