پایگاه خبری اولکامیز – محمد صفا سیدی، عضو شورای نویسندگان اولکامیز :
زمانی صدای شیهه اسب برایش غرور بود، و آن زمان که به دو پا بر می خاست انگار آسمانها در تسخیرش بودند، و به تاخت دشت ها را زیر پای سم اسبش درمینوردید و باد بهشتی را از میان دو گوش اسب با دل و جان احساس می کرد، اینان میراثدار چنین پدرانی بودند، در خونشان جنبش و تیز تک بودن جریان دارد، به هر حال هر نسلی وارثی دارد و به گونه ای این ژن غالب تأثیر خود را نشان می دهد.
این ژنها در خون اکثر ایرانیان وجود دارد در خطه ترکمن صحرا، اما به گونه ای دیگر و شدیدتر است تا جایی که عده ای را به مسابقات اسبدوانی کشانده، که هیچ جای ایران اینگونه طرفدار ندارد، ولی عده ی دیگری از جوانان برای تخلیه هیجانات خود راه دیگری را برگزیدهاند و آن انتخاب کورسهای مرگ با اسبهای آهنی، که سر آخر آن به کوچههای تاریکی میرسد و آه افسوسی که دامن جوانان و خانوادههایشان را می گیرد و چه گلهای که روی در نقاب خاک سرد میکشند.
اکنون آن وسوسه ژنها در نبود اسبان تیز تک، جای خود را به ارابه های مرگ دادهاند، تاخت و تاخت… و سر آخر هیچ.
اینکه بعد از وقوع هر حادثهای نوک پیکان مقصر اول به سمت خود فرد بعد به سمت پدر و مادرش گرفته میشود، و در اینکه غرور نوجوانی و اختلالات رفتاری دوران بلوغ باید توسط فرد و پدر و مادرش کنترل شود در این هیچ شکی نیست، اما از وظیفه جامعه در قبال این نوجوانان و جوانان غفلت میشود فراهم نکردن محیط حداقلی برای آنان غفلت بزرگی است که ما آنرا لابلای وظایف پدر و مادر و خود فرد گم کردهایم.
ما میدانی برای تاخت و تاز اسب ها در نظر گرفتهایم و با ورود هر مسئولی به دنبال گرفتن امتیاز برای آن هستیم ولی در رابطه با فرزندانمان غفلت بزرگی کردهایم.
پرداختن به محیط های ورزشی با توجه به فرهنگ هر منطقه لازمهی جامعه امروزی است.
آیا احداث یک پیست موتور سواری آن هم از نوع خاکی،در این دشت هایی که هر روز به بهانه های مختلف قسمتی به تصرف سازمانی درمیآید، ایجاد فضاهای ورزشی مکمل مثل پیست های دو میدانی..، برگزاری مسابقات متنوع …چقدر هزینه دارد؟!
اگر این کار حتی باعث نجات جان یک نفر از این فرزندانمان شود ارزش آن را ندارد؟
آیا تا کنون کسی از مسئولین استان یا شهرستان اقدامی عملی در این زمینه انجام داده اند؟!
آیا نمایندگان مردم برای کاهش این اتفاقات در طول این سالیان کاری انجام دادهاند ؟!
آیا بانیان ورزشی هر شهرستان به این مسئله ورود کردهاند؟!
آیا فرمانداران و مسئولین شهر و روستا کار تبلیغاتی در این زمینه حتی به اندازه تهیه بروشورهای هشدار دهنده انجام دادهاند، چسباندن عکس جوانهای متوفی از تصادفات در روستاها و شهرها یک کار حداقلی است که دایما به والدین هشدار دهد که عاقبت موتور سواری همین است، ما بدون هیچ مقاومتی جوانان خود را به جنگ جادهها میفرستیم،
هم اینکه نیروهای انتظامی هم در برخورد با متخلفین شدت بیشتری به خرج دهد. آیا وقت آن نرسیده به جای برپا کردن چادرهای عزا فکری برای این قضیه شود و بعد پیکان مقصر به سمت خانوادهها و خود فرد نشانه رود. اگر نکردیم به قول رئیس جمهور همهی ما مقصریم.
وجود جوان و نوجوان تماماً انرژی است، این انرژی باید به سمتی درست هدایت شود، و نقش جامعه هم تا اندازهای زیاد مانند پدر و مادر و خود فرد در این زمینه انکار ناپذیر است.
امیدواریم قبل از آنکه خدای ناکرده بیش از پیش در عزای جوانانمان بنشینیم قدمی برایشان برداریم و این شور و شوق را چند سالی به سمتی هدایت کنیم که باعث عمری پشیمانی نشود و کم کم با رشد فکری و بدنی، خود فرد خواهد دانست که گوهر وجودش گرانبهاتر از هر چیزی است، که به خاطر هیچ و پوچ اینگونه آنرا فدا کند.
www.ulkamiz.ir