ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!
![](https://www.ulkamiz.ir/wp-content/uploads/2021/02/photo_2021-02-16_21-47-00.jpg)
پایگاه خبری اولکامیز- یوسف بدراقی . فعال فرهنگ و رسانه : این روزها همه مات و مبهوت به اوضاع آشفته اقتصاد کشور می نگرند ودرسقوط هرروزه ارزش ریال _واحدپول عزیزمان _ ازاینکه از دست دولت و ملت کاری برنمی آید احساس استیصال دارند ودر ناامیدی ، شریک که نه بلکه همدردند!!
و این را می توان از صحبتهای مردم در خیابان، توی صف نانوایی ، توی تاکسی ، اتوبوس ، اداره و هرجای دیگر کاملا فهمید.
مامحکوم به “امید” هستیم . پس بالاخره روزی این تب وتاب فروکش خواهدکرد و به قولی که توی یکی _ دو سال اخیر بارها شنیده ایم ، حباب ها خواهند ترکید و ما ازاین پیچ تاریخی و برهه حساس کنونی عبورخواهیم کرد و این سرطان تورم وفساد به دوا_ دارو و شاید دعاواشک فقرا جواب خواهد داد ! بی تردید این دریای متلاطم دوباره آرام خواهدشد .
اما حیف نیست که درد و اضطراب هردم و ساعت این نسل دراین روزها ، در حیطه مسائل اقتصادی با خودمان گم شود ، خاک شود و آیندگان ندانند که چه برسر ما گذشت ؟!
به همین خاطر است که می گویم حتی بدبختی هایمان هم یک داستان پرکشش است و به درد قصه نویسی می خورد ؛ داستان رقت انگیز مردمی دوست داشتنی که دارایی های ناچیزشان در عرض چندروز و چند دقیقه ، نصف و کمتر از نصف می شود وخیال می کنند آتش به مال وجانشان افتاده است .
داستان سرمایه دارانی بی مایه که هی هزار _ هزار میلیارد در کیسه می کنند وباز هم برای چند ریال بیشتر ، در این آتش کذایی بازار می دمند !
کاش یک ” نیکلای گوگول” فارسی زبان پیدا شود و ” نفوس مرده ” را از نوع ایرانی اش بنویسد . همان طور که گوگول هنرمندانه رنج مردم دردمند را از یک طرف و طمع فرومایگان روزگارش راازطرفی دیگر دریک قصه ، تصویر کرد و روسیه قرن ۱۹ و مناسبات اجتماعی اش را به چالش کشید.
آنجا که ” چیچیکف” این آدم خپل و فرومایه در سودای پول درآوردن و ارتقای طبقه اجتماعی اش روستا به روستا می گردد و به ثبت معاملات صوری می پردازد تا بتواند سودکلانی بگیرد و خود را به آوازه ای برساند و حتی عشق هم نمی تواند او را از این ورطه نجات دهد .
کاش یکی پیدا شود و چیچیکف های ایرانی که پول و اندک اندوخته این ملت را بالا می کشند و به سمت نقاط زیبای شهری یا کانادا بالا می روند و مردم فقیر در زیر چرخ دنده های تورم وفساد له می شوند و انگشت به دهان می مانند را در داستان بیاورد.
کاش گوگول زنده شود و دولت مستأصل را که به مردم وعده فردا می دهد و می خواهد که فقط صبر کنند و صبر کنند را در داستان ، برای نسل فردا به یادگاربگذارد.تا آیندگان بدانند که به خدا ما سخت جان بودیم !
آری ، اوضاع و احوال ما بی شک روزی به صراط درست خود برخواهد گشت. این اتفاقات عجیب و غریب ازسرما خواهد گذشت، ریال سقوط کرده به صعود خواهد رسید . اما … اما ارزش های اخلاقی مردمی که دانسته یا نادانسته ، به اختیار یا اجبار به دلالی ، کلاشی و فرومایگی رسیدند و با بالا رفتن قیمت دلار و گرانتر شدن سکه طلا ، قند توی دلشان آب می شود ، چه ؟!
آیا ارزش های اخلاقی و مراسم فرهنگ ایرانی که ساقط شده ، آن ها هم به مرتبه سابق باز خواهند گشت ؟
یکی داستان ما را بنویسد که اگر خود را گم کردیم ، راه گم نشود و اگر روزی خواستیم که برگردیم ، مسیر اخلاق ، معرفت و عشق را بیابیم . والسلام
www.ulkamiz.ir