یادداشت

صباح و مخالفانش

پایگاه خبری اولکامیز- به قلم امان محمد خوجملی : شرکت تولیدی لبنیاتی صباح در گنبد یکی از موفق ترین شرکتهای تولیدی ایران و استان گلستان می باشد.

موفقیت هر تولید کننده ای در کشور موفقیت و پیروزی آن کشور و ملت محسوب می شود و آن را قدر دانست و برصدر نشاند. فارغ از اینکه این شرکت و تولید کننده به چه کسی و به چه قوم و نژادی تعلق داشته باشد باید مورد حمایت قرار گیرد. آن هم با در نظر گرفتن وضعیت کنونی و بحرانی کشور هر تولید کننده ای را می تواند به زمین بزند.

خیلی ها هم به زمین خورده اند و از تولید به تجارت و دلالی روی آورده اند و کارگران خود را راهی خانه کرده اند.

در کشوری که با مشکلات عدیده اقتصادی از جمله معضل رانت خواری  دست و پنجه نرم می کند رفتن به سمت تولید و تاسیس کارخانه دل شیر می خواهد و کاری ستودنی است. اما هر کاری چه در ایران و چه در جهان رقبا و مخالفان خاص خود را دارد که می خواهند رقبای آنها ناکام بمانند تا در عرصه بدون رقیب یکه تازی کنند.

یکی از دوستان هنگام مباحثه با من در باره صباح گفت: او شیر را از دامداران ارزان می خرد همه دامداران بدبخت و بی چاره شده اند. در گنبد چند کارخانه صنایع تبدیلی بیشتری وجود ندارد آنها با هم دست به یکی کرده اند ودامداران را به این روز انداخته اند.

من در جواب او گفتم: هر تولید کننده ای دلش می خواهد کار او انحصاری باشد تا سود بیشتری ببرد. این تقصیر کارخانه دار نیست این تقصیر دولت است که نتوانسته شرایط رقابتی در جامعه ایجاد کند تا مردم و دامداران و تولید کنندگان ابتدایی و واقعی ضرر نکنند.

او گفت: شیر در مشهد کیلویی ۵۰۰۰ هزار تومان است ولی اینجا ۲۵۰۰ تومان وقیمت شیر با آب معدن چندان تفاوتی وجود ندارد.

من گفتم: در مشهد حتماً میان کارخانه های صنایع تبدیلی رقابت بیشتری وجود دارد. رقابت هر چه بیشتر باشد به نفع مردم و دامدار است. انحصار در هر رشته ای به ضرر مردم است.

اگر ادعای این دوست ما درست باشد ما باید در این خصوص یقه ی دولت و مسئولین محلی را بگیریم که چرا شرایط دو استان همجوار این چنین نابرابر است؟ چرا در یکی انحصار و در یکی رقابت حاکم است؟

اخیرا یکی از دوستان ورزشی نویس از صاحب کارخانه ی صباح تقاضای کمک به ورزش والیبال گنبد را کرده است او هم به درخواست او جواب منفی داده است. این دوست ما هم با به راه انداختن هشتک تحریم خواستار تحریم کالاهای تولیدی کارخانه صباح شده است.

هر چند با بازداشت فعالین رسانه و  خبرنگاران و منتقدان مخالفم و صاحبان قدرت و ثروت را به خویشتنداری و مدارا و تحمل بیشتر دعوت می کنم ، لازم است چند نکته یادآوری شود :

یکم : ما مجاز هستیم از هرکسی تقاضای کمک بکنیم ولی خواسته ی ما با مخالفت روبرو شد نباید به زور و راههای غیر متعارف متوسل بشویم. کمک یعنی تقاضای حمایت داوطلبانه. اگر اجابت شد خوب است و گرنه اقدامات بعدی مقابله جویانه درست نیست.

دوم: در میان ترکمنها هم چند سرمایه دار در حد ابراهیمی وجود دارد. اگر ما از آنها طلب کمک به ورزش گنبد بکنیم و آنها جواب منفی بدهند آیا حاضریم کالاهای آنها را تحریم بکنیم؟

سوم: موقعیت و شخصیت طلب کننده کمک هم مهم است. سرمایه داران و ثروتمندان به تقاضای هر کسی جواب مثبت نمی دهند. نزد آنها فرماندار شهر یا نماینده مجلس یا یک شخصیت معتبر علمی یا یک روحانی بلند مرتبه با یک ورزشی نویس هر چقدر هم محبوب و عزیز باشد تفاوت دارد وهمه آنها را به یک چشم نگاه نمی کنند. ما باید این ظرایف را در نظر بگیریم و شرط ادب را بجا بیاوریم و به اصطلاح  قُدما پیش سلطان چی کسی باید برود مهم است تا مؤثر واقع شود.

چهارم: اینگونه رفتارها اختلافات قومی و مذهبی را تشدید خواهد کرد که به نفع هیچکس نیست.

اخیرا یکی از دوستان خبرنگار به من تلفن زد و بعد از احوالپرسی مقداری با عتاب و خطاب صحبت کرد و بنده را متهم به بی خبری و بی تفاوتی در مقابل وقایع رخ داده نمود.

من در جواب او گفتم: مگر چی شده؟ او گفت: مگر خبر نداری پسر طاغی داده حامد پورمند را گرفته اند و به زندان انداخته اند.

من گفتم: دقیق خبر ندارم ولی چیزهایی شنیدم. او گفت: در کجا زندگی می کنی؟ در اروپا زندگی می کنی؟ ابراهیمی پشت ما را می خاراند ( منظورش این بودکه به ترکمنها نگاه  منفی دارد ). او زمین ترکمنها را می خرد. او هر سال ده هزار خانوار را از سیستان بلوچستان کوچ می کند و در اطراف گنبد سکونت می دهد.

من هم در جواب او گفتم. خب ترکمنها زمین خودشان را نفروشند. مگر او زمین ترکمنها را با زور می خرد؟

اما سئوال اساسی این است آیا این ادعا درست است که او سالانه ده هزار خانواررا کوچ می دهد و در اطراف گنبد سکونت می دهد؟

اگر این ادعا درست باشد این خانوارها در عرض ۵سال ۵۰ هزار خانوار می شوند. خودش می شود یک شهر. اینها در کجا هستند؟ در روستاهای ترکمن نشین یک خانوار غیر ترکمن به روستا کوچ کند.

همه متوجه می شوند. کوچاندن ده هزار خانوار را یک دولت به سختی می تواند انجام دهد.

ما هم قبول داریم کوچ به استان گلستان به دلیل موقعیت جغرافیایی اش و تغییر ترکیب جمعیتی اش به ضرر ترکمنها است ولی به نظر نمی رسد این کار سازماندهی شده باشد و آنهم از جانب یک فرد. کوچ به شهرهای دیگر برای یافتن شغل و در آمد مناسب در میان همه ی اقوام وجود دارد و همیشه بوده و از این به بعد هم خواهد بود.

پس بهتر است دوستان بی جهت و بی گدار به آب نزنند و حساسیت کاذب ایجاد نکنند و جمعی از خبرنگاران را صرفاً بخاطر اینکه با ما همراه نشده اند با الفاظ برادران سیستانی و غیره مورد نوازش قرار ندهند. این کارها جز اینکه نقارها و شکافها را بیشتر کند فایده دیگر نخواهد داشت. / به نقل از کانال تلگرامی نویسنده

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا