حوادث

یسنا دختری میان کلزاهای بلند

پایگاه خبری اولکامیز – نگاه خیره و معصومانه به دوربین با مدل موی موشی و پیراهن زرد گل‌گلی، چند روزی در تلفن همراه مردم ترکمن‌ صحرا و سپس دیگر شهرهای گلستان و کشور دست به دست شد تا شاید نام و نشانی از «یسنا دیدار» پیدا شده و دل پرتلاطم و آشوب پدر و مادر را به آرامش برساند. اتفاقی که پس از پنج روز بالاخره افتاد. اما ماجرای گم شدن یسنا چه بود؟

به گزارش ایرنا، «یسنا دیدار» اهل روستای «یلی‌بدراق» از توابع بخش «پیشکمر» شهرستان کلاله است. او یک برادر و خواهر، پدری معلول و مادری کارگر دارد. یکشنبه هفته گذشته مادر یسنا او را به زمین‌های نخود اطراف روستا می‌برد و برایش در چند ده متری جایی که می‌خواهد به همراه دیگر زنان کار کند، زیلو می‌اندازد تا سرگرم باشد.

یک چشم مادر به یسنا است و چشم دیگرش به کار. گاه‌گاهی هم پیش یسنا می‌رود تا اگر کاری دارد برای دختر کوچکش انجام دهد. این اتفاق چند باری تکرار می‌شود اما حدود ساعت سه عصر که بار دیگر به طرف زیلو می‌رود دیگر یسنا را نمی‌بیند.

مادر به اتفاق زنان کارگر که منطقه را مثل کف دست می‌شناسند، اطراف مزرعه را جستجو می‌کنند اما گویی یسنا آب شده و به زمین فرو رفته است. ناامیدانه به روستا بازگشته و مردان را در جریان گم‌شدن یسنا می‌گذراند.

چیزی نمی‍گذرد که از بلندگوی مسجد مردان روستا را فرا می‌خوانند و پیر و جوان با بیل و هر وسیله دیگری که بتوانند زمین‌های کشاورزی اطراف را کندوکاو کنند به طرف جایی که یسنا گم شده حرکت می کنند و با تقسیم شدن به گروه‌های چند نفره در جهت‌های گوناگون به دنبال یسنا می‌گردند اما هر چه پیش می‌‍‌روند نشانه‌ای پیدا نمی‌شود.

یکی از جوانان روستا که دستی در فضای مجازی دارد، عکس یسنا را در صفحه اینستاگرامش استوری می‌کند و از آنجا ماجرای یسنا ابعاد استانی و سپس کشوری پیدا می‌کند تا جایی که سر از صفحات پرمخاطب و چند میلیونی کشور پیدا کرده و گویی همه مردم ایران چشم به یلی‌بدراق دوخته‌اند تا رد و نشانی از این دختر چهارساله پیدا شود.

از همان شروع ماجرا هم در کنار نیروهای امدادی که با اعزام تیم‌های عملیاتی، در این روستا اتراق کرده‌اند، تیم‌های تخصصی پلیس هم به دنبال ردی از یسنا گشته و سناریوهای احتمالی را برای یافتن نشانه‌ای از این دختر بررسی می‌کنند.

در کنار تکاپوی اهالی روستا برای یافتن یسنا، دست به دست شدن خبر گم‌شدن این دختر در فضای مجازی کار خودش را کرد و علاوه بر تیم های امدادی، هلال احمر، نیروهای انتظامی و نظامی، مردم از استان‌های دیگر هم خود را به یلی‌بدراق رساندند تا از نزدیک در جریان روند جستجوی یسنا باشند.

اعزام بالگرد، چندین دستگاه هلی‌شات که افراد داوطلبانه آن را برای جستجو به آسمان فرستادند و پاراگرایدر، در کنار صدها نفر که قدم به قدم منطقه را زیر پا گذاشته، از جمله اقداماتی بود که در چند روز عملیات جستجو برای پیداکردن یسنا انجام شد.

شب و مردم ترکمن منطقه به خصوص ساکنان یلی‌بدراق به هم دوخته شد. از ابتدای برآمدن آفتاب، مردان دست در دست هم پا به مزارع اطراف روستا می گذاشتند، زنان مشغول پخت غذا برای نیروهای امدادی بودند و پیرمردها هم که توانی برای کار نداشتند، دست به آسمان، شنیدن خبر خوش زنده پیدا شدن یسنا را انتظار می‌کشیدند.

تیم‌های امدادی هم در جریان عملیات جست‌وجو همه امکانات خود را از بالگرد تا پهپاد شناسایی و پاراگلایدر و همچنین سگ‌های زنده‌یاب به‌کار گرفتند تا بتوانند یسنا را پیدا کنند.

بعد از ظهر پنجشنبه، هادی کاهانی یکی از کایت‌سواران امدادی که به همراه همسرش داوطلبانه از نیشابور برای شرکت در این عملیات جستجو به یلی‌بدراق آمده بود، پس از چند بار پیمودن مسیر، متوجه شیء زردرنگی در دل مزراع کلزا شد. «احساس کردم یک دختر دراز کشیده و سلفی می‌گیرد. فهمیدم خودش است. چند تا داد زدم، دیدم بچه دارد دست تکان می‌دهد. با خودم گفتم بچه احتمال داده پیدایش نکرده‌ام و می‌خواهد گمش نکنم. دوباره برگشتم. ۱۰ متری برگشتم بالای سرش و دور زدم. صدا زدم یسنا خانم من دیدمت، خیالت راحت، از این‌جا تکان نخور تا بگم بچه‌ها بیان سراغت».

هاکانی که آرام آرام به قهرمان ترکمن‌ها تبدیل شده است خبر پیدا کردن یسنا را پشت بی‌سیم اعلام کرد می‌کند: «پیدایش کردم، پیدایش کردم» . رساندن همین پیام کافی بود تا مردمی که چشم به راه خبری از یسنا بودند، خود را به محلی که او آدرسش را داده بود بروند. برخی دوان دوان، تعدادی با موتور و چند نفر هم باماشین، به دل مزرعه کلزایی که هاکانی گفته بود رفتند و یسنا را زنده اما بی‌حال پیدا کردند.

مردم محلی ابتدا از پیدا شدن یسنا بسیار شادمان شدند اما در ادامه با این سوال را میان یکدیگر مطرح کردند که : «مگر ما اینجا را وجب به وجب نگشتیم؟ پس چرا یسنا را ندیده بودیم؟» همین سوال، آغاز ایجاد چندین ابهام پیرامون ماجرای یسنا است. دختر چهار ساله‌ای که چند روز در صحرا گم شده اما در روز پنجم بدون آن‌که هیچ نشانه‌ای از گرسنگی و آسیب مشاهده شود، پیدا شد. همان جا است که احتمال دزدیده‌شدن به جای گم‌شدن دهان به دهان می‌چرخد.

از طرف دیگر، مردم شادمان از پیدا یسنا، او را در آغوش گرفته و سپس با نظر مسوولان راهی بیمارستان می‌کنند تا در صورت نیاز به رفع آسیبی مانند شکستگی احتمالی، تحت درمان قرار بگیرد.

با اطمینان از سلامت جسمانی یسنا، تیم‌های تخصصی پلیس فرضیه‌های احتمالی را با دقت نظر بیشتر رصد کرده و در ادامه بررسی‌های خود، قدم به قدم به مظنونان نزدیک شده و در نهایت چهار نفر را دستگیر می‌کنند که به گفته سردار محمدسعید فاضل دادگر فرمانده انتظامی گلستان ۲ نفر به ربایش «یسنا» اعتراف کردند.

«ترند» شدن یسنا در فضای مجازی، شاید یکی از کلیدهای حل معمای گم‌شدن یسنا بود. آنجا که این ماجرا به سرخط اول خبرها تبدیل شد، فضا را برای ربایندگان سنگین و عرصه را بر آنان تنگ کرد تا جایی که به گفته سردار دادگر آنان «برای گم‌کردن رد خود و فرار از چنگ قانون با توجه به آشنایی به منطقه در فرصتی مناسب، کودک را در مزارع محل رها کردند.»

ماموران پلیس از روزی که یسنا گم شده بود علاوه بر حضور در عملیات جست‌وجو، فرضیه‌های دیگری را هم دنبال ‌کردند که یکی از این فرضیه‌ها، ربوده‌شدن بود. آنان احتمال ‌دادند فرد یا افرادی این دختربچه را ربوده و در محلی مخفی کرده باشند. فرضیه‌ای که با شناسایی چند مظنون پیگیری شد و در نهایت نیز پلیس در شاخه‌ای از تحقیقات به اطلاعات مهمی رسید.

افرادی که یسنا را ربوده بودند وقتی دیدند ماجرا در شبکه‌های اجتماعی جنجالی شده و پلیس در چند قدمی آن‌ها است، یسنا را در نزدیکی همان محلی که او را ربوده بودند رها کردند به این امید که فرار کنند اما توسط کارآگاهان پلیس استان گلستان شناسایی و دستگیر شدند.

ماجرا یسنا از بعد دیگری هم قابل بررسی است. آنجا که چشمان منتظر و نگران یک مادر ترکمن در روستای یلی‌بدراق کلاله پس از چند ساعت به اضطراب همه زنان و مادران ایران زمین تبدیل شده و در گوشه گوشه این کشور دستان ملتمس و نگران برای پیداشدن این کودک چهارساله به آسمان بلند می‌شود.

مردان و پسران ایران هم خود را جای پدر و برادر یسنا گذاشته و اگر چه کاری جز دعا نمی‌توانند انجام دهند اما همان را هم با اخلاص از معبود خواسته و با شنیدن خبر زنده‌پیدا شدن او، خوشحال شدند.

اتحاد و همدلی مردم ایران که همواره در حوادث تلخ و سخت خود را به نمایش می‌گذارد بار دیگر برای حادثه‌ای در یک روستای دورافتاده در شرقی‌ترین بخش استان گلستان خود را پدیدار کرد و یسنا که جز چند صدنفر اهالی روستا، او را نمی‌‎شناختند به رمز انسجام ایرانیان تبدیل شد.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا