ادبیات

مختومقلی فراغی شاعری نیرومند‌تر از مرگ – قسمت سوم ( پایان )

پایگاه خبری اولکامیز – رحیم کاکایی: مختومقلی شاعری اجتماعی و سیاسی است. وی دراندیشه‌ی اجتماعی خود ذهن گرا نبود و در لفافه‌ی پیچیده‌ی توهمات نزیست. او خواهان تغییر بود. تغییر درماهیت روابط اجتماعی. شاعر می‌خواست درهمه جا انسانیت را ببیند. از این رو مستبدان حاکم را بازدارنده این تغییرمی‌دانست .اوعلیه آفرینندگان مستبد تاریخ، علیه خدای همواره گرسنه ثروتمندان بود.

او این خدای گرسنه خودکامان را وانهاده بود. گاه بیتابانه به سرنوشت ناگزیر گرایش دارد، دین باور است و گاه روی به صوفیگری. شاعر در اندرونه خود شیفته خدای خویش که همان خدای تهی‌دستان و خوارشدگان است بود. خداوندگاری که گرسنه نیست، مهربان است و سرِستیز با این خلق ندارد.

او این آفریدگار بخشنده و نجات بخش را گاه از سریرآسمان بر زمین می‌آورد و با رگباری از درد و تندبادی آکنده ازکلام‌ها همچون سمندی سرکش دل آشوبه‌ها و پرسمان‌های خود را از نارستگاری انسان، زهرآگین شدن زندگی، لهیده شدن انسان از سوی فرومایگان زمانه، غرور پایمال شده آن و رستاخیز آن جهانی و این جهانی انسان و باد ومباد‌های آن با خداوندِ جهان‌اش سخن بمیان می‌آورد. او با جویش و پرسش از خود به خویشتن خویش هشدار می‌دهد و با آوایی پرسش برانگیز وغمناک چنین لب به سخن می‌گشاید:
توچیستی
هیچ تو را ندیده‌ام محبوب من
قُمری هستی، بلبلی، کیستی تو
درِ خیال جان غمگینم، فریب میدهم
گلی سرخ در باغستان، کیستی تو
….
طلایی، نقره‌ای، زری
یا عرشی یا اریکه ، زمینی
یا یاقوتی یا صدف، کیستی تو
یا چراغی، یا نوری، کیستی تو

یا ماه هستی یا خورشیدی، کیستی تو

یا مستی تو، یا شیدایی، کیستی تو
[ترجمه آزاد شعرشاعر]

مختومقلی به فلسفه گذار وهمه چیز روان و درحال شدن است، به آغاز وپایان هرچیزی و اینکه هیچ چیز نامیرا نیست باور داشت. او برآن بود که این دنیا فانی و پنچ روزی بیش نیست. اشعار شاعر درعین سادگی و شیوایی خود دارای پیچیدگی‌های رازورانه، گمان انگیز و جنبه‌های متضاد کنش‌ها و واکنش‌های متقابل اجتماعی، مقاومت واعتراض بود.

برخی وی را به فردوسی ترکمن‌ها تشبیه و برخی مانند اِ. برتلس شماری ازاشعار مختومقلی را به رباعیات خیام نزدیک دانسته و ویژگی‌های جهان بینی دو شاعر را می‌سنجد و برخی دیگر مختومقلی شناسان برآنند که گرچه مختومقلی شعرهای عارفانه گفته و به صوفیگری گرایش داشته، اما هواخواه هیچ فرقه‌ای ازصوفیگری نبوده بلکه توانست صوفیگری را با اندیشه‌های ضد صوفیگری بازشکافی کند.

بنگرید مختومقلی چه شاد شد
با یک پیاله می جهان بکام شد
یاران همدل و روزی خوش
پیاله‌ی پُرمی هر روز یافت نخواهد شد
[ ترجمه آزاد شعر شاعر]

برخورد‌های فکری وعاطفی تضادمند شاعر با ساختار زهرآگین مناسبات ضد‌اخلاقی و ضد‌انسانی حاکم برجامعه در آن دوران از ویژگی‌های بنیادین و نمونه‌ی آثار شاعر است. قلب نازک و شکننده شاعراین همه ناهنجا‌رهای اخلاقی، غیر‌انسانی و خرد ستیزانه را برنمی تابد. احساسات غیر‌انتزاعی شاعر در وسعت جامعه به تحلیل و پردازش اجتماع تعمیم داده می‌شود و در پیکار تن بتن اخلاقی و اجتماعی بسود آنچه شریف است و بسود ستم دیدگان روی می‌آورد. مختومقلی از راه باز آفرینی حقیقت در آثار خود بر ستمگران جامعه شمشیر می‌کشد.

درونمایه سخنان شاعر از دنیای عینی بیرون جدا نیست و جزیی از آن زیستگاه، جزیی از مفهوم مبارزه اجتماعی با مضمون واقعی طبقاتی و تجسم سطح مبارزه خیر و شر، تهیدستان و داراها، تجسم و درهم بافتگی حقیقی چندین نماد پرتوان ازجمله عشق، زیبایی معنوی، عدالت، همبستگی و پیکار قهرمانانه انسان‌ها است و خود شاعر نیز با این پدیده‌ها فعالانه همدردی می‌کند. او از چشم تاریخ به جامعه و محیط ، به بیان و کاوش زندگی، به پویایی و سکون آن می‌نگرد و با سرایشی خلاق و زنده به انسانِ خود که دراقیانوس انسان‌ها نیز بازیافت می‌شود برخورد می‌کند تا نقشی بارآور و ژرف در میراث فرهنگی ملت خود و بشریت وغنای آن ایفا کند.

اشعارمختومقلی توده‌های مردم با سطح شعور اجتماعی گوناگون را تحت تاثیر قرار می‌داد. زیرا مخاطب شاعر مخاطب اجتماعی است و با محیط آن درارتباط بود و رشته‌ی‌ پیوند خود را با این عناصر تعیین کننده از دست نداد. ازاین رو ارج و ارزش این گوهر تابناک و گلشن ادبیات ترکمن همواره از سوی این توده مردم پا برجا است.

دراین فرایندها است که هم زبان شاعر و هم خود شاعر سرشت اجتماعی پیدا می‌کنند و شاعر بیشتر با فرایندهای از بیخ و بن اجتماعی سر و کار دارد. به سخنی دیگر بُن پاره‌ها وعناصری که در ساختمایه‌ی‌ هنری شاعر هستی دارند، همزمان وجود مادی سخن و مفاهیم آنرا بازگویی می‌کنند. این بُن پاره‌ها وعناصرهمان برآورد اجتماعی شاعر از محیط اجتماعی است. برآوردی که انسان‌ها درآن درجنبش و پویش هستند و کنش متقابل اجتماعی دارند.
مناسبات مختومقلی با جامعه مناسباتی گنگ و رمزآمیز نبود، بلکه تجسم مناسبات بین انسان و جامعه است. جانمایه سخنان مختومقلی برکنار نماندن از اندیشه‌ی ضرورت پیوستن به مبارزه اجتماعی برای عدالت و برابری، برای اتحاد، آزادی و میهن است. او بانگ بلند زندگانی انسانی بر روی همین زمین سرد بود. مختومقلی هوادار زندگی بود و به فراپیش می‌نگریست و بیشتر خرِد این جهانی داشت. وی هیچگاه به دفاع آگاهانه از شرایط موجود آن زمان نپرداخت و هیچگاه گرایشات او گرایشات ضد تاریخی نبود. شاعر درآن دورانِ دشوارزی و پریشده خود را به دست امواج زندگی نسپرد.
اما از سوی دیگر او زاییده شرایط تاریخی مشخص بود، شرایط تاریخی‌ای که هم شکل دهنده شعور شاعر بود وهم اینکه تصور روشنی در شکل سیاسی آن درمورد چگونگی تغییر جامعه وجود نداشت. اما ماهیت دمکراتیک اثر وی به جهت اینکه بطور‌عینی با منافع اقشار تهیدست جامعه همسو بود، جای انکار نیست. او می‌دانست جامعه و شرایط عینی زندگی‌ای که درآن زیست می‌کند، جانورخوی، دشمن انسان و جولانگاه بیدادگران است.
مختومقلی بدون درک و آگاهی از اصول و پایه های اقتصادی تضاد بین استثمار کنندگان و استثمارشوندگان آرزوی جامعه‌ای را داشت که با منافع مردم ساده آن روزگارسازگارباشد. زیرا هنوز زمان آن نرسیده بود که به این پرسش سنگین اجتماعی پاسخی سنگین اجتماعی یافت شده باشد. با این وجود این شاعر و اندیشمند بزرگ ‌ برای درک و شناخت ماهیت تضادهای اجتماعی تلاش ورزیده است.

در آثار مختومقلی بین شناخت جامعه و بیان آن جدایی نیست. او توانست پدیده‌های پرتضاد اجتماعی دوران خود را بگونه‌ای بارور در تجسم رود نیرومند زمان بگنجاند. ازاین رو نگرش وی از روند جهانشمول نیروهای متضاد اجتماعی و پیکار آنان برکنار نبود.او جهان را آنگونه که در واقعیت بود می‌دید وبه روابط انسان‌ها می‌اندیشید. روابطی که درآن توده‌ها در پی‌آمد و شکل ناگزیرآن بهمراه رخنه سخت شناخت حقیقت تاریخی در شعور و آگاهی رشد نایافته اجتماعی آنان در بزنگاه‌ها و زیگزاک‌های تاریخی در برابر ارتجاع و خودکامان تاوان سنگینی می‌پرداخت.

++++++++++++
منابع مورد استفاده برای مقاله:
– مختومقلی شاعر سده هیجده. ورنیکا وسنینا
– سایت « ژنمین ژیبا‌و». پکن. یازده ماه مارس ۲۰۱۴
– واکروگ سِوِتا. دانشنامه مجازی روسی.
– انگیزه‌های خلاقیت. و.روتوو
– فراست شاعرانه‌ی مختومقلی فراغی. انستیتوی زبان وادبیات مختومقلی. آکادمی علوم ترکمنستان شوروی.۱۹۹۰
– کتاب مختومقلی. اثر انستیتوی پداگوژی ترکمنستان بنام و.ای.لنین. چارجو۱۹۶۱
– زورق خِرد. خدای بردی دوردیف ۱۹۸۷

فصلنامه دانش صحرا شماره سوم

ارسال ی از یحیی یاری

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا