تاج محمد کاظمی: رقابت سالم و منطقی برای جذب مخاطب در میان مطبوعات امروز ایران نیست – قسمت ۶ ( پابان )
پایگاه خبری اولکامیز – آخرین بخش از مصاحبه ماهنامه ترکمن دیار با تاج محمد کاظمی پیشکسوت روزنامه نگاری را در ذیل می خوانید:
۲۷- تاریخچه ای از آموزش روزنامه نگاری یا گزارش گری و… را بصورت خلاصه بیان کنید؟
آموزش روزنامه نگاری در کشور ما با احساس مسئولیت مدیران موسسه کیهان در دوره شاه آغاز شد. به این صورت که در سال ۱۳۴۳ شمسی موسسه کیهان به منظور تقویت هیأت تحریریه نشریات خود و به عنوان یک اقدام آزمایشی کشوری، با کوشش دکتر کاظم معتمدنژاد و همکاری دکتر ابوالقاسم منصفی، یک «دوره آموزش عالی روزنامهنگاری» ایجاد کرد.
موفقیت این تجربه جدید، مدیر مؤسسه کیهان را تشویق کرد تا برای تأسیس دانشکده مورد نظر و تربیت نیروی انسانی متخصص وسایل ارتباط جمعی در سطح کشور، از شورای مرکزی دانشگاهها که در آن زمان و پیش از تأسیس وزارت علوم و آموزش عالی، در وزارت فرهنگ وقت (وزارت آموزش و پرورش کنونی) مستقر بود، موافقت کسب کند.
شورای مرکزی دانشگاهها پس از چندین ماه بحث و بررسی، سرانجام در بهمنماه ۱۳۴۵ شمسی، با واگذاری امتیاز تاسیس «موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی» به روزنامه کیهان موافقت کرد و این مؤسسه از پاییز سال بعد با پذیرش دانشجو در دورههای لیسانسِ روزنامهنگاری، روابط عمومی و تبلیغات، فیلمبرداری، عکاسی و ترجمه فعالیت خود را آغاز کرد و در خرداد ۱۳۵۰ شمسی و همزمان با پایان تحصیلات دوره لیسانس نخستین دانشجویانش، نام آن به «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» تغییر یافت.
این دانشکده، از زمان تاسیس، با «مرکز بینالمللی آموزش عالی روزنامهنگاری» یونسکو در دانشگاه استراسبورگ فرانسه، همکاری نزدیک داشت و برخی از بنیانگذاران و همکاران آن، قبلاً در دورههای آموزشی و سمینارهای این مرکز شرکت کرده بودند.
تحتتأثیر این سوابق و شرایط بود که اولین «دوره آموزش عالی روزنامهنگاری» ایران، بیش از ۶۰ سال پیش به عنوان نخستین گام ایجاد «دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی» در مهر ماه ۱۳۴۳، به وسیله پروفسور «ژاک لئوته»، رییس وقت مرکز بینالمللی آموزش عالی روزنامهنگاری دانشگاه استراسبورگ، در محل گروه مطبوعاتی کیهان در تهران افتتاح شد و پس از آن نیز بین دانشکده مذکور و مرکز اخیر و همچنین یونسکو، همکاریهای آموزشی و پژوهشی همچنان ادامه یافت.
اما پس از آغاز انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاهها، فعالیت آموزشی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی نیز متوقف شد و در سال ۱۳۶۱، همزمان با تدوین برنامههای جدید برای بازگشایی دانشگاهها از سوی ستاد انقلاب فرهنگی، دانشکدهی علوم ارتباطات اجتماعی عملاً منحل شد.
روند بعدی آموزش روزنامهنگاری در ایران به ایجاد دورههای تازه لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی با دو شاخه روزنامهنگاری و روابط عمومی در دانشگاه علامه طباطبایی و تأسیس دورههای فوقلیسانس (در سال ۱۳۶۹) و دکترای علوم ارتباطات (در سال ۱۳۷۵) در همان دانشگاه برمیگردد که به بازگشایی دانشکده مستقل علوم ارتباطات با سه رشته روزنامهنگاری، روابطعمومی و مطالعات ارتباطی و فنآوری اطلاعات در سال ۱۳۸۳ منتهی شد.
دوره های آموزش روزنامه نگاری هم بطور رسمی و مستمر توسط دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال ۱۳۸۳ شروع شد که علاوه بر برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت روزنامهنگاری و گرافیک مطبوعاتی در قالب دو نیمسال تحصیلی در تهران نسبت به برگزاری دوره های فشرده استانی برای آموزش علمی و افزایش توان حرفهای کادر تحریریه نشریات شهرستانها، خبرگزاریها، نمایندگان دفاتر روزنامههای کثیرالانتشار و کارکنان ادارات روابطعمومی اقدام می کند.
۲۸- هدف آموزش روزنامه نگاری« تقویت فهم خبر و شم روزنامه نگارانه» است. امروزه هدف از برگزاری دوره های آموزشی چه باید باشد؟ مراکز آموزش روزنامه نگاری کوتاه مدت چه باید بکنند تا پاسخ گوی نیاز مطبوعات امروز ایران باشند؟
من شخصا آموزش روزنامه نگاری را چه در دانشگاه ها و چه به صورت دوره ای توسط وزارت ارشاد خیلی مثمر ثمر و در راستای به قول شما تقویت فهم خبر و شم خبری خبرنگاران نمی دانم. دلیل اصلی ناکارآمد بودن این نوع آموزش نیز به نظر من روش و شیوه آموزش است. البته سطح کیفی مدرسان این رشته مخصوصا در برخی از دانشگاه ها از یک طرف و انگیزه یادگیری دانشجویان و خبرنگاران از طرف دیگر در اثرگذاری این نوع آموزش نقش مهمی دارند.
طبیعی است مباحث مهمی مانند خبرنویسی، گزارش نویسی، مصاحبه و مانند اینها که با توجه به گستردگی و پیچیدگی مقوله خبر و کلا رسانه، یادگیری آنها نیاز به تمرین، ممارست، پرکاری و تجربه عملی در یک پروسه زمانی متناسب دارد، با گذراندن تعدادی واحد درسی دانشگاه، با توجه به کاهش شدید کیفیت آموزش ها در دانشگاه ها یا دوره های چند روزه که در آنها نیز کیفیت آموزش اغلب تابعی از فعل و انفعالات سیاسی است، نمی توان یاد گرفت.
این که می پرسید چکار باید کرد که این آموزش ها نیاز مطبوعات امروز ایران را پاسخ گو باشند، می توانم فقط بگویم که چون رقابت سالم و منطقی برای جذب مخاطب در میان مطبوعات امروز ایران نیست، در نتیجه دغدغه ارتقاء کیفیت تولیدات رسانه ای را هم ندارند و به تبع آن آموزش پرسنل هم برای آنها در اولویت نیست.
اما بطور کلی من معتقدم آموزش روزنامه نگاری باید مانند اکثر دانشگاه های معتبر جهانی، استاد محور باشد به این معنی که در هر دانشگاه یا درهر منطقه، افرادی که از نظر سابقه کاری و تخصصی به سطح قابل قبولی از نظر کمیته های مستقل روزنامه نگاری رسیده باشند، مسئولیت آموزش داوطلبان واقعی را که آن هم باید توسط این کمیته ها تایید شده باشند، بعهده بگیرند و شرایط اجرای آموزش ها نیز توسط این کمیته ها تعیین و تامین شود. این سیکل اگر در هر جامعه ای برقرار شود، بطور قطع نتایج خوبی دربر خواهد داشت.
۲۹- با توجه به درهم تنیدگی روزنامه نگاری نوشتاری، دیداری و شنیداری، ماموریت جدید مراکز آموزشی کوتاه مدت چه باید باشد؟
البته با پیشرفت های شگرف تکنولوژی های ارتباطی و عصر انفجار اطلاعات و قدرت نمایی بی چون و چرا شبکه های اجتماعی در فضای مجازی و این اواخر ورود هوش مصنوعی به عرصه فناوری های دیجیتال، تغییرات و بروز شدن ماموریت های مراکز آموزش روزنامه نگاری اجتناب ناپذیر است. این نوع مراکز در کشور ما همانطور که گفتم چون ساختار دولتی و حکومتی دارند بطور قطع نمی توانند این تغییرات را بطور کامل بپذیرند و ممکن است برای خالی نبودن عریضه و حفظ ظاهر و البته بعضا از روی اجبار سعی کنند برخی قابلیت های جدید را بکار بگیرند و یا با مشابه سازی تلاش کنند به قول معروف از قافله عقب نمانند.
گرچه من معتقدم نسل های جدید بخاطر تسلط و احاطه به فناوری های دیجیتال و رشد فکری بسیار بالایی که دارند خیلی به این مراکز آموزشی سنتی علاقه ندارند و به قول معروف از این مراکز عبور کرده اند. کسانی هم که در این دوره ها شرکت می کنند بیشتر شاغلان رسانه ها هستند که اغلب در چارچوب وظایف اداری و بخاطر اخذ گواهینامه گذراندن دوره های آموزشی در این دوره ها شرکت می کنند.
بدیهی است در شرایط جدید اگر یک مرکز آموزش روزنامه نگاری مثلا خبرنویسی یا گزارش نویسی را صرفا در قالب سنتی یعنی تکست و عکس تدریس کند و به قالب های جدید مانند ویدیو، صوت و اینفوگرافی اهمیت ندهد و یا به امکانات و تسهیلات فوق العاده فضای مجازی برای جمع آوری دیتا و تنظیم و ویرایش آن در کلاس ها نپردازد، ره به جایی نخواهد برد.
۳۰- نظرتان در مورد این ابیات چیست؟
« عاریت کس نپذیرفته ام/ آنچه دلم گفت، گفته ام
بی مزد بود و منت/ هر خدمتی که کرده ام…»
این ابیات را اگر به بحث خودمان یعنی روزنامه نگاری نسبت بدهیم، شاید بتوان گفت حال دل روزنامه نگاران حرفه ای و مستقل را بیان می کند، چرا که آنها نه اهل بخیه زدن و استفاده از کار دیگران و یا کپی کردن و یا تقلید کردن از دیگران است بلکه آنچه که خودش، دلش و البته عقلش تشخیص می دهد را با تحقیق و راستی آزمایی انتشار می دهد و این کار را خدمتی بی منت می داند که آن را نه برای مزد و اجرت که برای ادای رسالتی که برای خودش قائل است، انجام می دهد.
۳۱- معمولا دوران جذاب مطبوعات ایران را به چند دوره زیر تقسیم بندی می کنند:
الف) دوره مشروطه اول،
ب) سالهای از دوره مشروطه دوم،
ج) دوره بعد از شهریور ۲۰
د) دوره اوایل دهه ۳۰
ه ) دوران اوایل انقلاب ۵۷
و) دوران سالهای ۱۳۷۷و ۱۳۷۸
اگر با این تقسیم بندی موافقید، در مورد این دوران های مطبوعاتی ایران نظری تحلیلی دارید، بفرمائید؟
چون غیر از دو دوران اخیر، بنده در بقیه دوره ها حضور نداشتم، قاعدتا اگر هم بخواهم درباره آنها تحلیلی بدهم باید به منابع تاریخی مراجعه کنم و تحلیل های ارائه شده توسط دیگران را باید تکرار کنم که چندان مقبول خاطر من نیست، اما درباره دو دوره اوایل انقلاب سال ۵۷ و دوره سال های ۷۷ تا ۷۸ که شما مطرح کردید، فکر می کنم در پاسخ به سئوالات ۱۲ و ۱۹به تفصیل بیان کردم و دیگر اجازه بدهید که اینجا تکرار نکنم.
۳۲- پیام و ختم کلام آخر؟
برای پیام فکر نمی کنم با این کثرت و وسعت پرسش های شما که هم هوشمندانه و هم بجا طرح کردید، جایی باقی مانده باشد و کلام آخرهم این است که از شما بزرگواران مدیرمسئول و سردبیر نشریه وزین ترکمن دیار از صمیم قلب تشکر می کنم بخاطر زحمتی که کشیدید و زمینه این گفت و گوی مفصل را فراهم کردید و امیدوارم مجموعه مطالب این گفت و گو مورد توجه خوانندگان فرهیحته این نشریه قرار بگیرد.
گفتگو از: عبداللطیف ایزدی و عظیم قرنجیک
www.ulkamiz.ir