پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی: حاج قربانعلی هاشمی در بین ترکمنها به « هاشم دده » معروف است. ۸۴ بهار را پشت سر گذاشته است. وی را می توان تاریخ شفاهی ورزش گنبد دانست. اطلاعات فراوانی از والیبال ، هندبال ، فوتبال و . . به یاد دارد. عکس های سیاه و سفید و تاریخی اش بسان گنجینه ای است که از رویدادهای ورزشی گنبد روایت می کند. هاشمی اهل نظر و اهل قلم می باشد. وی از سال ۴۲ تا ۴۸ با نشریه معروف توفیق همکاری داشته است.
قربانعلی هاشمی دلسور، پخته و دغدغه مند که با فعالیت های ورزشی فرهنگی اجتماعی خود منشا خیر و خدمت بوده است. آذرماه بود که برای مصاحبه اختصاصی با پیر ورزش گنبد و شناخت بیشتر زوایای مختلف زندگی ورزشی وی با دوست و همکارم نازمحمد یگن محمدی دو بار پای حرف های شیرین و شنیدنی اش نشستیم. بار اول در خانه اش و بار دوم در فروشگاهش. ( عکس ها و تصاویر سیاه و سفید، قاب ها و کاپ هایی که در فروشگاه ارم دیده می شود بسان موزه ای است که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند ) گفتگوی تفصیلی ترکمن دیار با قربانعلی هاشمی را در ذیل می خوانید:
شمه ای از کارنامه هاشم دده
در ابتدا با گوشه ای ازفعالیت ها و خدمات پیرورزش گنبد حاج قربانعلی هاشمی آشنا می شویم:
بنیان گذار والیبال آزاد پسران ( کلونی شهر ) در سال ۱۳۴۱
بنیان گذار والیبال دختران آموزشگاه های گنبد در سال ۱۳۴۴
بنیان گذار هندبال پسران آزاد و آموزشگاه ها در سال ۱۳۴۴
بنیان گذار هندبال دختران آزاد و آموزشگاه ها در سال ۱۳۴۴
۱۵ سال مربی والیبال پسران و دختران گنبد
۸ سال مربی هندبال دختران و پسران گنبد
۱۴ سال مسئولیت تربیت بدنی آموزش و پرورش گنبد
۱۵ سال داور مسابقات آموزشگاهی استانی و کشوری
۱۰ سال دبیر و مدیر عامل دانشسرای مقدماتی دختران گنبد
سرپرست اردوی پسران دانشجوی سراسر کشور در مینودشت
مربی والیبال دختران و پسران استان مازندران ( در زمانی که هنوز نامی از استان گلستان نبود )
خیّر مدرسه ساز در گنبد
سرپرست اداره آموزش و پرورش مینودشت
حامی بیماران سرطانی گنبد
کمک به دارالایتام
اینک سخنان ، دغدغه ها ، انتقادات وپیشنهادات مشفقانه و خیرخواهانه حاج قربانعلی هاشمی را با هم می خوانیم:
پدرم از آذربایجان شرقی و مادرم از باکو است
سال ۱۳۱۸ در روستایی دور افتاده به نام « بجند » نزدیک کوه های سهند و سبلان چشم به جهان گشودم.وقتی ۲ ساله بودم پدرم در جنگ دوم جهانی به ترکمن صحرا کوچ کرد و در گنبد ساکن شد. پدرم اصالتا از آذربایجان شرقی بود. کارش سوداگری بود با پدرم به بیشتر روستاهای گنبد رفتم.
مادرم اهل باکوست. معلم بود. ذوق و قریحه ادبی داشت. دست نوشته هایی هم دارد که در دست مادر بزرگ مرحومم بود. به یاد دارم که مادرم همیشه می گفت فرزند عزیزم عکس هایت را نگهداری کن روزی به دردت می خورد. به توصیه مادر مهربانم عکس های زیادی از فعالیت ورزشی ام به خصوص والیبال و هندبال را به عنوان سند و گنجینه خاطرات نگه داشته ام. مادرم در سال ۱۳۳۲ به علت مالاریا فوت کرد و مرا را داغدار ساخت.
خانواده
سال ۱۳۴۳ ازدواج کردم. از همسر مرحومم که قاری قرآن بود و ۱۷ سال قبل فوت کرد ۳ دختر به نام های مینا، میترا و مینو هاشمی دارم. اولی در اسپانیاست. دومی درسوئد و سومی در ایران. یک پسر هم دارم به نام محمد رضا که جانباز جبهه و جنگ است. در دهه ۶۰ از مدرسه به جبهه رفت و از وطنش به مانند ناموسش دفاع کرد. دخترانم در کار خیرمشارکت دارند. دکترمینا و مهندس میترا مدرسه حاج قربان هاشمی را در روستای تکه لر ساختند. پس از فوت همسرعزیزم، دو باره ازدواج کردم که با همسر مهربانم ۱۷ سال است با همدلی و صداقت زندگی می کنیم. ۲ فرزند دارم یکی به نام هاجر که نام مقدس مادرم را گذاشتم و دومی به نام هادی. هردو دانش آموز دبیرستان هستند. همسرم زنی پرتلاش و کارآفرین است و از زحماتش تشکر می کنم.
سال ۱۳۴۰ مدیر آموزگار شدم
والیبال را از دوم ابتدایی شروع کردم. دبستان سینا به صورت استیجاری در ساختمان مرحوم حاجی گلدی روشنی در خیابان میهن غربی واقع بود ما در آنجا درس خواندیم. مرحوم پیخی آزمون ناظم مدرسه بود. والیبال را خوب بازی می کرد. من پاسور او بودم. پس از دیپلم در رشته تربیت بدنی وارد تربیت معلم ساری شدم. بعد از آن در سال ۱۳۴۰ مدیر آموزگار روستای خوجه لر شدم. استاد احد شیخ یکی از دانش آموزانم است. پس از یک سال به گنبد آمدم و در مدارس شهرم تدریس کردم. در آن زمان اداره آموزش و پرورش خیابان سرابی قدیم ( مطهری فعلی ) کنار بانک مسکن مرکزی قرارداشت مرحوم قربان دردی کامیاب رئیس اداره بود.
شاگردانم ستارگان والیبال ترکمن صحرا هستند
در سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ بیشتراوقات تمرینات ما در زمین دانشسرای مقدماتی دختران انجام می شد. سال ۱۳۴۸ با شکست دادن تیم قدرتمند آمل توانستیم در استان مازندران حرف اول را بزنیم و به مقام اول مسابقات دست یابیم و نام گنبد را در ایران پرآوازه کردیم. جا دارد که بازیکنانم و در واقع شاگردانم که هریک ستاره میدان بودند را به صورت کوتاه معرفی می کنم :
داولی بحری بهترین بازیکنم بود که به او عقاب مازندران لقب دادم.
ارازجان مسلمی والیبالیست تمام عیاری بود.
حاجی محمد یگان محمدی بود بازیکن لیبروی فیکس بود.
مجید گنبدی معروف به مجید آلمانی بود با چپ و راست توپ می زد.
نوری آزمون فنی ترین بازیکنم بود که بعد از من مربی والیبال گنبد و اسطوره شد.
نورقلی نیازی متعصب ترین بازیکن میدان بود.
آببی قطوری جنگنده بود و با تمام توان بازی می کرد.
عاشورتاقان نافعی امتیازآورمسابقات بود.
و سایر بازیکنان ؛ مرحوم ابراهیم آتابای ، مرحوم غفور مختومی، مرحوم غفور قرنجیک، جبار گلدی نژاد، رحیم رحیمی نیا، عاشور مسلمی و . . بودند.
آقای نبوی مدیر باشگاه تاج گنبد و احمد آتابای هوادران همیشگی ما بودند.
قهرمان مطلق مازنداران بودیم
والیبال دخترانه گنبد را ۱۳۴۴ در دبیرستان ولی محمد محمدی پایه گذاری کردم. این تیم در سال ۱۳۵۴ توانست قهرمان مازندران شود. هندبال را نیزهمان سال تاسیس کردم. در زمان مسئولیتم در آموزش و پرورش گنبد انجمن والیبال ما بسیار قوی بود و قهرمان مطلق آموزشگاه های مازندران بودیم. استاد آنه گلدی مهمیانی رئیس انجمن والیبال آموزشگاههای شهر بودند که زحمات زیادی کشیدند.
فروشگاه ارم
سال ۱۳۴۸ فروشگاه ارم را بازکردم. قدیمی ترین مغازه ای است که در گنبد وسایل ورزشی می فروشد. هندبالیست خوش تکنیک امان الله ارم بر اثر تصادف فوت کرد. وی را دوست می داشتم به همین خاطر فروشگاهم را به نامش گذاشتم. آن مرحوم سه بردار بودند امان الله ، وهاب و رضا که هر سه قهرمان هندبال هستند. در فروشگاه ارم بیشترمشتریانم ترکمن ها هستند. مدیون بازیکنانم هستم. هر از گاهی دوستان قدیمی به دیدنم می آیند.
راه نجات والیبال
وقتی از هاشم دده راه نجات والیبال گنبد و رسیدن به موفقیت را پرسیدم در پاسخ گفت: آقای ایزدی بهترین سئوال را مطرح کردید. ۱۲ سال پیش جنب فروشگاهم دیوار نویسی کردم. والیبال قانون جهانی دارد. علم روز است باید بروید پایه را بسازید و روی آن کار کنید. نونهالان نوجوانان و جوانان را آموزش دهید. مربیانی که بیکارند به سر کار بیاوریم. من به عنوان یک پیشکسوت خجالت می کشم وقتی می بینم بای محمد دوجی با آن همه علم و تجربه در خانه بیکار بنشیند. شما چند نفر مثل بای محمد می توانید پیدا کنید؟
حرف ها را گفتیم خریدار نداره
مسئولان محترم ناراحت نباشید تا زمانی که کانون ها فعال نشوند برنامه ریزی نباشد. متاسفانه کانون های والیبال به حال خود رها شده است. اگرنظارت نکنیم. اقتصاد بهش تزریق نشود والیبال رشد نمی کند. چرا از ظرفیت آموزش و پرورش غافل هستیم؟ خیلی جالب است در گنبد ۸ دکترای ورزش داریم چرا استفاده نمی کنیم؟ اصلا خبراین ها را نمی گیرند. پول تقسیم میشه کار نه. آقایان برنامه ریزی داشته باشید. گنبد مهد والیبال است. به حق پایتخت والیبال است. به غیر بومی نیاز ندارد. الان پایتخت را منهدم کردند. به شورای شهر و شهردار گفتم آکادمی والیبال باید فعال شود. استعدادیابی صورت گیرد. رقابت ایجاد کنید. بهترین ها انتخاب شوند. بازیکنان گروه بندی و کلاس بندی شوند. ۳۰ میلیارد امسال گذاشتند. به باد رفت. شما ۳۰ سالن ورزشی در روستاهای محروم می توانستید بسازید. ما حرفها را گفتیم اما خریدار نداره.
تاریخ والیبال را تغییر ندهید
۱۵ سال مربی مطلق والیبال گنبد بودم. حاج آقا نیازی را رئیس هیئت گذاشتیم. همیشه با هم همفکری داشتیم. من خودم در سال ۱۳۳۵ عضو تیم آموزشگاهی گنبد بودم. تاریخ والیبال گنبد را تا ۷۰ سال اخیر را به یاد دارم خواهشا تغییر ندهید. حرفهای من با عکس های ورزشی که دارم مستند است. لطفا حق کسی پایمال نشود. بنده به گنبد و ترکمن صحرا اخلاص کامل دارم.
پایه را بسازیم
زمانی که مسئولیت تربیت بدنی آموزش وپرورش گنبد را داشتم. تمام تیم ها برنامه ریزی می کردیم. در گذشته بازیکنان تیم آزاد ۹۰ درصد دانش آموزان مدارس بودند. تربیت بدنی اداره آموزش و پرورش با تربیت بدنی شهرتعامل زیادی داشتند. من واقعا دلم می سوزد که یک فردی مسئولیت رشته ای را می پذیرد چرا وظایفش را به نحو احسن انجام نمی دهد؟ در گنبد حداقل ۳۰ کانون والیبال داریم و همه مربی دارند ولی متاسفانه برنامه ریزی برای کانون ها انجام نمی شود و و هیچ مسابقه و رقابتی بین کانون ها برگزار نمی شود.
تخصص من والیبال است
تا زمانی که به نوجوانان و جوانان برنامه ریزی نکنید از نظرمالی بهشون نرسیم مسابقه نگذاریم رقابت نکنند بازیکن شاخص بیرون نمی آید. وقتی گنبد پایتخت والیبال هست آوردن بازیکن غیر بومی معنی ندارد. ما حداقل تمام بازیکنان کانون ها را رقم بزنیم. صدها بازیکن داریم روی این ها باید کار کنیم. برای این مهم به یک هیئت قوی و کادر قوی نیاز داریم.
در تاریخ ورزش گرگان والیبال نداشت بسکتبال و رشته های دیگر داشت حالا به تیم گرگان هم می بازیم. من دنبال پُست و مقام نیستم دلم می سوزد.میگویم کلاس توجیهی بگذارید مسابقه برگزار کنید. در آینده قصد دارم با ۱۵۰ میلیون تومان مسابقه برگزار کنم . وقتی از پایه می گویم برخی تحمل نمی کنند تخصص من پایه است اگر پایه بود به این حال نمی رسید.
انتقاد از مدیرعامل والیبال شهرداری گنبد
چندی پیش رحمان رحیمی خبرنگار محترم بنر فرهنگی ورزشی ارم را از طرف من می خواست درسالن مسابقات بزند بهش اجازه ندادند گفتند آقای شهردار باید دستور دهد که دروغ محض است مگر این همه بنر در سالن زدند شهردار دستور داده ؟ اولا شهردار روحش خبر ندارد. دوما آقای مدیر عامل که گفتی من نمی دانم آقای هاشمی بنیان گذاروالیبال است یا خیر؟ من تعجب می کنم شما چطور بنده را نمی شناسید. من بنیانگذاروالیبال آزاد در گنبد هستم. یکی از شاگردانم حاجی آقا نیازی است بروید بپرسید. دومی داولی بحری است. هنوز خیلی پیشکسوتان هستند که خیلی از آنها را ندیدید. از من دلگیر نشوید. عجبا که واحدی ما را نمی شناسد ۵۰ سال پیش والیبال گنبد را در استان و کشور قهرمان کردیم. مسابقات قهرمانی آمورشگاهی ایران را در سال ۱۳۶۲ در بین ۸ استان در گنبد برگزار کردیم که گنبد قهرمان شد. آقای واحدی مشاوران شما اطلاعات غلطی دادند و شما هم باور کردید اگر کسی غیر از من در گنبد بنیان گذار والیبال آزاد است معرفی کنید جایزه کلان بگیرید و گرنه سکوت کنید و قضاوت نادرست نکنید.
با یک گل بهار نمی شود
آقای مدیر عامل تیم والیبال شهرداری گنبد پاسخ دهید در طول ۳۰ سال فقط یک قائمی جهانی شده با یک گل بهار نمیشود. شما شریف هستی ولی در کار والیبال نمی توانید اظهار نظر کنید. گنبد استعداد زیادی دارد ولی مدیریت و برنامه ریزی ندارد. میلیارد ها پول را به باد دادند ولی من و فرزندانم مدرسه می سازیم به دانش آموزان بی بضاعت کمک می کنیم. آقای شهردار جلوی این ها را بگیرید آخر کلام خائن با خادم باید شناخته شود.
مراسم بزرگداشت
وقتی این سئوال را مطرح کردم که آقای هاشمی آیا برای شما مراسم تجلیل و بزرگداشت برگزار شده است درپاسخ گفت: آقای ایزدی این سئوال را از ته دل من پرسیدی. وقتی که یک دبیر نمونه تمام عمرش را فی سبیل الله کار کرده. پول هم نگرفتیم از جیب مان خیلی خرج کردیم تا سال ۱۳۶۰ بنده به عنوان مسئول ورزشی تیم والیبال شهر و آموزشگاهها را مدیریت کردم از دهه ۷۰ که بازنشسته شدم در طول ۳۰ سال کسی سراغم نیامد. در حضور استاندار محترم آقای زنگانه که به گنبد تشریف آوردند جناب آقای موسوی شهردار گنبد رسما از من دعوت کرد که در سالن دانشگاه مرحوم ابتهاج که مربی شان بودم بعد از ۳۰ سال همدیگر را دیدیم در روبرو ایستاد در حضور کل مدعوین با صدای بلند گفت بنیانگذار والیبال گنبد حاج آقا هاشمی خوش آمدند سالن را به وجد آورد که پس از آن اتفاق دعوت شدم به شهرداری ولی از فکر و نظر من استفاده نشد. تکریم و تجلیل از پیشکسوتان هنوز انجام نشده است این آرزو در دل من مانده است که یک روزی برای پیشکسوتان والیبال ( ستارگان دهه ۵۰ والیبال شهرم ) یک مراسم باشکوه که در شان آنها باشد برگزار نمایم. سخن آخر اینکه قدر پیشکسوتان را بدانید و به آنها احترام بگذارید.
پدر والیبال
یکی از دوستان گفت: هاشم دده تو بنیانگذارهستی چرا نمیگین پدر والیبال گنبد؟ بهش گفتم لطفا اختلاف نیندازد. خودم را پدروالیبال نمی دانم. ما همه پیشکسوت هستیم. هیچ کس نمی تواند پدر باشد حتی ویلیام جی مورگان ابداع کننده والیبال نتوانست بگوید پدر والیبال. امروزهمه ما خدمت می کنیم. دوستداران به من پدر والیبال نگین. ناراحت میشم . در خدمت هستم تا نفس دارم خدمتگزارهمه هستم.
دوری از اعتیاد
حفظ جایگاه مهم است وقتی معلم بودم نصیحت میکردم که انسان باید خودش را سالم نگه دارد بدن تو بر تو حقی دارد که باید آن حق را ادا کنی این فرمایش رسول الله ( ص ) است. جوانان مواظب باشند دنبال دود و دم نروند که عاقبت ندارد خودشان و خانواده شان را نابود می کنند. جامعه جوانان سالم و بانشاط می خواهد. ورزشکار بودن و مربیگری تک بعدی نیست ابعاد دیگر هم دارد از جمله اخلاق حسنه و سلامت جسمی و روحی روانی.
رحمان قلی سیدی افتخار شهر ماست
رحمان قلی سیدی وکیل وقت فرهنگی وارسته ای بود. من در آن زمان مسئول تربیت بدنی آموزش و پرورش گنبد بودم. ایشان پول ساخت سالن تختی را از مجلس فرستاد که در سال ۵۴ به بهره برداری رسید. آقای سیدی نماینده وقت به منطقه خدمت کرد. زمانی که در دبیرستان کاووس معاون بود با مرحوم گوگلانی. با جعفربای نماینده مجلس شد. آقای جعفربای هوادار زیاد داشت. من مسئول صندوق سیدی در حاجی قوشان بودم رحمانقلی در آن جا ۹۸ درصد رای آورد. سیدی بهترین نماینده مجلس قبل از انقلاب بود. الان در موسسه های خیریه همکاری می کند. انسان خیراندیش است. مجوز ساخت دانشگاه پیام نور را اقای سیدی گرفت و با همکاری بنده و تنی چند از دوستان خیر و نیکوکار ساخته شد. جاده های گنبد را آسفالت کرد. من مدیون ایشان هستم گاهی به مغازه ام می آید. افتخار گنبد و ایران است. درس های زیادی از آقای سیدی آموختم. زمانی که مشکلات داشتم راهنمایی ام می کرد. مشورت با وی نتیجه می داد. سیدی به من زیاد کمک کرد. خداوند به او عمر زیاد دهد.
دکتر بسکی
روح دکتر بسکی را خداوند شاد کند. در آن زمان اداره آموزش و پرورش خیابان امام خمینی شمالی سر نبش شریعتی بود. روبروی کتابفروشی قاضی. سال ۱۳۵۴ به اتفاق آقای معماریان رئیس تربیت بدنی وقت استخر دکتر بسکی را خریداری کردیم. خانه دکتر بسکی بالای بیمارستانش قرار داشت. چند بار به حضورشان مشرف شدیم. مردی انسان دوست بود. جنگل و طبیعت را مثل شاهرگش می دانست. به حق است که او را پدر طبیعت می گویند. مزارش در تنگراه قرار دارد. آرامگاهش بهشتش است.
حاج نورقلی نیازی برادرم است
حاج نوروزقلی نیازی از معتمدین شهر است. با هم مثل برادر هستیم. سال ۱۳۴۵ وقتی طلبه بود وی را به والیبال آوردم. پاسور گذاشتم خاطرات ما زیاد است. انسانی متدین است که در تمام مسابقات حضورفعالی داشتند. هم نماز می خواندیم هم بازی می کردیم. کارمند بانک ملت بود به عنوان ریش سفید همه جا حضور دارند. شاگرد من است. ۱۰ سال مربی اش بودم. برادرش جمعه قلی دروازه بان فوتبال گنبد بود. رحیم قلی نیز بازیکن فوتبال بود. سال ۵۶ وقتی که معاون تربیت بدنی گنبد بودم ایشان را به عنوان رئیس هیئت والیبال گذاشتم. دهه ۶۰ برنامه ریزی که کردیم تیم گنبد قهرمان مازندران و آمورشگاه های کشور شد. حاج آقای نیازی هنوزهم حضور فعالی در میادین والیبال دارند. او نیز از مشکلات دلش پرخون است.
نوری آزمون
مرحوم نوری آزمون فرهنگی بودند ۵ سال معاون بنده در مدرسه بود. همچنین ایشان مربی والیبال آموزشگاه های گنبد بود. اوایل انقلاب نگذاشتم خطری متوجه ایشان شود. به نوری آزمون بی مهری زیاد شد. ۱۰ سال مربی اش بودم. دو فرزندش مسعود و حنیفه راه پدر را ادامه می دهند و بازیکنان والیبال زیادی دارند و حتی در شهرستان رامیان هم والیبال آموزش می دهند.
مهندس مرجانی
مرحوم حکیم مرجانی شهردار گنبد بودند. تمام درختان شهر را او کاشت. گاهی اوقات درخت توتی که روبروی بانک مسکن مرکزی قرار دارد می ایستم و به یاد ایام گذشته می افتم. سال ۴۱ نهالش را من کاشتم و الان درخت تنومندی شده است. اکثرا دست روی درخت می گذارم و نوازش می کنم و لذت می برم.
تشکر و قدردانی
جا دارد که از استاد عبدالکریم عبادتی دبیر ادبیات هم یادی کنیم همکار گرامی و والیبالیست و خوش صدا تشکر می کنم کتاب خود را به من هدیه دادند آرزوی سلامتی ایشان را دارم.
ازجناب دکتر مهمیانی بزرگوار هم کمال تشکر و امتنان را دارم که بهترین دبیران ریاضی را برایم معرفی کردند که مدرس ریاضی فرزندانم باشند.
هم چنین از نوربردی علاقی دبیر شیمی که ورزشکار شاخصی بودند تشکرمیکنم. از آقای عرشی وجدانی هم دوره این جانب سال ۱۳۳۵ قهرمان پرتاب وزنه شده و دوست صمیمی بنده بودند. خدا روح شان را شاد کند وهمچنن هم کلاس عزیزم مرحوم ایل امان موثق قهرمان پرتاب نیزه بود. خدا روحش را شاد کند.
دیدگاهها
در ادامه با برخی از افکار و دیدگاه های حاج قربان علی هاشمی که در لابلای سخنانش به هنگام مصاحبه مطرح شد آشنا شویم:
چون فقررا چشیدم دوست دارم به مستمندان و فقیران کمک کنم .
انسان باید خدادان باشد نه خدا خوان. بین خدا دان و خدا خوان فرق زیادی دارد. خدادان دروغ نمی گوید. جهتش خدایی است.
از این دست بدهیم از اون دست ۱۰ برابر می گیریم.
دروغ مظهری از شیطان است. از دروغ و ریا نفرت دارم.
ثروتی که برای امور خیروخداپسندانه نباشد ارزش ندارد
مدیون ورزشکارانم هستم آنها مرا به این درجه رساندند.
اهل خیانت نباشیم.
کتاب بهترین دوست انسان است که آزار نمی رساند. هر خانواده باید در خانه کتاب داشته باشد. از کتاب های سودمند استفاده کند. بچه ها را به کتاب خواندن عادت دهیم. متاسفانه در ایران کتابخوانی بسیار کم است.
چند سئوال دیگر
حاج آقای هاشمی چه چیزی شما را ناراحت می کند؟
در حال حاضر گرانی مرا ناراحت میکند آنچه خوشحال می کند این است که وضع مردم خوب باشد. الان مردم در شرایط سختی زندگی می کند انشاء الله با برنامه ریزی مشکلات برطرف شود.
با رئیس جمهور محترم چه سخنی دارید؟
به عنوان یک معلم نه سیاست را دوست دارم نه سیاسی هستم خواهشی که دارم. رئیس جمهور عزیز ما افرادی را انتخاب کنند که واقعا مدیر، دلسوز و دست پاک باشند و به مردم خدمت کنند.
از دلبستگی های تان بگویید؟
من بیشتر جنگل را دوست دارم درخت و طبیعت را خیلی دوست دارم. زمانی که می بینم با تبر درختی را می برند انگار سرم را می برند. نفسم بند می آید. قلبا ناراحت می شوم تا می توانم در هر محیطی که هستم درختکاری می کنم.
آیا به همه آرزوهایت رسیده ای؟
به همه نرسیدم. آرزویم داره نزدیک میشه. خدا به من کمک می کند. از ۶ خان گذشتم. یک خانش مانده.
قسمت آخر
گفتگوی صمیمی من و نازمحمد با هاشم دده در مرحله اول بیش از دو ساعت طول کشید. پس از آن ناهار در رستوران اجه که درکنار خانه اش قرار دارد میهمان سفره پربرکت هاشم دده بودیم. آن جا فرصت را غنیمت دانسته بازچند سئوال یک کلمه ای از ایشان پرسیدم و خواستیم که به صورت کوتاه جواب دهد:
ترکمن صحرا: مرا صاحب همه چیز کرد. فرزندان تحصیل کرده و زندگی خوب و . .
گنبد: پایتخت قلب من
زندگی: شیرین است باید شیرین تر بکنیم
مرگ: حق است همه باید تسلیم مرگ شویم
جوانی: گذشت باید قدر جوانی را بدانیم.
دنیا: فانی است
اعتیاد: خانمانسوز
گرانی: کمرشکن است
ثروت: رنج داشتن بیشتراز ندشتن است
خدا: حق است و به او اعتقاد داریم
مادر: تنها کسی که آزار نمی رساند
زن: همسر به وفاداری اش معروف است
عقل: عقل باید تابع احساسات نباشد
ورزش : دکتر انسان است هر روز باید ۲۰ دقیقه ورزش کنیم
والیبال : بهترین رشته ورزشی است که باید با علم آمورش داده شود
تماشاگران: سرمایه ورزش هستند. درهیچ کجا مثل گنبد تماشاچی والیبال نداریم متاسفانه قدرش را نمی دانیم
مهمترین کاری که انجام دادید؟ گذشتم بوده
کار خیر: عاشق کار خیر هستم. هر جا که کمک می کنم احساس آرامش پیدا میکنم
قبرستان: آخرین منزلگاه بشریت است محل عبرت است. باید هر هفته برای زیارت اموات به آرامگاه برویم
سخن آخر: آرزوی سلامتی برای همه دارم جهان پر از صلح و آرامش باشد جنگ خانمان برانداز به پایان برسد آمین یا رب العالمن.
درپایان از مجله وزین ترکمن دیار تشکر می کنم.
منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره هجدهم آذرو دی ۱۴۰۲
*تیتر از اولکامیز است
www.ulkamiz.ir