گزارش

زنبور عسل در جمعه بازار

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی: جمعه ۱۲ بهمن ماه جهت خرید مایحتاجات خودم ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به جمعه بازار رفتم.پس ازخرید چند کالا به فروشنده ای رسیدم که ادویه جات و… میفروخت..

فروشنده تک و تنها بود. من تا رسیدم دیدم تعداد خیلی زیاد زنبور عسل روی ادویه جات این بنده خدا نشسته بودند. من تعجب کردم و گفتم آیا این هم روش جدیدی برای جلب مشتری است؟ این زنبورها را از کجا آورده ای؟

بنده خدا با حالتی که گویای ناراحتی او بود گفت نه حاج آقا جلب مشتری دیگه چیه؟ نمی دانم اینها ازکجا پیدا شدند وامروز کلی ازصبح تا حالا بازار کاسبی منو بهم زده است.

من گفتم یعنی اینها صاحب ندارند؟

گفت بله

من گفتم عجب میشه راحت یک کندوی عسلی آورد و مفت و مجانی صاحب کندوی عسل شد.

فروشنده گفت اینها که زنبور کارگر هستند. اگر زنبور ملکه نباشد که فایده ای ندارد.

من گفتم میشه ملکه را هم ازجایی پیدا کرد.

فروشنده گفت خداکند یکی پیدا شود مرا از دست این زنبورها که مزاحم کار و کاسبی من هستند نجات دهد.

چند لحظه ای به زنبورها نگاه کردم .دیدم واقعا که مزاحم بنده خدا هستند چون با این همه زنبورها کسی به محل فروش بنده خدا نزدیک نمی شود که هیچ. از دست فروشنده بخاطر این همه زنبور ناراحت هم بودند و حرف هایی می زدند.

بعد فروشنده گفت من مجبورم اینجا با آتش زدن کارت و… دود ایجاد کنم تا زنبورها اینجا را ترک کنند .همین کار هم کرد. یک لحظه ای زنبورها پراکنده شدند ولی بعد از چند دقیقه دوباره همه آنها آمدند.

من هم از فروشنده خداحافظی کردم به سمت دیگر بازار رفتم ولی چیزی که مرا متعجب کرد این بود که چطور زنبورهای عسل‌ کار و کاسبی این بنده خدا را آن هم میان این همه فروشنده بهم زده است و باعث ناراحتی او شده است.

این فروشنده بدشانس هیچ کاری هم نمی تواند جهت نجات خودش از این همه زنبور انجام دهد.

نمی دانم چه حکمتی در این کار است که مانع فروش اجناس این بنده خدا شده اند.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا