پایگاه تحلیلی خبری اولکامیز – نورالدین سن سبلی :
مختومقلی در شعر “گرگانینگ” دشت گرگان را با بیان زیبایی های طبیعت و سجایای انسان آن دوران، به نیکوترین حالت می سراید تا ما را میهمان این طبیعت بکر در صدها سال قبل بنماید لذا با بهترین اوصاف ، دشت گرگان را بسان پرده ی سینما به نقش و نقاشی می کشد. اوج زیبایی در اصلِ شعر ترکمنی فراغی متجلی است که در پیوست خواهد آمد ولی جهت موانست با مفهومِ کلیِ شعر فراغی،موضوع را با ارائه ی ترجمه ی شعر پی می گیریم :
رو به رویش کوه های بلند
و بر بلندای آن ابرهای تیره
و نسیمی که آرام می وزد
در پی رقص ابرها
رودخانه هایی مملو از آب روان
و سیل خاکستری رنگ گرگانرود که جاری است.
جلگه هایی پوشیده از نیزار
و زیبا رویانی زینت یافته با طلا و نقره
و گاومیشان مشکی و گاوان فربه
نمود این دشت اند.
کاروان های اشتران در گذرند
و سوداگران بزرگ در سودا
و پرتگاه های رود گرگان
دشت گرگان را پوشانیده اند.
جوانان شال ترمه ای بر کمر دارند
و سوار بر اسب های تیزتک اند
و باز شکاری در دست
و آهویی زیبا که اندام سپیدش
با نسیم خزری جلوه گری می کند.
ای مختومقلی! از ایل خود جدا
و گرفتار تیغ هجران می شوی
در حالی که پریان آهوچشم دشت
با شمایل زیبا
به جوار گرگانرود فرود می آیند.
اونگونده بلند داغ، سرینده دومان
دنگیزدن اویسیار یلی گرگانینگ
بولوت اویناپ،باران دولسا چایلارا
آقار بۏز بۇلانیپ سیلی گرگانینگ
توقایلاری باردیر قارغی – قامیشلی
گوزل لری باردیر آلتین-کۆمۆشلی
بۏز گوسفند، قیر ییلقی، قارا گاومیشلی
آرغالی گأو بولار مالی گرگانینگ
خاطارلانشیپ دوران اینر، مایالار
آغیر بزیرگنلر، تجّار ایهلر
سنگریکلأپ، آبانیپ دۇران قایالار
اؤنگی-آردی، ساغی-سۏلی گرگانینگ
یگیت لری تیرمه قوشار بیلینه
یۏرغا مۆنۆپ، تارلانگ قۏندیر الینه
آق گؤوسۆن بییر جرن دنگیز یلینه
مألهییر مارالی چؤلی گرگانینگ
مختومقلی، ایلدن ایله آرالار
هجران تیغی بیلن باغرین پارالار
قۏلۇن ساللاپ مارال قاباق پریلر
اینر اۏلۇمیندان دألی گرگانینگ
www.ulkamiz.ir