یادداشت

یقین دسته جمعی؛ شرح سقوط زندگی ها

پایگاه خبری اولکامیز- یادداشتی از محمد توانگری : لازم است متعاقبن بیاندیشم برای هر نمود جدید زبان تا آن تبیینِ پیشین را ” بی مصرف ” کنم. از ویتنگشتاین بود فیلسوفی که درباره تفاوتِ باور و دانستن/ معرفت، نوشت: باور داشتن، در سیطره ی یک اقتدار قرار گرفتن است.

امروزه شبیه هم شدن راه را هموار کرده برای قرار گرفتن در یک صف؛ صفی منظم؛ صفی بدون حاشیه؛ بدون حاشیه زندگی کردن؛ بدون حاشیه مردن! طریق دارد: فکر نکنی؛ نمی خواهد؛ لازم نیست؛ چه کاریه!؛ سری که درد نمی کند می خواهی دستمال ببندی! هیچ وقت در یادت نبوده است که بخواهی فراموشش کنی؛ به یاد آوردن توبیخ دارد؛ حرفم را فراموش نکن!( بگذار بی حاشیه بمیریم حتا اگه چندین بار هم باشد! )

ناهنجاری ست باور و یقین داشتن؛ یقین دسته جمعی! و تو را نه فقط از راه اکثریت بلکه از راه زندگی به صورت نرم به سیطره ی خویش می کشد بدون خون ریزی! اما آن ها بی آن که بدانند چرا که آن ها که باور دارند نمی دانند؛ نمی دانند که دچار مرگ مغزی شده اند.

سه بار بگو طلاق: تو مرد هستی! و همان دم طلاق جاری ست! نظام مردسالار دینی آن را ابداع و نهادینه کرده تا تسهیل کند خیلی چیزها را.

گذشته ها گویا نگذشته و هم چنان به این باور دسته جمعی نه فقط مردان بلکه زنان بیش تر به آن پایبندند. آن هم زن ترکمنِ قرن بیست و یکم: او تمام ساعت شبانه روز در حال کاویدن دنیا از دریچه گوشی آیفون اش است. دنیایی که مدرن است، دنیایی که حقوق بشر و ذیل آن انواع کنوانسیون های دفاع از حقوق زنان و کودکان ردیف شده.

او به آن جا که می رسد اینترنت اش ضعیف می شود؛ نمی خواهد آن باور خدشه دار شود، تختِ گاز بی حاشیه می راند. پس نیازی نیست فکر کند و پرسش کند. پرسشِ مشخص: چرا سه بار به زبان آوردن طلاق، طلاق است!!!؟

جلوی قاضی ایستاده ام! صحبت مان تبدیل به درد دل می شود. می گوید یکی از وکلای ترکمن به متنی دسترسی پیدا کرده که اگر مرد در حین عصبانیت سه بار بگوید طلاق، می شود آن را نپذیرفت. می گویم او چه شاهکاری کرده! می گویم چگونه می شود آن حکمی را که نظام مردسالار دینی برای منافع خاصش در دوران پیشامدرن صادر کرده و امروز ” شرم آور ” است، ملغا کرد؟

در حین حال به این هم فکر می کنم برای چه کسی شرم آور است: انگار آن ها با هم به یک توافق نانوشته رسیده اند به طوری که زن ترکمن حتا یک بار هم علیه آن اعلامیه نداده، راهپیمایی مسالمت آمیز نه در خیابان بلکه توی مغزش به راه نیانداخته! شورش نکرده؛ طغیان نکرده؛ به صورت مطالبه درنیامده حتا توی مغزش! به پدر فکر می کنم به برادر فکر می کنم اگر به زبان هم نیاورد در آن ته ها ی قلبش می گوید خلاص شدیم جانمی جان که دخترمان رفت پی کارش؛ ازدواج.

آن چه مشهود است این است که در دنیای امروز درگیر ” تاریخیت پیشامدرن ” هستیم. می توانم لیست کنم این موارد را، مواردی که در دنیای امروز کارکردشان باید سُست و ملغا شود اما چون در تک تک اعضای جامعه ریشه دارد و نهادینه شده دست نخورده باقی مانده و به نسل ما رسیده. قاضی که حالا با من صمیمی شده می گوید تو ( مرا تو صدا می کند ) بدون آن که طرف را ببینی می دانی آن ها هم همان مشکلات زیر سقف را دارند.

اسم سه نظام را به ترتیب نام می برم: نظام سیاسی، نظام آموزش، و نظام خانواده. افراد جامعه محصول این سه نظام هستند و به همین دلیل همه ی آن ها ناهنجاری های شبیه هم دارند. اضافه می کنم دو نهاد به افراد جامعه شناخت می دهد: نظام آموزش و نهاد خانواده( والدین ) و از آن جا که این دو نهاد فاقد چنین عملکردی هستند جامعه با انواع ناهنجاری ها درگیر است.

از آمار جدیدم می گویم که گروه هدفم طیف مختلفی از افراد با موقعیت اجتماعی متفاوت هستند و از این که می گویم بالای ۹۹ درصد خانواده ها دچار طلاق عاطفی ( رابطه سرد ناپایدار ) هستند تعجب نمی کند.

حالا آنقدر صمیمی شدیم که من وقتی بحث را به اجباری کردن چهار جلسه روانشناسی قبل از ازدواج می کشم که دولت به صورت آمرانه برای فرهنگ سازی و کاهش انواع ناهنجاری ها باید اجرا کند، از تجربه ی رفتن نزد روانشناس برایم می گوید. و در یک لحظه به آن دوست فرهنگی فکر می کنم که وقتی گفتم دخترت را قبل از ازدواج پیش روانشناس بفرست چهره اش درهم شد یعنی نه! یعنی برود پی کارش؛ تو هم این وسط غرتی بازی درنیار!

سه بار می گوید: طلاق! طلاق! طلاق!
دو سه نفر نیز آن را شنیده اند و حکم جاری می شود در قرن بیست و یکم!
آیا کسی اعتراض دارد!؟

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. به نظر می رسد این متن نیاز به ساده نویسی دارد. و اگر راه حلی هم برای این یقین دسته جمعی داده شود کارگشا خواهد بود. البته در عمل و واقعیت زندگی، یقین دسته جمعی فوق و باور سه طلاق کاربرد ندارد. تاثیری که زنان در زیر پوست زندگی امروزه اعمال می کنند خیلی بیشتر از سه طلاق کذائی است.

    1. سلام علیکم، البته این مسئله ۳طلاق باعث سو استفاده بعضی از افراد به ظاهر عالم دینی شده است که چه بسا زنان سه طلاقه را به ازدواج خویش در آورده و بعد با طلاقش به نکاح شوهرقبلی در میاورد، و حتی روزی یکی از همین به ظاهر عالم مغازه ام آمد و حرف از این موضوع شد من به ایشان گفتم چرا حکم حلال کردن سه طلاق را آخوندها انجام میدهند، ایشان گفتند برای اینکه علما علم شریعت را از افراد عادی بهتر میدانند، من گفتم این مسله را شماها به افراد عادی یک ساعته هم میتوانید یاد بدهید و بگذارید افراد عادی انجام بدهند و شما علما با این عملتان بدنام نشوید، چه سو استفاده هایی که ازبعضی ها شنیده شده که توسط همین ها شنیده میشود، البته شاید من در گفتار بالا اشتباه میکنم که نیاز به راهنمایی دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا