پیام ستار سوقی به اولکامیز
پایگاه خبری اولکامیز- در پی انتشار مطلب ( بازخوانی ساوچی ) ، استاد ستار سوقی شاعر شهیر ترکمن، پیام محبت آمیز و در عین حال پر نکته خود را به اولکامیز ارسال نمود که در ذیل می خوانید:
با سلام به خبرنگار مردمی و مدیر سایت و کانال اولکامیز . سلام به همه ی انسان های اهل ذوق و هنر پرور و شعر دوست.
لطیف عزیز از اینکه در این ایام خانه نشینی و جدایی از هم و دوری از دیدار دوستان به کتابخوانی و باز خوانی کتاب مجموعه ی شعر ساوچی پرداخته اید سپاسگزارم.
به نظر بنده در سالهای قبل انقلاب تا دهه ی هفتاد و اندی مردم صحرا بیشتر با فرهنگ و ادبیات خود مآنوس بوده اند اما اکنون خیر . ساوچی در همان ایام که ویژگی های خاص خود را دارد ، در میان مردم همزبان خود متولد شد و با آنها زیست و بالید به همین سبب اکنون هم همان نسل خودش آن را دوست دارند و می خوانند و حتی اغلب شعر هایش را از حفظ هستند.
اما نسل امروز منظورم از دهه ی هفتاد به بعد دیگر در آن فضا و حس و حال نیستند و با فرهنگ و ادبیات خود کمتر از گذشته انس و الفت دارند. متاسفانه غالبا حتی یک بند یا چند بیت شعر ترکمنی را درست نمی توانند بخوانند و کلمات و لغات زبان مادری را متوجه نمی شوند و الا حلاوت شعر کتاب گیجه لر و بوشلوق و… هم بنظرم از ساوچی کمتر نیست بلکه بهتر و با صفا و با حال تر است. البته هستند جوانانی که به زبان و ادبیات مادری شان علاقمند هستند و در جهت یادگیری اش تلاش می کنند.
بنا به گفته ی دوستان اما نسل امروز با ادبیات خود فاصله انداخته است چون با فناوری امروز مشغول است امیدوارم با فرهنگ و ادبیات خود ببشتر آشنا شوند .
یک مطلب دیگر، حقیقت امر درست است من شعر های ساوچی را از پانزده سالگی تا ۳۰ الی ۳۵ نوشته یا سروده ام آن دنیای پاک با صفا وبا مهر محبت و مردم خالص و مخلص دیگر کم و کم از بین می رفت به دنیای شعر های گوناگون دیگر روی آوردم که حلاوت و پاکی دوران کودکی وجوانی را نداشت… موفق باشید. ساوچی / ۳۰ آبان ۹۹
www.ulkamiz.ir
متاسفانه اگر چنانچه نسل امروزی تمایلی به فراگیری فرهنگ خود ندارد ، اگر ادعا کنیم بسیاری از پیشگامان فرهنگی نیز خود در دام رفاه طلبی ، بی تفاوتی و دوری از دوستان و همفکرانی که امروزه حال خوبی ندارند گرفتار شدند بی راهه نگفتیم .با هزاران تاسف بسیاری از این فرهیختگان دوست دارند در خانه ای را زنند که سفره آن رنگین و سنگین باشد و دیگر شاید مشکلات روزگار آنان را مستاصل کرده دیگر حوصله دوستان دیروزشان را ندارند و میخواهند کمی بیاسایند و …