بحران تقدس پنداری جایگاه اشخاص
پایگاه خبری اولکامیز- احمد ایگدری : در کشاکش اینکه نقدی داشته باشم بر یادداشت روحانی جلیل القدر روستای حاللی آخوند که در پی دعوت و حضور جناب شادمهر آن قدر دچار شور و شعف زایدالوصفی شده بود که به بهانه ی حضور ایشان متمسک به آیه ای از قرآن شد که هیچ تناسب و سنخیتی بین این دو امر(بنا به هر دلیل و عذر) وجود نداشت چند روزی را صبر پیشه کردم ……
ولی با وجود بلایای خفیه و آشکاری که در احوالات اجتماعی این روزهای ما وجود دارد ظاهراً آنچنان سر در گریبان خویش فرو بردیم که دیگر چشم به دیدن خطاهای ریز و کوچک نداریم و دل به مصلحت های آسمان وش خوش کردیم ….
علی ایحال یادداشت ذیل جسارت به مقام دینی و جایگاه فرد مورد نظرنیست بلکه نقدی است دلسوزانه به اینکه اشخاص در به کار بردن الفاظ و عبارات به آثار و تبعات وضعی و ثانویه ی آن مداقه ی بیشتری داشته باشند…..
صنایع و آرایه های ادبی بکار رفته در یک متن و نوشتار علاوه بر اینکه نشان دهنده ی مهارت ، ذوق و استعداد نگارنده ی آن در تطبیق و استدلال موضوعات مختلف نسبت به یکدیگر است گویای غنای ساختاری و محتوایی موضوع نگارش نیز می باشد، غنایی که حاکی از عمق تفکر و اندیشه و تسلط نویسنده بر زوایای پنهان و آشکار موضوع مورد بحث نیز است.
مضافاً اینکه به طور قطع میتوان گفت دیدگاهی که از دریچه ی احساسات قلبی بدون در نظر گرفتن معیار و تحلیل های عقلی به موضوعی اجتماعی یا اقتصادی و….صورت بگیرد نتایج و مولفه های موثر در آن از استانداردهای علمی و تجربی برخوردار نیست در نتیجه انطباق آن با واقعیّات و برداشت های عموم جامعه کمتر و میزان مقبولیت آن به همان نسبت نزد افکار و اذهان عمومی پایین تر خواهد بود.
البته نکته ی اصلی و ابتدایی که در این گونه موارد باید درنظر داشت اینکه در صورت استفاده از آرایه های ادبی یا تلاش برای یافتن وجوه مشترک بین مشبه و مشبه به، وجه تشابه مذکور تناسب و سنخیت از نظر نوعی و شخصی(عرفی و فردی) باید داشته باشند چرا که در غیر اینصورت موضوع ارایه شده در حد قیاسی مع الفارق نمود پیدا میکند که جامعیت و موضوعیت لازمه را نخواهد داشت.
هدف از بیان مقدمه ی فوق، اشاره به یادداشتی است که چند روز قبل از طرف روحانی ساکن حاللی آخوند در اولکامیز درج شد.
جای بسی تعجب و تامل بود وقتی ایشان موضوع دعوت از نماینده ی گنبد و حضور وی در روستای مسجد یا هر مکان دیگر را به آیه ی قرآنی ادعونی استجب لکم(بعنوان درس دادن استاد الهیات به شاگردان خود) مستند می کند در صورتی که اوّلا این آیه با توجه به منطوق آن فقط مخصوص ذات اقدس الهی است .(مصداق راز نیاز انسان و استمداد از خدا و دست یاری خداوند به انسان سرتاپا تقصیر و ناامید به صورت امدادهای غیبی) ثانیا عدم تناسب و سنخیت موضوع بیان شده از سوی ایشان که( بین رابطه ی انسان – خدا و اجابت خداوند) و( درخواست خود از نماینده و اجابت ایشان) آن چنان نامتجانس و نامانوس است که یادداشت ایشان را به مجیزگویی صرف شبیه کرده بود که فقط در پی اثبات ارادات محض شخصی خویش به منتخب مردم بود لذا استناد و وجه تشبیه قرار دادن این دو موضوع از سوی کسی که خود مبلغ دین است علاوه بر دهن کجی به احساسات و اعتقادات مردم توهین به شعور خوانندگان و عامه ی مردم است و این در حالی است که بارها گفته شد که بازرسی از دهستانهای حوزه ی انتخابیه جزء لاینفک وظایف نماینده و منتخب می باشد و از این جهت منتی بر کسی نیست.
روحانی محترم بدون اینکه زحمت آسمان ریسمان بافتن را به خویش دهند می توانستند بازدید صورت گرفته را ( با توجه به اینکه چهار ماه از دوره ی نمایندگی سپری شده و از روستاهای دهستان بزرگی چون سلطانعلی هنوز بازدیدی صورت نگرفته) بدون به کار بردن تشبیهات فرا مادی در قالب عباراتی چون وفای به عهد یا حرکت انقلابی و جهادی آقای نماینده که این روزها نقل محافل سرزمین ایران و خصیصه ی بارز نمایندگان مجلس یازدهم !!!!! یا مردم داری ایشان، و هر آنچه که در چار چوب الفاظ و عبارات زمینی (نه آسمانی) بگنجد، قید کنند.چرا که طرح چنین مسایلی ( بازدید صرف و آشنایی با مشکلات روستاها، شوراها و دهیاری روستاها بدون داشتن برنامه ریزی خاص و بدون دستاورد خاص) سطح انتظارات موکلین را به صورت نازلی پایین می آورد و روحیه ی پرسشگری و مطالبه گری را از بین می برد و فعالیت نماینده و منتخب مردم را عملا به سود تعداد محدودی از افراد ذی نفوذ در دهستانها که در پی اثبات ارادت محض به وی و استفاده از رانت های خاصی که عاید این افراد می شود محدود میکند بدون اینکه مصلحت و منفعت عموم مطمح نظر باشد.
www.ulkamiz.ir