گفتگوی خواندنی حاج حمید کمی در باره نشریه صحرا
منتشر شده در روزنامه گلشن مهر /
■ تولد صحرا به چه سالی برمیگردد؟
نخستین شماره ی صحرا در ۲۶ اسفند سال ۱۳۷۶ منتشر شد. در آن زمان هنوز استان گلستان از استان مازندران منتزع نشده بود و به همین دلیل، اولین نشریه رسمی استان گلستان شناخته میشود.
■ چرا بعد از پایان یافتن دوره ی اصلاحات، تلاش نشریه صحرا کمرنگ شد؟
به نظرم این کمرنگی بعداز دوره اصلاحات مختص نشریه صحرا نبود. تمام نشریات منتقد و دارای دیدگاه اصلاح طلبی، تا حدودی رنگ باختند. نشریاتی مثل صحرا هم به دلیل دیدگاه سیاسی- اجتماعی دگراندیش و هم به دلیل بازتاب مسائل قومی، فشار مضاعفی را تحمل میکرد. اما با این وجود با استفاده از فرصتها و فضاهایی که برخی اصول قانون اساسی به وجود آورده بود، بیشترین بهره برداریها را در راستای وظایف مطبوعاتی خود انجام میداد.
در این رابطه یک مسئله ی دیگر را نیز نباید از نظر دور داشت و آن اینکه صحرا بیشترین سالهای حیات خود را بدون حضور فیزیکی مدیرمسئول سپری کرد. چون دکتر دیه جی در ایران نبود، ما مجبور بودیم بسیار دست به عصا و چراغ خاموش حرکت کنیم. البته داخل پرانتز عرض کنم که بعداز روی کار آمدن دولت احمدی نژاد همه ی نشریات دگراندیش و منتقد دوران سختی را گذراندند و این امر مختص صحرا نبود. اما در مورد صحرا این موضوع و همینطور حساسیت های آن دوره بر روی قومیت ها، در بیان عریان و شفاف مسائل که نیاز ذاتی مطبوعات است، دست ما را بیشتر از دیگر نشریات می بست و محدودیت ایجاد میکرد. اما با این وجود صحرا در هر شرایط در سپهر مطبوعات استان خوش درخشید.
■ از بزرگترین دستاوردهای هفته نامه در سالهای اخیر به کدام میتوان اشاره کرد؟
هر بنگاهی برای خود اهدافی را مشخص میکند که رسیدن به هریک از آن اهداف، دستآوردهای آن بنگاه محسوب میشود. باالتبع هفته نامه ی صحرا نیز برای خود اهدافی را در نظر گرفته بود. برخی از این اهداف میتواند بین تمام و یا برخی نشریات مشترک نیز باشد ولی آنچه که صحرا را با دیگر نشریات متمایز میکرد، توجه ویژه اش به اخبار و مسائل فرهنگی و اجتماعی ترکمنها به طور عام و ترکمن صحرا به طور خاص بود. البته از آنجایی که هفته نامه ی صحرا تنها نشریه ی دو زبانه ی استان بود، این تمایز بیشتر جلب توجه میکرد.
همگان واقفند که صحرا در راستای سیاست مطبوعاتی خود و همچنین در دفاع از جنبش اصلاح طلبی مردم ایران و استان و در جهت روشنگری به خوبی از عهده ی وظایف ذاتی خود برآمد. اما از نظر بنده، نشریه در مبحث ترکمن پردازی دستآوردها و موفقیت های ماندگاری برای ترکمن صحرا داشت. قبل از اینکه صحرا پا به عرصه ی حیات بگذارد، بسیاری از جوانان ترکمن صحرا تا حدودی مشکل هویتی و بیگانگی با فرهنگ و زبان خود داشتند.
صحرا با تلاش خود افتخار و هویت قومی را به میان نسل جوان آورد. به آنان این باور را داد که میتوانند به فرهنگ اصیل خود افتخار کنند و در مسیر اعتلا و تقویت آن بکوشند. چنان باوری در بین جوانان ایجاد کرد که باعث شد آنها با شور و اشتیاق دست به قلم شوند و به ترکمن بودن خود ببالند. کم کم با افزایش نشریات استان، قلم به دستان پرورش یافته ی صحرا در آن نشریات نیز قلم زدند و کم کم به چاپ و نشر کتاب پرداختند.
این موفقیت برای همیشه در تاریخ اثر خود را برجای خواهد گذاشت.از سوی دیگر توهم قومی در اذهان برخی از افراد مانع رشد و توسعه استان و سد راه پیشرفت جوانان و تحصیل کردگان ترکمن بود. هفته نامه صحرا با حرکت منطقی و اعتدالی خود طی سالیان مدید کمک کرد تا این توهم کم رنگتر شود. همانطوریکه گفتم صحرا یک نشریه ی دو زبانه ی فارسی و ترکمنی بود.
به نظر حقیر صفحه ترکمنی آن بزرگترین دستآورد برای ایرانیان ترکمن در طول تاریخ محسوب میشود. تا سال ۱۳۸۵ ترکمنها در ایران رسم الخط واحدی نداشتند و پراکنده نویسی در تمام نوشته های ترکمنی موج میزد. این مشکل در عدم وجود یک زبان ادبی واحد نیز نمود داشت. هفته نامه ی صحرا با امکاناتی که مجوز زبان ترکمنی برای آن ایجاد کرده بود، رسم الخط ابداعیِ تنی چند از فعالان ادبی ترکمن صحرا را در صفحه ی ترکمنی خود استفاده و آن را کاربردی کرد.
اگر صفحه ترکمنی صحرا جرات استفاده از آن رسم الخط را نمی یافت، زبان ترکمنی در ایران هنوز هم محتاج یک رسم الخط واحد و علمی بود. چرا در استفاده از آن رسم الخط، کلمه ی «جرات» را به کار بردم؟ اوایل به دلیل نا آشنایی مخاطبان با این الفبای جدید مخالفانی پیدا شد، حتی برخی از آنهایی که صحرا را به خاطر صفحه ی ترکمنی میخواندند از خرید آن امتناع کردند و صحرا از این بابت تا مدتی ضرباتی هم خورد. اما باور داشتیم این راهی که در پیش گرفته ایم صائب و صحیح است و در آینده ای نزدیک شاهد تاثیر آن در ادبیات ترکمن خواهیم بود.
امروز خوشحالیم که هزاران جوان اعم از دختر و پسر با این رسم الخط می نویسند و میخوانند و گاها به جوانان دیگر آموزش میدهند. نویسندگان و شاعرانی که دغدغه ی فروش کتابهایشان را داشتند نیز به باور ما رسیده اند و در حال حاضر چندین جلد کتاب با همین الفبا به چاپ رسیده است. و به تدریج زبان ادبی واحد ترکمنی نیز در ترکمن صحرا درحال نهادینه شدن است.
در اینجا جا دارد از دبیر صفحه ی ترکمنی صحرا، دوست عزیزم غفور خوجه، شاعر و نویسنده آثار ترکمنی و طراح و خوشنویس خوش ذوق تشکر ویژه ای داشته باشم. همو بود که با تلاشهای شبانه روزی چندین ساله و با زحمات خستگی ناپذیر خود صفحه ترکمنی صحرا را هرچه زیباتر و پربارتر به جامعه عرضه کرد و امروز این صفحه از افتخارات و موفقیت های بی همتای صحرا و ترکمن صحرا به شمار میرود.
■ با توجه به جمعیت حداقل سی و سه درصدی ترکمنها در استان، واقعا سهم پردازش به مسائل ترکمنها و اهل سنت گلستان در سایر نشریات استان چند درصد است؟
با توجه به عدم شفافیت آمار اتنیکی در ایران به درصدهای تقریبی زیاد مطمئن نیستم. شما حداقل سی و سه درصد فرمودید ولی بنده چهل درصد را زیاد شنیدم. به هر حال با وجود درصد بالای ترکمن ها و اهل سنت در استان به نظرم هنوز این مردم به سهم حقیقی و استحقاقی خود در تقسیم منابع و مسئولیتها در استان دست نیافته اند.
اما در مورد پردازش نشریات استانی به مسائل ترکمنها و اهل سنت، آمار دقیق ندارم و در این مورد بررسی دقیقی نکردهام. ولی میتوانم بگویم در بسیاری از مشکلات و نارساییهای موجود با اقوام دیگر مشترک و در صورت حل آن، بسیاری از مشکلات معیشتی، اقتصادی و اشتغالزایی ترکمنها نیز بهتر خواهد شد.
بالا رفتن سطح زندگی در استان بر روی سطح زندگی همه تأثیر خواهد گذاشت برای همین دغدغه ی همه دلسوزان استان و نشریات تا یک مرحله مشترک خواهد بود. اما مضاف بر آن، ترکمنها در استان مشکلات و دغدغههای خاص خود را نیز دارند که شاید دیگر هم استانی ها چندان درگیر آن نباشند و برای همین نشریات دیگر آنطور که باید به آن بها نمیدهند؛ یعنی اولویت نشریات غیرترکمنی نبوده و نیستند.
البته انتظار هم نیست که مسائل و نیازهای اقوام اولویت آنها باشد و همین جاست که ارزش و اهمیت نشریه ای مثل هفته نامه صحرا برای ترکمنها مشخص میشود. البته برخی از فعالان عرصه های سیاسی و اجتماعی، مسائل قومی و ملی را جدا از هم نمیدانند و بر لزوم حل آن تاکید دارند.
این افراد در مواقعی با تحلیل های فاخر و روشنگرانه ی خود به این موضوع میپردازند، اما هنوز این پردازش به صورت نهادینه و سیستماتیک جا نیافتاده است. در اینجا یادآوری کنم که روزنامه ی وزین گلشن مهر در استفاده از قلم به دستان ترکمن صحرا و در ورود به مسائل و خواسته های ترکمنها موفق بوده است که این امر قابل تشکر و قدردانی است، اما به قول معروف با یک گل بهار نمیشود.
■ صحرا از اولین نشریات گلستان بود البته راه پرفراز و نشیبی طی کرد. اما به گونه ای برای گلستان نقش تاریخی و هویتی داشت. چرا نتوانست بماند؟
همانطوری که گفتید صحرا طی دو دهه ی اخیر، به مانند نشریات دیگر راه سخت و دشواری را طی کرد و با تمام این وجود از برخی نشریات قَدَر استان نیز بیشتر دوام آورد. برای افول و خاموشی یک نشریه دلایل مختلفی میتوان برشمرد. صحرا علیرغم اینکه برند استان گلستان بود، اما متاسفانه مجبور به تعطیلی شد.
تعطیلی صحرا به جز دلایل مشترک با نشریات تعطیل شده ی دیگر، دلایل خاص خود را نیز دارد که ان شاا… در فرصت های مناسب تر به آن خواهیم پرداخت. ولی تا آن موقع صحرا را نیز در کنار نشریات تعطیل شده ای مثل سلیم، ستاره گلستان، حریف و دیگران قرار بدهید .
■گفتگو : پریسا مسعودی
www.ulkamiz.ir