چرا اشعار ساوچی ماندگار شد؟
پایگاه خبری اولکامیز – نازمحمد یگن محمدی*: چرا شعرها و گل واژه های تراویده از زبان و حنجره ساوچی ماندگار و جاودانه شد؟ در این نوشتار می کوشم به این سئوال پاسخ دهم.
شعر ساوچی از دل برآمده و بر دلها نشسته است. شاعر آه دل سوخته و آتشین خود را در شعرهایش دمیده است. اشعارش دارای ساختمان منسجم و قوی و دارای پیامی متعالی گویی با قلم تابلوی نقاشی خلق می کند.
سخنور نقاش تصویرپردازی قوی صدای رسای زحمتکشان تهیدستان و پابرهنگان به اندازه طول عمرش با غارری گورگن زندگی کرده و هم صحبت شده است .
از همان دوره ی جوانی همواره بلند آوازه زیسته گستره نفوذ مردمی اش در فراز و فرود های رخدادها کاستی نگرفته است.
آنچه ساوچی را بر اریکه شعر معاصر بلامتنازع و بی همتا می کند تسلط او به زبان ترکمنی زبان محاوره قصه ها داستان ها اصطلااحات و تعابیر عامیانه زبان ترکمنی و تسلط بی همتای او به ادبیات شفاهی ترکمن است.
انتشار منظومه غارری گورگن حادثه ای مهم در تاریخ ادبیات ترکمن است ساوچی این اشعار راعمق دل و سودای جان سروده است مشتی حرف و کلمه را به دنبال هم در لباس نظم و قالب اصطلاحاحت عروض و قافیه مرتب نکرده است.
عشق وطن و ایلش در بیان احساست لطیف و حقیقتی بازتاب دارد. کلمات و واژ ه دارای مفهوم عمیق در انتخاب کلمات بستن جملات شیوه ای منحصر به فرد دارد.
راز نامیرائی و جاودانگی ستار سوقی بهره گیری از تصاویر بدیع تعابیر قوی تعالیم متشخص.
تصویرش تصویر این قوم و زبانش زبان رسای خلقش می باشد. در شعر چنار آغاچلار زبان ساوچی در پرده ایهام قرار می گیرد و صنعت ایهام در شعرهای او چنان رندانه شکل می یابد
راز جاودانگی شعر ساوچی در عشق ورزیدن است ماندگاری در گرو اشعار اجتماعی اوست غوطه ور در میان سیل عظیم مردم.
دغدغه اش دردها و عضلات جامعه راز جاودانگی و راز ماندگاری هم در صورت و هم در ذات شعر.
بکارگیری استادانه آرایه های ادبی: تشبیه استعاره مجاز کنایه ایهام هنرمندی شاعرانه ای که بر زیبایی های لفظی و معنایی شعر افزوده است.
عواطف انسانی درونمایه اصلی اکثر شعرهای ساوچی است. عاطفه مهمترین عنصر سازنده شعر است خواننده بیشترین تاثیر را از جنبه های عاطفی و احساسی شعر دریافت می کند مهارت و ویژگی خاص او در تسلط به تمامی فرم و قالب های شعری قصیه مثنوی غزل قطعه رباعی نیمایی به ویژه مخمس ترکیبی پنج مصراعی شعر هجایی ترکمن شعر نیمایی شعر نو شعر آزاد سپید موج نو رها از بند فرم و قالب خاص شعرهای گیجا غالد ی غارا گوز ، یکه لیکده و داغ لار.
شعر دوقماچی غیز دختر قالیباف بافنده قالی حکایتی تلخ را بازگو می کند: یتیمی و ظلم نامادری
بولسادیم اوز انه مینگ غولوندا
زار بولمازدیم یالقیم سالیان علیما
اوی انه سولدوردی گول عمورومی
های دان اوزگه سوز گلمه یار دیلیمه
با پرروش در دامان مادر خودم حسرت دوری از علم و دانش را نداشتم نامادری گل عمرم را خزانید پژمرد به غیر از های کلمه دیگری بر زبانم جاری نمی شد ( حیف ) و یا در شعر آدام زاد اوچین
شور دور منگ آرزووم آدام زاد اوچین
دونیانینگ یوزونده بولماسا ظولوم
المدام شادیان یاشاسا ایلیم
تویلاری تویلارا یتیرسه ییلیم
یاشالسا یکه بیر پاک بیر شوهرات اوچین
شودور منگ آرزووم آدام زاد اوچین
آرزوی من برای انسان ها زیستن در جهان عاری از ظلم و ستم
آرزوی من برای انسان ها زیستن با نشاط و جشن و شادمانی
آرزوی من برای انسانها زیستن به قصد اشتهار پاک وبی غل وغش .
این است درخشش مروارید غلتان اندیشه.
این است هنر ناب و خالص هنر جاودان و نامیرا .
این است راز ماندگاری و جاودان
*کارشناس بازرگانی بین المللی، مترجم زبان های انگلیسی – روسی
منبع – ماهنامه ترکمن دیار – شماره بیست و سوم – ویژه نامه ستار سوقی
www.ulkamiz.ir