اجتماعی

عدالت و ظلم در جامعه به عادل و ظالم بودن حاکم برمی گردد

پایگاه خبری اولکامیز – از آیات و روایات به دست می آید که گناه بر دو نوع است: قسمی از گناهان جنبه فردی دارد و شاید آثار سوء آن بیشتر متوجه شخص گنه کار گردد تا دیگر افراد جامعه و بخشی دیگر از معاصی بعد اجتماعی دارد و آثار و نتایج شوم آن همه افراد جامعه را در بر می گیرد.
در مقابل، برخی از کارهای خیر موجب رشد و ترقی شخص نیکوکار می شود و برخی دیگر مایه تعالی و تکامل اجتماع انسانی می گردد.

عدالت و ظلم دو مقوله اجتماعی است. اگر عدالت در افراد، بویژه در حاکمان جامعه به صورت ملکه درآید، جامعه به سمت سعادت پیش می رود و اگر ظلم و خیانت در نهاد حکمرانان خانه کند اجتماع رو به انحطاط و نابودی سوق پیدا می کند.

ادعای ما این نیست که منشأ عقب ماندگی و بدبختی جامعه، حاکمان آن هستند ولی به جرأت می توان گفت علت اصلی و عامل واقعی انحطاط و ذلت مردم در اجتماع انسانی، حکمرانان آن جامعه اند.

در طول تاریخ جوامع بشری غالبا رفتارهای اجتماعی توسط رهبران و سلاطین تنظیم می شد و مردم به عنوان زیردستان آنان، از همان برنامه ها تبعیت و پیروی می کردند. در روایات می خوانیم که مردم تابع دین حاکمان خود هستند و یا مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدران خویش.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در این زمینه کلام زیبایی است: «قلوبُ الرّعیّهِ خزائنُ راعیها؛ فَما اودَعها مِنْ عدلٍ اَو جورٍ وَجَدَهُ فیها.»
یعنی: دلهای مردم گنجینه های حاکمان است؛ پس آنچه از عدالت یا ظلم در آنها بنهند همان را بیابند.

اگر زمامداران تخم عدالت را در نهان و نهاد افراد جامعه بکارند، ممکن نیست که مردم نسبت به یکدیگر در روابط اجتماعی و یا در مقابل حاکمان و پیشوایان خود ظلم و تعدی روا دارند. ظلم و تعدی، زیر پا گذاشتن حقوق یکدیگر و تجاوز به حق دیگران، زمانی در جامعه رایج می گردد که مردم مشاهده کنند رهبرانشان در حق آنان ظلم کرده و یا قانونی برای پیشگیری ظلم در جامعه، تدوین و اجرا نمی کنند.

پس صلاح زمامداران، در اصلاح جامعه تأثیر بسزایی دارد. هرچند مردم در مقابل حاکم وظیفه دارند ولی مسؤولیت حاکم در مقابل مردم بسیار سنگینتر است؛ زیرا قدرت، در حاکمیت متمرکز است نه مردم و آنجا که قدرت تمرکز یابد احتمال انحراف از حق و عدل بسیار بالاست. شاید به همین جهت باشد که در آیات و روایات، به اجرای قسط و عدل از جانب حاکمان و زمامداران بیشتر تأکید شده است تا به سایر قشرهای اجتماع. قرآن کریم خطاب به آنان که قضاوت و حکمیت و زمام امور مردم در دست آنان است می فرماید: «وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ» یعنی: و هنگامی که میان مردم داوری و حکم می کنید، به عدالت حک کنید.» و در آیه دیگر می فرماید: «وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» یعنی: و هنگامی که داوری می کنی، پس میان آنها به عدالت حکم کن؛ همانا خداوند عدالت پیشگان را دوست می دارد.

 حضرت علی علیه السلام در اهمیت این موضوع می فرمایند: مردم اصلاح نمی شوند مگر با اصلاح و شایستگی حاکمان و وضع زمامداران و رهبران جامعه صلاح نپذیرد مگر با استقامت مردم، پس اگر مردم با پایداری و استقامت خویش، حق حکومت را ادا کردند و زمامدار با ایجاد عدالت، حق مردم را ادا کرد، آنگاه حق در میان مردم عزت پیدا می کند و شیوه های دین استوار می شود و نشانه های عدالت برپا و راه و رسمهای صحیح در مجاری اصلی خود جریان می یابند. در چنین روزگاری مردم اصلاح می شوند و به بقای حکومت امیدوار می گردند و دشمنان به یأس و ناامیدی کشیده می شوند.

در آیات و روایات، قوام و پایداری دولت و ملت، اصلاح رهبران و امت، تعالی و رشد جوامع بشریت، گام نهادن افراد جامعه در مسیر کمال و فضیلت و دور شدن آنان از قلمرو حیوانیت، مرهون عدالت دانسته شده است.

مولای متقیان، در ادامه سخنان پیش گفته می فرمایند: اگر ظلم و بی عدالتی در جامعه شیوع پیدا کند یعنی زمامدار حقوق مردم را با بی عدالتی و ظلم زیر پا گذارد و نیز مردم حق رهبران خویش که دفاع و پشتیبانی از آنان است را نداشته باشند، اتحاد و وحدت از میان آنان رخت بربسته و اختلاف و تفرقه بر ایشان حاکم و علم ظلم برافراشته می گردد. مردم از آداب دینی دور می شوند و بدعتها در دین ایجاد می گردد. مردم اسیر هوای نفس گشته و شهوات نفسانی را امام و اله خویش قرار می دهند. تعالیم و احکام شریعت تعطیل می شوند و بیماریهای اخلاقی ترویج می یابد.

با دقت در بیانات امام علی علیه السلام و نامه هایی که به کارگزاران خویش ارسال می کردند، این نکته به دست می آید که از بارزترین نشانه حکومت دینی، اجرای عدالت از طرف حاکمیت بر مردم و نیز از روشن ترین علامتهای جامعه دینی، اقامه عدل در روابط اجتماعی است. اگر در حکومت اسلامی و جامعه مذهبی این ویژگی مورد توجه قرار نگیرد اصل اسلامی بودن آن محل تردید است.

به کوشش : حاجی محمد باغبانی فرهنگی باز نشسته.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا