مختومقلی شاعری نیرومندتر از مرگ – قسمت اول
پایگاه خبری اولکامیز – رحیم کاکایی : ای مختومقلی راز خود را از خلق مپوشان (مختومقلی)
تاریخ هنر و ادبیات جهانی در کشورهای گوناگون و نزد هنرمندان گوناگون نشانگر آن است که چگونه ایدهها، تخیل و آفرینش هنری، چهره پردازی زندگی و آنچه که از بُعد زندگی و تعمیم پردازی هنری از زندگی ارائه میشود،هرچند کاملا یکسان نیستند، اما گاه نزدیک و شبیه هستند و بدون هیچ گونه اقتباس و تقلیدی و بدون کپی برداری کورکورانه از زندگی و جدا از یکدیگر بوجود آمدهاند.
تخیل هنری این هنرمندان که عواطف انسان را بخود جذب میکردند، خود هیچ کدام جای دیگری را نگرفتند. زیرا هر کدام از راههای گوناگون این تخیل را همه جانبه، درست مانند خود زندگی یا بُرشی از آن را با تمام پیچیدگیهایش از نو ارائه و تفسیر کردند. این هنرمندان نمیتوانستند یکدیگر را بشناسند، اما آنها در یک دوران میزیستند. شاید این آن سر چشمهای است که انگیزه و علت نزدیکی معنوی و ایدههای خلاق بیان شدهی آنها میشد.
از این رو در بسیاری موارد همانندی پدیدههای هنری و اجتماعی بین مختومقلی و شاعران هم دوره وی دور از یکدیگر نبودند. مختومقلی هنر نومایهای خلق کرد که بمثابه کشف چیزی نو در ادبیات ترکمن است. وی ضرورتهای انسانی و بشری و جنبههای ناشناخته زندگی را دید، شناخت و احساس کرد که کسی تا آن دوران در میهن وی ندیده، نشناخته و حس نکرده بود. صحنه ادبیات مختومقلی پیکار دائمی در زندگی بود.
درادبیات ترکمنِ پیش از مختومقلی دو روند ادبی رشد کرده بود. روند نخست، با ادامه سنت ادبیات ترکی آسیای میانه و با توجه به غزلیات، درکل، بر ایجاد غزلهای عاشقانه، و در بُعد حماسه سرودن شعر با محتوای صوفیانه و آموزنده (اخلاقی) یا موضوعات گردی آوری شده درباره جنگ و قهرمانان که پیشتر درادبیات سنتی و فولکلور سدهی میانه وجود داشت و نماینده برجسته این جریان پدرمختومقلی، دولت محمد آزادی بود، تکیه میکرد. روند دوم که با سنت ایجاد دِستانها (داستانها) برپایه گسترش پیشترِ آن از سوی سوژهها و داستانهای دوره گردها وغُربتیان از قرآن و ادبیات عربی و فارسی پیدا شده بود، بازشکافی میشد. در راس این روند نورمحمد عندلیب قرار داشت.
دولت محمد آزادی و نورمحمد عندلیب در اشعار و دِستانهای (داستانهای) خود، برخی اندیشههای برجسته در پیوند با زندگی ترکمنها را برمیافرازند. این شاعران کوشیدند اندیشههای دوران خود را اعتلا بخشند، اما نتوانستند فرم یا قالبی را پیدا کنند، که مناسب و شایسته دوران آنان باشد و فرم یا قالبهای پیشین را ازمیان بردارند. به گفته و.گ. بلینسکی «اگر ایدهی دوران موجود باشد، آنگاه فرم دوران نیز وجود دارد». مختومقلی توانست فرمهای شعر(غُوشغی) خود را با خواست زمان و دوران انطباق کامل دهد. آثار وی که متکی به سبک تغزلی است به کانون ادبیات ترکمن سده هیجده تبدیل شد. همانا با برآمدن شعر(غُوشغی) مختومقلی به جایگاه نخست ادبی، این امر ژانرِ اصلی تکامل ادبیات ترکمن درجریان دو سده بعد شد و مکتب شعری وی را بوجود آورد. نزدیک به نود درصد میراث منظوم و شاعرانه مختومقلی وابسته به ژانر غُوشغی (شعر) است.
مختومقلی بنیان آغاز گام نوین در ادبیات ترکمن را گذاشت. یوهانس بِشِر میگوید :« هنرنو هیچگاه با اشکال نوین آغاز نمیشود، هنر نو همواره به همراه انسان نو زاییده میشود». مختومقلی این ضرورت – پدید آمدن قهرمان نوین ادبیات – را بخوبی دریافته بود. افکار آموزنده مختومقلی انتزاعی نبود. آنها بر پایه تصویر مشخص، از خصایص شرافتمندانهی شخصیت وعمل او بوجود آمدند.
مختومقلی فراغی بانی ادبیات زبان ترکمنی و ادبیات نوشتاری است. وی زبانِ پرمایهی شعرِ خود را به زبانِ تودههای مردم نزدیک کرد وزبان او همانا زبان مردم شد. اوعلیه روحانیت ارتجاعی زمانهی خود برخاست و برای اتحاد قبایلی ترکمنی که ستیز و نفاق بین آنها چیره بود کوشید. اثر و هنر مختومقلی را میتوان نوعی پروسه گذار ادبیات کهن به ادبیات معاصر ترکمن دانست.
سال تولد ومرگ شاعر ناشناخته است.اما درباره او دادههای بسیاری در منابع خطی و روایتهای مردمی دردست است و براساس آنها میتوان گمان کرد که مختومقلی در پایان دهه ۱۷۲۰ وآغاز دهه ۱۷۳۰ در روستای حاجی قووشان در وادی رود اترک به دنیا آمده و درکرانههای رود گورگن (گرگان) و اترک بزرگ شد، جایی که دورانهای طولانی ترکمنها در آنجا زندگی میکردند. وی حدود ۱۷۸۳ فوت کرده است. پدر وی شاعر نامی و اندیشمند روحانی دولت محمد آزادی ( ۱۷۰۰- ۱۷۶۰) است که تاثیر اساسی و جدی روی پسر میگذارد.
مختومقلی سفرهای بسیاری به آسیای میانه و افغانستان انجام میدهد و با رسوم و زبانهای شرقی آشنا میشود. او با چشمان خود پیامدهای تباهشونده و خانمان برانداز لشکرکشیهای شاهان استیلاگر را میبیند. یورش راهزنانه قیزیل باشها که مختومقلی و خویشاوندان او را دستگیر میکنند، سبب آن میشود که بخش بزرگی ازآثار شعری شاعر از دست برود و دست نوشتههای او به امواج رودخانه سپرده شود. دوران شاعر، دوره بسیار دشوار زندگی مردم ترکمن است. دورانی است که حملات ویرانگرانه آلتین اردو (اردوی زرین) و امیران بخارا خانمانها برکنده و نبردهای شدید با نادرشاه، اسارت مردم توسط شاهان و پیامد جنگهای خونین داخلی، وضع مردم زحمتکش را تحمل ناپذیر کرده بود.
شاعر بارها دراشعارخود ازهندوستان و چین یاد میکند. در آثار مختومقلی چهل وهشت بار از هندوستان و دهها بار ازچین و از زندگی مردمان این دو کشور به نیکی سخن میراند. اینکه در چه سالی مختومقلی به این کشورها رفته باشد فاکتی وجود ندارد، اما از اشعاری که وی درباره چین وهند یاد میکند، گویا چنین بنظر میآید که او میتوانسته در این کشورها بوده باشد. زیرا از ویژگیهای ملی وشرایط زندگی مردم در این کشورها بگونهای هنرمندانه و دقیق سخن میگوید. در ادبیات ترکمن پیش از انقلاب اکتبر بجای چین، واژهی« چین ماچین» بکار میرفته است.
مختومقلی با پایبندی به اسلام انتقاد شدید خود را علیه روحانیت تاریک اندیش، حرص و آزمندی فئودالها که هم نشاندهنده اعتراض روبه رشد تودههای دردمند و رنجکش دربرابر مالکین، فئودالها و وجدانهای شررباراجتماعی آنها بود درآمیخت. تحولات دراماتیک سرنوشت شاعر در جهان بینی و خلاقیتاش تاثیر بسزایی میگذارد. براساس اشعار وی، مختومقلی مدتی طولانی در ارسارت دولت ایران آن دوران بوده است. خشونت شاهان فاتح مانند نادرشاه که بارها با حملات خود آسیای میانه، افغانستان، هند و قفقاز را ویران کرد و تراژدی بسیاری مردمان برگشته بخت در مقیاس اجتماعی ، علت روحیه بدبینی شاعر بود که در برخی اشعاراش بازتاب یافته است.
درحال حاضر مجموعه آثار مختومقلی بیش از چهارصد قطعه (شعرها، منظومههای کوچک غنایی وغنایی- حماسی) است ومجموع آن از ده هزار بیت شعر میگذرد.مختومقلی از درک کتابی زبان که آکنده از واژگان نارایج و بیگانه برای مردم بود (مانند عربی، فارسی وچغتایی) خودداری میکند. اشعار او به زبان مردم نزدیک است و بر وزن عربی- فارسی و بر سیستم هجایی ملی – مردمی ساخته شده است. دراشعار شاعر منظومههایی با سیمای شرقی جای بزرگ و برجستهای را میگیرند. ازاین رو است که آثار این همسخن تودهها درجانها رخنه و روان تشنهی توده مردم ترکمن را سیراب میکرد.
ادبیات، هنرِ واژهها، شعر و زبان، مختومقلی را بگونهای مهارنشدنی بخود وامیکشید. ازاین رو او با شور و شوق بسیار اشعار کلاسیک شرق را بخوبی بررسی و پژوهش می کند و بزودی در برابر دیدگان او آسمان یکپارچهای که در آن کهکشانی ازنامهای بزرگ مانند: نظامی، جامی، حافظ، خیام، نوایی و… میدرخشیدند باز میشود.
پس از تحصیل در بخارا در مدرسه قدیمی گؤگلتاش، مختومقلی به خیوه میرود و تحصیلات خود را در مدرسه تاریخی شیرغازی که درسال ۱۷۱۳ بنا شده بود ادامه میدهد. شاعر درمحیط آنجا توانست بگونهای موفقیت آمیزتر دانش خود را ژرفتر و به کارهای علمی – ادبی خود بپردازد و با آثار دانشمندان و اندیشمندان سده میانه شرق آشنا شود. شاعر کبیر ترکمن یکی از افراد دانش آموخته زمان خود در شکل جامع و دانشنامه ای آن بود. درآثار او همه نامهای مشهور آن زمان همانا فیلسوفان، از دوران باستان تا معاصر او دیده میشوند. شاعر زبانهای عربی، فارسی، چغتایی را میدانست. وی به گیتیشناسی، جغرافیا، ستاره شناسی،علم بیان، شعر، فلسفه، زیبایی شناسی (استه تیک) وجامعه شناسی نیز روی میآورد.
جهانبینی مختومقلی تحت تاثیر رودکی، نظامی، فردوسی، سعدی ونوایی بود. او شروع به شناختن خیام میکند و در این پهنه با اندیشههای خوارزمی، فارابی آشنا شده و سرآخر به ابنسینا میرسد و در برابرغزالی به جدال اندیشه مینشیند. اِ.برتلس خاورشناس برجسته روس مختومقلی را هم ردیف پوشکین، روستاولی، نظامی، جامی و نوایی مینشاند و کنیه «جام جمشید» به او داده و وی را«سنتز تمامی خصایص مثبت ملت ترکمن» میخواند.
منبع – فصل نامه دانش صحرا – شماره سوم
ارسال توسط – یحیی یاری
www.ulkamiz.ir
با سلام- تا آنجایی که همه می دانند روستای حاجی قوشان (آجی قاوشان) از ترکیب رودهایی (چای قاوشان- آجی قاوشان) به همین نام تشکیل شده و اترک بسیار شمالی تر روستا قراردارد (منطقه چات) و از آنجا وارد تورکمنستان می شود. از آن گدشته در ۱۷۳۰ روستایی به این شکل فکر نکنم وجود داشته باشد- تازه باشد هم- مگر یموت و گوگلان می توانستند در یک روستا ساکن باشند؟- یادم هست یکی از قلم بدستان تورکمن سالها پیش ضمن مصاحبه با مردم حاجی قاوشان نوشته بود که گویا مردم این روستا از ترس قلیچ قولیف شاعر را الکی زاده این روستا معرفی می کنند. در مورد سیاحت مختومقلی حتی به هندوستان خیلی اغراق شده بود حالا شاعر را به چین می برند؟ در تورکمنی مثلی است که می گوید: “آللداسانگ-آللدا— آیاغینی بیر یره دگیر”
تا آنجایی که می دانیم تمامی شاعران کلاسیک تورکمن در سرزمین خیوه و در مدارس آنجا تحصیل کردند. مدرسه گوگؤلتاش (سنگ آبی) در بخارا تحت حاکمیت تاجیکان فارسی زبان بود. مختومقلی هم مثل بقیه کلاسیک های تورکمن در خیوه تحصیل کرد.
افکار شوونیسم روس سالهاست که این را القا می کند که مختومقلی تحت تأثیر فرودوسی و …. بوده— آخ… شاهنامه را بخوانید تا ببینید چسان در خوار و ذلیل کردن ملل مختلف و همردیف خواندن مار و اژدها با زن قلم رانده را چطور با ذهن پاک و خلاق مختومقلی مقایسه می کنید– خجالت هم خوب چیزیه!!
دلیل یوق می؟==براساس اشعار وی، مختومقلی مدتی طولانی در ارسارت دولت ایران آن دوران بوده است. کدام تاریخ- کجا؟ چرا آخ آیتمایین دا