چند شعر نو

پایگاه خبری اولکامیز – چند شعر نو از سروده های عایشه قزلجه را در ذیل می خوانید:

دانه های تسبیح
در سرزمینِ پینه بسته ی دستان پیرزن
به رقص می افتند
هر کدام به حاجتی
در قلبش اما
اضطراب انتظاری دور
طبل می کوبید
چه کسی خبر خواهد برد؟
پسرش
یک قرص نان میخواست
حبه ای آزادی
اما
طعمه ی مارهای ضحاک شد!

ابریشم نرم موهایت
در هم آغوشی باد
حسرت سرانگشتانم!
رقص پیراهن بلندت
آنگاه که از مناره های جنبان سینه هایت
می لغزد
و بر مهتابی روشن ساق پایت
سرازیر می‌شود
زمان مرگ من می رسد.
چشم های توست
که بر گواهی فوتم مهر می کوبد!

یادم باشد
امسال
همراه سبزی های سرخ شده
بوی بهار نارنج
فریز کنم
تا هر وقت دلم
هوای اردیبهشت کرد
بسته ای را بیرون بیاورم
یخش که آب شود
تمام خانه ام را
بهار
پر خواهد کرد!

www.ulkamiz.ir