تفاوت اقتصادی ایران و ترکیه
پایگاه خبری اولکامیز- تحلیلی از امان محمد خوجملی ، فعال رسانه : از کجا به کجا رسیده ایم ؟ چی می خواستیم چی شد ؟ ترکها تمام آرزویشان این بود به ایران برسند. کشورشان مانند ایران باشد. چون اقتصاد ایران از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۴ بطور متوسط سالانه حدود ۱۴ درصد رشد داشته است یک رشد بی سابقه در دنیا. آثار رشد اقتصادی در زندگی مردم مشهود بود.
من خودم قبل از انقلاب به مدت سه ماه در تابستان سال ۱۳۵۶ در شهرک اکباتان تهران کار کردم البته بصورت کارگر ساده روز مزد روزی چهل تومان. ظهر برای کارگران نهار هم می دادند. کارگری که نهار نمی گرفت به جایش ده تومان پول می دادند. من حدود سه ماه تابستان کار کردم و حدود ۳۵۰۰ تومان پول به خانه آوردم به پدرم تحویل دادم.
پدرم از این بابت خیلی خوشحال شد چون در سن ۱۷ سالگی این همه پول آورده بودم. آن زمان این پول بسیار قابل توجه بود. خیلی از بچه ها ول خرجی کرده بودند و با پولهایی که کار کرده بودند لباس خریدند و کارهای دیگر که آن موقع آزاد بود. من به جای لباس و کارهای دیگر دو عدد آچار فرانسه و انبر کلاغی خریدم هنوز هم آنها را دارم.
در آن سالها در تهران کارگران ترک و افغان و فیلیپینی و کره ای و مهندسان امریکایی و فرانسوی هم کار می کردند. از آن موقع تا حالا ۴۴ سال گذشته و همه چیز برعکس شده است. الان نه تنها کارگران ترک و کره ای در ایران کار نمی کنند بلکه این ما هستیم جهت کار بارِ سفر به ترکیه را می بندیم.
من دو نفر از فامیل هایم در ترکیه کار می کنند با یکی از آنها که حدود چهار سال پیش در صف نانوایی صحبت کردم و از وضعیت در آمد و نحوه ی کارش پرسیدم. او گفت من با ویزای سه ماهه به ترکیه می روم و سه ماه هم اضافه می مانم و به آن سه ماه غیر قانونی ۹۰۰ هزار تومان به گمرک ایران جریمه می پردازم. بعد از شش ماه دیگر دو باره به ترکیه می روم. شش ماه اینجا و شش ماه آنجا.
گفتم: روزی چند ساعت در آنجا کار می کنی چقدر حقوق می گیری؟ گفت: روزی ۲۰ ساعت کار می کنم ماهی ۷ میلیون تومان در می آورم. محل خواب و خورد و خوراک با ارباب است. صاحب کار با یک رستوران قرارداد می بندد صبحانه و نهار و عصرانه و شام را در ستوران می خوریم. چون رستورانها رقابتی هستند جهت جلب مشتری هم غذای خوب می دهند هم غذای بیشتر.
او گفت: در کارگاه ما حدود هفت نفر کار می کنند. ارباب ما قبل از انقلاب چند سال در ایران کار کرده است و آرزو داشته است که چنین کارگاهی داشته باشد و بعد آرزویش هم رسیده است. و از مردم ایران هم راضی بود. گفتم: به این مقدار کار در ایران چقدر می دهند؟ گفت: حدود دو میلیون تومان.
پسر یکی از آشنایانم بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه و با اتمام دوره سربازی ازدواج کرد و بعد از چند سال به علت نداشتن شغل و در آمد مناسب جهت کار عازم ترکیه شد. به او گفتم در ترکیه می خواهی چکار کنی؟ گفت: می خواهم گوسفند به چرانم. اول تعجب کردم و بعد گفتم: جدی می گویی ؟ گفت : آره. گفتم: چرا گوسفند؟ گفت : گویا در ترکیه چوپان پیدا نمی شود و جوانان ترک دنبال شغلهای بهتری می گردند.
این مشکل در ایران هم وجود دارد دامداران ایران هم به آسانی چوپان پیدا نمی کنند چون جوانان به ندرت چوپان می شوند. در ترکیه در آمدش هم خوب است. ماهی ۱۵ میلیون تومان. همه هزینه های خوابگاه و خورد و خورام با ارباب است. یکی از دوستانم هم همین کار را می کند و می روم پیش او.
در ادامه گفت: در ایران در یک مغازه روزی ده ساعت کار می کردم ماهی دو میلیون تومان می گرفتم. خانم ام نیز در یک معازه کار می کرد ماهی یک میلیون تومان. حقوق جفت ما می شد سه میلیون تومان. با این پول شکم آدم هم سیر نمی شود چه رسد به پس انداز. اما در ترکیه چند سال کار کنم می توانم سرمایه جمع کنم و در ایران یک کار آبرومند دست و پا بکنم.
من بعد از صحبتهای ایشان با یک دامدار روستای خودم صحبت کردم وگفتم: به چوپانت چقدر حقوق می دهی ؟ گفت: دویست راس گوسفند دارم ماهی دو میلیون تومان می دهم و به اضافه خورد و خوراک و خوابگاه هم با من است. کسانیکه پانصد راس گوسفند دارند و گوسفندان را جهت چرا به کوه می برند ماهی چهارتا پنج میلیون تومان هم می دهند چون کارش سختتر و از خانه دورتر است.
با یک حساب و کتاب ساده می شود ارزیابی کرد که اقتصاد روستایی ترکیه حداقل سه برابر اقتصاد روستایی ما قدرت دارد. این است وضعیت اقتصادی ما بعد از ۴۳ سال از انقلاب. این انقلاب قرار بود مستضعفان ایران و جهان را نجات دهد اما کارگرانش محتاج دیگران شده اند. چقدر دردناک است آدم نوعروس خود را در خانه نگه دارد تا جگر گوشه اش در خارج کار کند و چند سال بعد با مقداری پول به خانه برگردد. / کانال نویسنده
WWW.ULKAMIZ.IR