کلاله همچنان سرزمین لاله هاست*
پایگاه خبری اولکامیز – رحمت ا… رجایی: اینجانب از جمله سخنرانان مراسم بیستمین سال تأسیس جمعیت فرهنگی هنری مختومقلی کلاله بودم که در روز جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ در این شهر برگزار شد، من در این سخنرانی ضمن اشاره به حضور متعدد در کلاله و گرامیداشت یاد حاج قدیر گوکلانی، از ساخت نخستین درمانگاه در کلاله توسط حسین فرید تهرانی در سال ۱۳۴۳ و زندگی افرادی از جمله لوئیز فیروز در کلاله و بدرقه ی باشکوه پیکر ایشان توسط اهالی یاد کردم و گفتم: «کلاله یادآور دشت وسیع لاله ها، گلهای آفتابگردان و زندگی مردمانی از اقوام مختلف است.»
در ادامه به اهمیت کار اعضای جمعیت فرهنگی هنری مختومقلی اشاره که تاکنون ۱۵۸ نشست فرهنگی برگزار کردند. به ضرورت وجود نهادهای مدنی در توسعه کشور اشاره داشتم، همچنین از سختی فعالیت این نهادها گفتم و در ادامه ضمن تبریک بیست سالگی جمعیت، در قسمتی از سخنان خود آوردم: «نخستین کانون اسکان و فعالیت اجتماعی ترکمنها، گمیشان بود، بعدها این امر به گنبد انتقال یافت و این شهر قطب فعالیت ترکمنها شد، اما گویی حیات فرهنگی ترکمنها به تأسی از خورشید عالم تاب از شرق طلوع کرد و این بار گوگلانهای کلاله پیشتاز شدند، مگر نه اینکه بزرگترین شاعر ترکمنها از گوکلان است.»
در این زمینه، سایت و کانال اولکامیز با انتشار کامل سخنان اینجانب که در آن قابل جستجو است، این قسمت از سخنان مرا اینگونه گزارش کردند: «۱۰ سال پیش در همینجا مراسم داشتیم. گفتم؛ ترکمنها سرآغاز اسکان و پیشرفتشان از گمیشان آغاز شد. همه چیز از آنجا آغاز شد. کانون فعالیت ترکمنها به گنبد انتقال [منتقل] شد و الان هم اینگونه است، مثل اینکه آفتاب میخواهد باز از مشرق زمین طلوع کند و به تأسی از طلوع آفتاب، طلوع فعالیتهای فرهنگی را از شرق استان و کلاله میبینم.»
همچنان که در این متن آمده است: من در این سخنان اشاره به سخنرانی خود در مراسم دهمین سالگشت تأسیس جمعیت فرهنگی هنری فراغی که در سال ۱۳۹۱ در کلاله برگزار شد، داشتم.
ویژه نامه گونش شماره ۳۱ که در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۱ منتشر شد، اقدام به چاپ این سخنرانی تحت عنوان «چراغ سرزمین لاله ها» در صفحه ۵۱ کرد که در قسمتی از آن آمده است: «نخستین کانون تجمع ترکمنها، گمیشان بود. همانجایی که ترکمنهای یموت برای اولین بار اسکان یافتند و جدا از فعالیت معمولی (شبانی ـ زراعت) به تجارت هم پرداختند. بعدها گنبد کاووس قطب و کانون تجمع ترکمنها شد، اما گویی آفتاب حیات فرهنگی ترکمنها به تأسی از خورشید عالم تاب از شرق طلوع کرد و این بار گوکلانها پیشتاز شدند، مگر نه اینکه بزرگترین شاعر ترکمنها از گوگلانهاست.»
اتفاقاً در همان مراسم، دوست ارجمند و همشهری گرامی جناب آقای دکتر سارلی در سخنان خود اشاره به مطالب من و افراد دیگری داشتند و در قسمتی، در اعتراض به سخنان من گفتند: «آقای رجائی، دوست و همشهری گرگانی ام فرمودید که مدنیت ترکمنها از غرب گمیشان شروع شد، کمکم به گنبد رسید و ته مانده اش به کلاله رسید. آقای رجائی، مدنیت ترکمن حرکتش برعکس است، از همین جا شروع شد، از ایلات گوکلان شروع شد، از مختومقلی شروع شد (تشویق جمعیت حاضر).
مسکین قلیچ و امروز دهها شاعری که ما داریم، از همین خطه هستند، پس مدنیت از شرق به غرب رفته است، (نقل از سایت اولکامیز).
همانجا خواستم به ایشان جواب بدهم که من کجا کلمه ی «مدنیت» را به کار بردم و گفتم ته مانده اش به کلاله رسیده است؟! که یکی از برگزارکنندگان از من خواست اینجا پاسخ ندهم و من هم به احترام برگزارکنندگان پذیرفتم، اما گویی مسائلی از گذشته وجود داشت و مباحثی میان جناب آقای سارلی در باره ی چگونگی انتشار خبر و … پیش آمد که در نهایت پای سخنان بنده باز به میان کشیده شد.
ادامه ی این مباحث سبب شد که جناب آقای سارلی در مطالبی خطاب به شخصی که متن آن در گروه مجازی فراغی منتشر شد. بنویسد: «سلام استاد خورشیدی، بنده وقتی دیدم که در منطقه ی گوگلان نشین، گوگلانها را ته فرهنگ و مدنیت ترکمنها مینامند و میگویند مدنیت از کوموش دپه شروع شد و بعد گنبد و کمکم دارد به کلاله و مردمان گوگلان میرسید، مجبور شدم توضیح دهم … .»
علاوه بر این، آقای سارلی در پاسخ به مطلبی که در دفاع از گمیشان توسط دوست ارجمند آقای حمید کمی نوشته شد، باز پای سخنان بنده را به میان کشیدند و نوشتند: «امّا سخن عجیب دیگرتان این است که تنش را به بنده نسبت داده اید!! تنش را آقای رجائی ایجاد کرد با تحقیر مردم گوکلان که مدنیت (به معنی فرهنگ) ما و ادبیات ما، شاعر ملی ما که در دورهای در بین این ایلات شکل گرفت و مدنیت را از شرق به غرب وزید و از آن بابت است که هر سال برای مختومقلی فراغی در کوموش دپه مراسم یادبود گرفته میشود و … .»
ایشان در ادامه نوشتند: «هیچکس نداند، شما (آقای حمید کمی) خیلی بهتر میدانید که بنده داماد کوموش دپه ای ها هستم و از حدود چهل سال به این طرف در کوموش دپه در حال تحقیق و انتشار یافته های مدنیت ارزشمند این خطه هستم، اما در آن جلسه در دفاع از مردم نجیب گوکلان که در منزلشان تحقیر شده بودند، جایگاه مدنی آنان را یادآور شدم که قبل از شکل گیری مدنیت عهد قاجار کوموش دپه در عهد صفوی و افشار تا قاجار در اوج شکوفایی مدنی بودند. حمید آقا که دوستتان داشته ام و پس از این همچنان خواهم داشت، اگر اهل یقه گیری هستید، یقه ی سه چهار نفر زیر را گرفته، لطفاً یقه ی مرا رها کنید! یقه ی کسی را بگیرید که گفت: «مدنیت از غرب شروع شد و انگار تازه میخواهد مدنیت وارد ترکمنان کلاله شود!/ توهین اول (منظور نگارنده) یقه ی کسی را بگیرید … .» (نقل از گروه مجازی فراغی)
جناب آقای سارلی، در کدام آئین و مرام پیشنهاد یقه گرفتن در مباحث علمی از جمله تاریخی میدهند. بنده نسبت به سخنان و دیدگاه شما حرف دارم، اما سؤال اصلی من اینجا، این است که در کدام قسمت از سخنانم، من «گوکلانها را ته فرهنگ و مدنیت ترکمنها نامیدم که ته مانده اش به کلاله رسید؟» کجای سخنان من «تنش زا» و «تحقیر مردم گوکلان» آن هم در منزلشان بود که ایشان به دوست عزیز و گرامی جناب آقای حمید کمی پیشنهاد میکنند که از سه چهار نفری که باید یقه بگیرید، یقه ی مرا (رجائی) بگیرد، چرا که من گفتم مدنیت از غرب شروع شد و …؟! کجای سخنان من «اشتباه تاریخی» و «اهانت به ایل گوکلان» است؟!
جناب آقای سارلی، نوار سخنان من موجود است، سایت اولکامیز متن کامل آن را منتشر کرده است، چرا سخنانی را به من نسبت میدهید که بنده اصلاً راجع به آن حرف نزدم و اظهار نظر نکردم. من اصلاً در سخنان خود و حتی مطلبی که در ده سال پیش به نقل از من در گونش منتشر شد، واژه ی «مدنیت» را به کار نبرده ام!
هر کسی میتواند از سخنان اشخاص برداشت و استنباط خود را داشته، اما نباید مطلبی به دروغ نسبت بدهد!
جناب آقای سارلی، یک بار دیگر متن سخنان مرا بخوانید که مرا متهم به تحقیر مردم گوکلان میکنید و آن را تنش زا میدانید؟!
آقای سارلی، شما هر دیدگاهی میتوانید داشته باشید، ولی نباید نسبت کذب به کسی بدهید. یک بار دیگر تأکید میکنم نوار سخنرانی من موجود است. متن آن در سایت اوکامیز منتشر شده است.
جناب آقای سارلی، طرح این موضوع که اسکان و پیشرفت ترکمنها از گمیشان شروع شد، واقعیت تاریخی است، همچنان که وجود شاعر فرهیخته ی ترکمن که افتخار همه ی اهالی استان گلستان، از شرق استان (میان گوکلانها) واقعیت است.
برادر ارجمند، مسائل علمی و از جمله تاریخی را با جنجال مطرح نمیکنند، میتوان اندکی صبر کرد، بعد از گوش دادن نوار و مطالعه، مطلبی مستند نوشت و نظری را تأیید یا رد کرد، نه اینکه اتهام بزنید و پیشنهاد بکنید یقه ی افراد را بگیرند. نیازی به یقه گرفتن من و دیگران نیست، من همیشه و همه جا در خدمتم.
چقدر خوب است درباره ی همین موضوع گمیشان و کلاله با هم صحبت کنیم.
جدا از مطلبی که نوشته ام، نکته ی عجیب «مکدر» شدن و انتقاد تند آقای سارلی به تیتر سخنرانی ایشان تحت عنوان «مدنیت ترکمن صحرا از کلاله آغاز شد، نه کوموش دپه» است، مگر نه حرف جناب آقای سارلی در مقابل سخنان من، غیر از این بود!
شما یک بار دیگر سخنان خودتان را در همان مراسم مرور کنید: «آقای رجائی، دوست و همشهری گرگانی ام، فرمودید که مدنیت ترکمنها از غرب و گمیشان شروع شد و کمکم به گنبد رسید و ته مانده اش به کلاله رسید، آقای رجائی مدنیت ترکمن حرکتش برعکس است، از همین جا شروع شد، از ایلات گوکلان شروع، از مختومقلی شروع شد، مسکین قلیچ و امروز دهها شاعری که ما داریم، از همین خطه هستند، پس مدنیت از شرق به غرب رفته است.»
اتفاقاً تیتر انتخاب شده عین حرف شماست، اما مثل اینکه خودتان هم آن را قبول ندارید؟
صرفاً آن را در کلاله مطرح کردید، گویی شما در هر جا و در برابر هر کسی سخنان متناسب با آن مکان و آن شخص میگویید، همچنان که در پاسخ جناب آقای کمی از «مدنیت ارزشمند این خطه» گفتید و در کمال تواضع در مقابل مردمان باسابقه درخشان علمی و متمدن کوموش دپه سر تسلیم فرود آوردید.
امّا من همچنان اعتقاد دارم «اسکان و پیشرفت از گمیشان آغاز شد»، نه فقط در کلاله در همه جا آن را مطرح میکنم تا زمانی که اسناد و مدارکی در رد آن به دست بیاورم. اتفاقاً در این زمینه هم خوب است با هم صحبت کنیم و شما مرا قانع کنید.
اینجانب واقعاً نمیخواستم وارد این بحث شوم، وقتی هم مسئولین برگزارکننده ی مراسم از من خواستند پاسخ ندهم، پذیرفتم، ولی متأسفانه آقای سارلی جدا از همان مکان سخنرانی (کلاله) در نوشته های خود به اسم سخنانی به من نسبت دادند که من نگفتم. نوشتند: «گوکلانها را ته فرهنگ و مدنیت ترکمنها» خواندم، «اهانت به ایل گوکلان» کردم. صحبت من «اشتباه تاریخی»، «اختلاف افکنی» بود و ایشان هم برای جلوگیری از آن وارد شدند تا «سر مدنیت تا ته مدنیتی را که مدعی (یعنی نگارنده) گفته بود، را جمع نماید و اشتباه تاریخی را تصحیح کند، مجبور به نوشتن این متن شدم که من اصلاً همچون سخنانی نگفته ام.
دوستان عزیز، جناب آقای سارلی، ما نیازمند به همکاری، انتقال تجربه، تبادل نظر و کار علمی درباره سرزمین گرگان (استان گلستان) هستیم، منتهی هر کسی میتواند در شاخه ای خاص فعالیت کند، فعالیت در یک محدوده ی کوچک یا منطقه ای وسیع، درباره ی افراد یا جامعه و … .
پیشرفت و توسعه ی سرزمین مشترک ما، شناخت درست گذشته و معرفی آن، انجام گفت و گو و … است. همه ی ما باید در خدمت جای جای این سرزمین وسیع از جمله، به قول ما «ترکمن صحرا» باشیم. صحرایی که یادآور زندگی، عشق و موسیقی، اما گرفتار در مشکلات به خصوص بی توجهی، بی آبی و … است. فرقی نمیکند شرق یا غرب آن از گمیشان تا کلاله.
شما بهتر میدانید گمیشان چه جایگاهی در اسکان ترکمن، تجارت، راه اندازی مدرسه و … داشت. برای ما این صحرای وسیع، از گمیشان تا کلاله عزیز است. گمیشان با گذشته ای پرشکوه و کلاله که یادآور دشتهای وسیع پر از لاله، گلهای آفتابگردان و زندگی مردمانی از گروهها و اقوام مختلف از جمله گوکلانها و شخصیتهای فرهیخته همچون مختومقلی فراغی و فعالیت نهادهای مدنی همچون جمعیت فرهنگی ـ هنری فراغی است.
امیدوارم یک بار دیگر به میزبانی این جمعیت فعال و کوشا در همان کلاله حضور یابیم و از ضرورت و فعالیتهای فرهنگی و توسعهی کلاله و مباحث فرهنگی ـ تاریخی از جمله مباحث مطروحه صحبت کنیم. قطعاً انتظار برای ده سال دیگر زیاد است؟ همچنان که در مراسم ده سال پیش جمعیت فراغی گفته ام، کلاله سرزمین لاله هاست، امروز هم میگویم، کلاله همچنان سرزمین لاله هاست و چراغ فروزان امروز آن، جمعیت فرهنگی هنری مختومقلی که امیدوارم پرفروغ باقی بماند.
* تیتر برگرفته از سخنرانی نگارنده در دهمین سالگشت تأسیس جمعیت فرهنگی ـ هنری فراغی در کلاله در سال ۱۳۹۱ که در شماره ۳۱ گونش صفحه ۵۱ تحت عنوان «چراغ سرزمین لاله ها» به چاپ رسید.
منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره دهم ( ویژه نوروز ۱۴۰۲ )
www.ulkamiz.ir
سوال از غیر از نویسنده متن:
با تمام تفاسیر، از فضل پدر تو را چه حاصل؟؟؟
سلام و شب بخیر . اقای حاجی گلدی از دو حال خارج نیست یا مطلب را نگرفتی یا اینکه با ان مشکل داری … بهتر است بگویی با خودت , چند چند هستی .