گریزی بر ادبیات فانتزی و افسانه
پایگاه خبری اولکامیز – عبدالرحمان اونق: با توجه به اینکه ادبیات کودکان و نوجوانان در جهان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است،شناخت گونه های ادبی در این خصوص نیز یکی از ضروری ترین مقوله های این باب می تواند باشد.ادبیات فانتزی، یکی از این گونه های ادبی است که با اقبال عمومی نویسندگان و خوانندگان در جهان و حتی ایران شده است.
داستان های فانتاستیک،دنیایی متفاوت از دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم پیش روی ما می گذارد.در دنیای فانتزی،قوانین دیگری حاکم است که گاهی شگفت تر و لذتبخش تر از قوانین طبیعی است و گاه متنوع تر.فانتزی ها به خوانندگان خود امکان قیاس بین دنیاهای متفاوت را می دهد.
گوهر فانتزی تخیل است.تخیل فانتاستیک،تخیلی ویژه است که از جنبه ی شکلی با انواع دیگر تخیل تفاوت دارد.اما ماهیتاً در چهارچوب تخیل به مفهوم عام می گنجد.تخیل فانتاستیک از آن گونه تخیل است که از مرزهای واقعیت فراتر می رود و یا به صورت خاص ابعاد و اشکال واقعیت را در جهت نیازها و خواسته های خود دگرگون می کند.ممکن است سوال شود آیا داستان های عامیانه هم می تواند در ردیف اینگونه ادبی قرار گیرد؟چون در آن ادبیات نیز دنیای متفاوتی از دنیای واقعی که ما درآن زندگی می کنیم نشان داده می شود و تخیل نقش اصلی در افسانه های قدیمی ایفا می کنند؟
در جواب باید گفت هنوز پژوهش های دقیق و موشکافانه ای در این خصوص انجام نگرفته و اگر هم گرفته باشد به نتایج مطلوبی دست نیافته اند.چون دیرهنگامی نیست که به این گونه ی ادبی،رمانس تمثیلی،افسانه ی پریانی نو،داستان های جادویی،داستان های ارواح و چندین اصطلاح دیگر نامیده اند.(برونوبتلهایم البته معتقده که به ساختار افسانه های جن و پری نباید دست زد…چون کارکرد خودشان را از دست می دهند.) از اولین کسانی که موضوع فانتزی را به بررسی گرفت”تالکین”،فانتزی نویس مشهور که مقاله ای را در دانشگاه”اس تی،اندرز” به صورت خطابه ایراد کرد و به بررسی افسانه های پریان پرداخت و موضوع و ماهیت فانتزی را بررسی کرد، مشخصا به ادبیات فانتزی با این نام نپرداخت.
چون ادبیات فانتزی بعدها ابعاد دیگری هم پیدا کرد.اما چیزی که مشخص است شکل امروزی فانتزی ،درواقع همان گونه ی ادبی است که ابتدا در ذهن نیاکان ما بوده،مثلا موجوداتی چون اژدها و پری و دیو که اکنون نیز در فانتزی ها تداوم دارند.در زمان های گذشته از ذهن نیای ما و برگرفته از مکانی نا ممکن و یا دور از دسترس بیانگر خاطرات،تشویق ها و آرزوها ی نیاکان ما هستند که بار دیگر در زمان حال،آرزوها و نیازهای آینده ی ما را بازتاب می دهند.
انسان با استفاده از نیروی تخیل توانسته است ناتوانی های خود را در برابر طبیعت جبران کند.هر تغییری در پیرامون زندگی انسان،چه از جنبه ی مادی و چه از جنبه ی معنوی در بطن خود حاصل نیروی تخیل است.اگر خردورزی، زبان رابطه ی ما با طبیعت است،تخیل زبان رابطه با خودمان است.انسان با زبان خرد با طبیعت حرف می زند و با زبان تخیل با خودش.خرد به انسان چگونگی غلبه بر طبیعت را می آموزد و تخیل،چگونگی تاب آوردن در این نبرد دائمی بین انسان و طبیعت را.در تخیل، طبیعت به درون انسان می آید و در خردورزی،انسان به درون طبیعت می رود.
تخیل در دو حوزه ی متفاوت در ذهن پدیدار می شود.تخیل حوزه ی خود آگاه و تخیل حوزه ی ناخودآگاه.تخیل خودآگاهی،تخیلی روزانه و آگاهانه است.تخیل ناخودآگاه ،تخیل شبانه یا رویاهای ماست.هر دو روی این تخیل در ساخت فانتزی نقش دارند.اما اصولا فانتزی از نوع تخیل روزانه است.چون آگاهانه آفریده می شوند.اما از محتوای رویاها نیز به شکل یادآوری و خاطره،فراوان استفاده می شود.هرچند بین اصطلاح تخیل و فانتزی تفاوت هایی کیفی وجود دارد.فانتزی اصطلاحی بیشتر با بار منفی ،همچون فعالیتی وهمی است.تخیل اصطلاحی با بار مثبت با عملکردی خلاق است.
اگر به تاریخ بررسی تخیل در مکاتب غیر روانشناسی ،یعنی فلسفه که پیش از پیدایش علم روانشناسی وظیفه ی کنکاش روی موضوع تخیل را نیز بر عهده داشت بپرازیم می بینیم که فلاسفه همیشه تخیل را نیرویی مخالف تعقل می شمارند و برای آن ارزش زیادی قایل نبودند.”پاسکال” فیزیکدان و ریاضی دان نامی به تخیل عملا نیرویی در ستیز با خردورزی نگاه می کرد اما “دکارت” تقریبا در تمام آثار فلسفی خود اندیشه ی تفکر عقلی را در کنار تخیل قرار می داد.به طور مثال در کتاب” گفتمان روش” می گوید:”افسانه ها سبب می شوند که ما امکان رخداد های کاملا ناممکن را بپذیریم.”
اما جالب است بدانیم که جز فلاسفه و هنرمندان ،بیشتر مردم تخیل خود را به شدیدترین شکل از دیگران پنهان می کنند.این انگیزه ی پنهان کاری تخیل روزانه از چه ناشی می شود؟اینکه در تخیل روزانه ما معمولا آنچه که نیستیم خود را تصور می کنیم.فوتبالیست مبتدی خودش را در نقش یک فوتبالیست حرفه ای و خلاق تصور می کند.یا یک مرد ضعیف جثه خود را در هیبت مردی قدرتمند و قوی هیکل می بیند و …
چرا ما در تخیل روزانه خود را در نقش هایی بهتر از آنچه که هستیم می بینیم؟ این سازو کار تخیل برمی گردد که شفابخش و آرام کننده است.همچنین بیشتر آدم ها تخیل روزانه ی خود را مخفی می کنند برای اینکه بیانگر آرزوهای آنهاست و چون امکان وقوع آن را بعید می دانند ناحیه ی خودآگاه فرمان می دهد که انسان خود را مضحکه ی دیگران نکنند.به سخنی دیگر تخیل، تئاتر ذهن است.این تئاتر ذهنی در عرصه ی هنر ملموس می شود.یعنی نقطه ی متضادی با تخیل عامه ی مردم شکل می گیرد.هنرمندان از اینکه تخیل خود را آشکار کنند هراسی ندارند و بلکه لذت هم می برند.زبان اینگونه تخیل مثل تخیل روزانه ی عامه ی مردم،روشن و صریح نیست.بلکه این بار تخیل ناخودآگاهی را که عمیق ترین نیازها و حالات انسان در آن مدفون است،در بر می گیرد. در این نقطه است که تخیل رویاها وارد حوزه ی فانتزی می شود.
بنابراین داستان های تمثیلی و جادویی و جن و پری را می توان در زمره ی این نوع ادبیات قرار داد.اگر به داستان های بومی ترکمنی خودمان نگاهی بیفکنیم،پر از انواع داستان های تخیلی عمیق با گرایشات فانتزی پیدا می کُنید.مثلا”دِپِه گُوز” در داستان های “قورقوت آتا” یک موجود عجیب یک چشمی است که از مادرپریزاده ای به دنیا می آید.غول یک چشمی که دشمن انسان ها به شمار می رود.این نوع غول ها در بیشتر داستان های دنیا به همین شکل شناسانده شده اند.موجوداتی قوی اما احمق که با انسان دشمنی دارند.
یا “سنتار” که از کهن ترین تصویرهای تخیلی انسان است در موجودی اسطوره ای ،نیمی انسان و نیمی اسب است.نمونه ی بومی آن پریان دریایی است که نیمی انسان و نیمی ماهی است.یا جادوگران که از شخصیت های کلیدی در فانتزی به شمار می روند در افسانه های ترکمنی فراوان آمده اند.معمولا هم به شکل عجوزه های پیر به تصویر کشیده می شوند.اوج این جادوگر را در افسانه ی “گوراوغلی و قارّی کمپِر” می بینید.یا نوع دیگری از شخصیتها رادر افسانه ی “اجه که ام هُو”می بینید.شخصیتی است که با خوردن آب ممنوعه به شکل آهو در می آید…وده ها مثال دیگر می شود در این خصوص آورد.همه ی انواع شکل های فانتزی که امروزه در دنیا نوشته می شود اینگونه اند.در زیر به طور مثال چند موضوع آورده می شود.
۱.موضوع ارتباط انسان با موجوداتی تخیلی کهن: این موضوع که در فانتزی ها رایج است رابطه ی انسان با اژدها ست.مثلا”در حماسه ی گوراوغلی،مبارزه ی گوراوغلی با اژدها”
۲.موضوع ارتباط انسان با جانوران”رابطه ی تاچ مأد قورقُوجوق با روباه”
۳.موضوع جدایی کودک از خانواده در”افسانه ی اجه که ام هُو”…
چیزی که فانتزی را از افسانه های عامیانه جدا می کند ابعاد آن است که در شکل جدید و امروزی اش ابعاد بیشتری به این نوع داستان ها داده شده و گونه های زیادی آفریده شده و حتی منتقدین برای هرکدام از این گونه های ادبی ،زیرگونه هایی را هم آورده اند.درواقع به این نوع ادبیات یک شکل علمی داده اند که در اساس کلی اش همان معنایی را دارند که ما در افسانه ها از آن یاد می کنیم.
برای تهیه ی این مقاله از مجلات وکتابهایی که در خصوص ادبیات فانتزی نگاشته شده بهره گرفته شده است.
منبع – فصل نامه دانش صحرا
ارسال کننده : یحیی یاری
www.ulkamiz.ir