سیاسی

سلب توفیق از پزشکیان

پایگاه خبری اولکامیز – انتصاب استاندار گلستان باعث شد توفیق شادمان کردن حداقل نیمی از مردم این استان و کسب دعای خیر آنان و کثیری از دلسوزان و دوراندیشان این خطه از دکتر پزشکیان سلب شود.

پس از خبرهای خوش انتصاب تعدادی از شایستگان اهل سنت کرد و بلوچ و خراسانی به معاونت ریاست‌جمهوری، معاونت وزیر و استانداری‌های سیستان و بلوچستان و کردستان، این انتظار بحق درمیان هم‌وطنان ترکمن شکل گرفته بود که در خزان طبیعت، خبر از بهاری نو بشنوند و حال‌که فرزندان برومند و شایسته‌شان در انتصابات ملی جایی نیافته بودند حداقل در مقام استاندار بتوانند به این استان، میهن و نظام اسلامی خدمت کنند.

دکتر پزشکیان عزیز

فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ترکمن در روزهای سختی که با شهادت رئیس‌جمهور پیشین و همراهانش دشوارتر نیز شده بود با تأیید صلاحیت شما، به امید قبسی به میدان شتافتند و در این خشکسال وفا، با دمیدن امید در جان خسته مردمان ترکمن‌صحرا حق وفاداری را ادا کردند. شما خودتان نیز آنان را خطاب قرار دادید‌ و با اذعان به کاستی‌هایی که در عنایت بدیشان بوده، آنان را امیدوار ساختید.
منتی نیست. اگر باز هم به آن شرایط برگردیم نامزدی بهتر از شما نمی‌یافتیم.

انتخاب همکارانتان در دولت حق شماست و ما نمی‌توانیم به آن اعتراض کنیم اما نقد منصفانه حق ماست.
مطمئن هستیم این نقد ما را مانند برخی که نانشان در کوبیدن بر طبل تفرق‌ها و جدایی‌هاست در چارچوب تنگ مطالبات قومی به قوم‌گرایی تعبیر نمی‌کنید. ما در چارچوب وفاق ملی سخن می‌گوییم و به فردایی نظر داریم که ملتی یکپارچه، منسجم، امیدوار و بالنده به رنگارنگی اقوام و ادیان و مذاهب را در افق توسعه و پیشرفت تصویر می‌کند.

ما بی‌انصاف نیستیم. برای داشتن معلم، استاد دانشگاه، وکیل، نماینده مجلس و پزشک از اقوام و مذاهب مطالبه نمی‌کنیم چون راه بر ما در کسب این موقعیت‌ها بسته نبوده است. ما می‌پرسیم آیا منصفانه است که درمیان مدیران کل استان گلستان فقط یک مدیر ترکمن وجود داشته باشد درحالی‌که قریب نیمی از جمعیت استان گلستان را تشکیل می‌دهند؟

آیا تصادفی هم ممکن نبوده فرد شایسته‌ای از این قوم شریف بر مسند مدیریت‌های عالی استان و کشور بنشیند؟
یا اعدل الناس الا فی معاملتی
فیک الخصام و انت الخصم و الحکم
پیش که برآورم ز دستت فریاد
هم پیش تو از دست تو می‌خواهم داد

ما با مشاهده کاهش سرمایه اجتماعی پا به میدان گذاشتیم و آن‌چه را شرط وفا بود به جای آوردیم و اینک:
من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

این چند کلمه را هم شاید برای بار آخر ازباب یادآوری عهد و پیمان می‌نویسیم و برای شما آرزوی توفیق و سربلندی داریم.

جمعی از علما و فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ترکمن‌صحرا، استان گلستان

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا