شاعر نوربردی جرجانی به روایت فرزندش
پایگاه خبری اولکامیز – رحیم جرجانی *: همیشه افتخارم این بوده است که ترکمن و ایرانی هستم خوشحالیم این است در میان مردمی انسان دوست، مهربان، مهمان نواز و قدرشناس زندگی میکنم و خانوادگی مورد احترام همشهریان عزیز و خونگرم آق قلایی بودیم و هستیم.
در روزهای اخیر توسط همشهریانم مطالبی را در خصوص پدر شاعر و بزرگوارم حاج نوربردی جرجانی قارقی در سایت و کانال وزین اولکامیز مشاهده کردم، البته همیشه خانوادگی دنبال کننده مطالب این رسانه بوده و هستیم۰
پدر فرهنگ پرور و اهل قلمم همیشه غمخوار خانواده و مردم صحرای ترکمن بود. فرزندانش را به وطن پرستی، انساندوستی و مطالعه کتاب تشویق میکرد. انسانی فرهیخته، دانا و شوخ طبع بود که گاهی بهلول گونه رفتار میکرد. مدیر و مدبر بود.
در اینجا از آقای پیشان و اوکتای کمال تشکر را دارم که نام بزرگان شهرم را در نوشته ها و یادداشت های خود عنوان کردند.
ما اصالتا از قارقی هستیم ، پدربزرگم قاندیم بای کدخدای روستا بود. پدرم نیز در حل اختلافات و مشکلات مردم پیشقدم بود.
پدرم اهل فرهنگ و ادب بود و در رادیو گرگان بخش ترکمنی فعالیت گسترده داشت. کتاب شعرش با نام « سحر چاغی » با تلاش و همکاری آقایان حمید کمی، غفور خوجه و برادرم محمد جرجانی چاپ شد و تعدادی هم توزیع گردید ولی ایرادات چاپی داشت که به علت سهل انگاری چاپخانه بود و یا .. در هر صورت پس از رفع چاپی مجددا توزیع خواهد شد.
پدرم در خانه کتابخانه ای داشت متاسفانه در سیل اخیر ضمن اینکه خانه به ارث گذاشته اش حالت تخریب گرفت کتاب و کتابخانه اش به کلی نابود شدند. انشاء الله به امید خدا برادر کوچکم محمد با توجه به مشکلات جسمی و روحی که مدتی است با آن درگیر است شفا پیدا کند کتاب « چاری و جمال » پدرم را به چاپ خواهد رساند.
در آخر از تمام عزیزان که برای بزرگان شهر و دیارشان احترام قائل هستند، خداوند آنان را موفق و پیروز گرداند. از جناب لطیف ایزدی نهایت تشکر خود را بابت انعکاس مطالب دوستان صمیمانه اعلام میدارم.
در پایان نوشته ام شنیدم که گویا پزشک انسان دوست و مهربان ما دکتر غنی در تهران در بستر بیماری می باشند انشاء الله که خداوند به ایشان شفای عاجل عنایت فرماید. آمین یا رب العالمین
*فرزند نور بردی جرجانی
www.ulkamiz.ir