گزارش

در ۱۷۸ مین نشست جمعیت مختومقلی کلاله بررسی شد؛ زیبایی شناسی در اشعار فراغی

پایگاه خبری اولکامیز – درحالی که ترنم خش‌خش برگان خشک، زیرپای عابران، حال و هوایی شاعرانه به مشتاقان فصل پاییز تحفه نموده و با باد ملایم متمایل به سوزخود با شمارش معکوس، نوید سررسیدن زمستان را زمزمه می کرد، اعضای جمعیت مختومقلی کلاله به بهانه ۱۷۸مین نشست ماهانه خود درمیان بهار زیبایی های اشعار دُردانه سخنِ دُرد گونه فراغی که از صافی خیال و اندیشه گل‌بیز گردیده بود آخرین جمعه آبان ۱۴۰۳ را به “زیبایی شناسی اشعارمختومقلی” که قرعه ی کار به نام عاشق دیوانه‌ی ظرافت‌گوی شرافت پیشه به نام یدالله صحنه که عمری، دل سودایی خویش را درمجمر‌ اندیشه و افکار او صیقل داده و سفته روز و تافته تموز اشعار او گردیده بود در آمد.

این سوخته دلِ سیاحِ رؤیاها و اندیشه های سرزمین بی انتهای اشعار فراغی، با نهادن تاج ادب واخلاص بر فِرَق فارغ از کبر و غرور خود، خاضعانه و خاشعانه بر جایگاه سخن جلوس نموده، اینچنین به ایراد سخن می پردازد: که دررزیبایی شناسی اشعار، دوآیتم روساخت، که به زبان، و ژرف ساخت، که به مسائل ادبی و فکری شاعر مربوط است باید مورد بحث و کنکاش قرارگیرد.

وی گفت: بنده به دلیل عدم ایجاب وقت از مطرح نمودن و بازکردن مسائل فکری اشعارمختومقلی صرف نظر می نمایم. در مسائل رو ساخت اشعار که به زبان مربوط است مسائل موسیقی شعر، مسائل لغوی و مسائل نحوی اشعار مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. و مسائل موسیقی شعر نیزخود به سه گروه: موسیقی بیرونی، موسیقی درونی و موسیقی کناری تقسیم بندی می گردد.

موسیقی بیرونی: همان اوزان اشعار است که شاعر در سروده های خود بر سر دو راهی “عروض و هجا ” یکی را برگزیده وبا سبک و سیاق آن شعر می سراید. حال باید تفحص نمود که وزن در اشعار مختومقلی چگونه به کار گرفته شده است؟ که این بحث خود مقوله ای مفصّل و جدایی ناپذیر از اشعار است.

باید اذعان نمود که وزن در اشعار مختومقلی هم به صورت عروض وهم به صورت هجا نمود پیدا کرده است و در این خصوص می توان اظهار نمود که بیست درصد اشعار این سخن سرای بزرگ ترکمن که بیشتر آن عرفانی است به صورت عروض و مابقی آن به سبک هجایی سروده شده است.

وی گفت: دربیشتر اشعارعروضی مختومقلی در نُسخ متفاوت، اشعار گاهاً بر وزن عروض، از دیدگاه ادبی می لنگد که ایراد کار، از مختومقلی نیست زیرا که این شاعر بزرگ کاملاً برعلم عروضی واقف بوده است ولی به دلیل تعلل در کار تهیه کنندگان نُسٓخ، بعضی ازاشعار، عاری از ایراد نیست که گاهاً با جابجایی دو کلمه، شعراصلاح می یابد. ولی در اوزان اشعار هجایی این فرهیخته ترکمن، اشعاریا هفت، هشت هجایی یا یازده، چهارده هجایی یا پانزده، شانزده هجایی بوده است ولی با امعان نظر و تدقیق گذربر اشعار وی می توان گفت که بیشتر اشعار فراغی بر وزن یازده هجایی سروده شده است.

توصیه بنده به شاعران و قلم به دستان این عرصه این است که در رعایت قافیه ، اشعارمختومقلی را الگو گزینند زیرا که مختومقلی در اشعار خود، قافیه را به خوبی رعایت نموده است. ولی شاعران ترکمنستان در سرودن اشعار، از شاعران روسی تبعیت نموده اند و هر آنچه را که گوش نوا و هم آوا باشد قافیه تلقّی نموده اند که شاید ویژگی زبانی آنان چنین اقتضا نموده است زیرا که چنین اشعار و قوافی را در سروده های کریم قربان نفس‌اف ، قربان نظر عزیزف و… به خوبی می توان یافت.

استاد یدالله صحنه گفت: مختومقلی بر اهمیت قافیه درونی بسیار واقف بوده است زیرا که می دانسته قافیه درونی، موسیقیایی شعررا افزون نموده و حلاوت خاصی به روح شنونده تقدیم می نماید. مثلاً در شعر: حاراما اولاشماز، پیسه بولاشماز، ” اولاشماز و بولاشماز” قافیه درونی و در شعر: جان پانی، جهان پانی، کفنه چوُلان کؤنگلۆم، ” جان، جهان، چوُلان” قافیه درونی بوده و به شعر از نظر موسیقیایی، زیبایی خاصی می بخشد.

سپس به موسیقی درونی شعر اشاره نمود که در موسیقی درونی برای نمونه به آرایه ادبی واج آرایی و نقش آن در شعر اشاره نمود که با تکرار حرفی، شعر آهنگین می شود. برای مثال:
بیر آتشا  تاپ  اتمه دیم،  توُز بوُلدوم توُپراق بولدوم، آتش بوُلدوم، سوزبولدوم
تکرار کلمه “ت” شعر را زیبا جلوه می دهد ولی تکرار واج آرایی در شعر مقصدالرأس نیست که شاعربا تکرار آن از اهداف شعر دور باشد مثلاً در شعر فارسی:
خیزید وخزآرید که هنگام خزان است،
باد خنک از جانب خوارزم وزان است.
در این شعر”واو ، ز” زیاد تکرار می شود که به نوعی وز، وز که همان صدای باد است را نمایش می دهد.

 
  در شعر بعضی اوقات از آرایه های “تکرار” استفاده می شود که در این سبک از شعر تکرار حرف نه بلکه تکرار کلمات، شعر را زیبا کرده و شاعر به خاطرتأکید مسئله ای آن را بیان می کند مثلٱ در شعر:” سن سن آرایش جان، جهان سندن بی خبر”  کلمه” سن” در یک بیت سه بار تکرار می شود که تأکید آن بر قدرت بی انتهای الهی و غفلت آدمی است.و جناس نیزهمچون آرایه های ادبی دیگر، آرایش دهنده ابیات است که شاعر در یک بیت یا مصراع یک کلمه هم جنس با معانی متفاوت را می آورد.

استاد صحنه در ادامه سخن از آرایه های موازنه در شعر فراغی سخن به میان آورد که فراغی چه ماهرانه این آرایه استفاده کرده است مثلٱ شعر :
«ساغ غولاغئنگ غووانجئ
کر یانئندا بللی دیر.»

در این بیت موازنه ادبی به خوبی مشهود است زیرا که بیت اول از سه کلمه و بیت دوم آن نیز از سه کلمه هم وزن تشکیل شده و به شعر از نظر موسیقیایی زیبایی و شاکله خاصی بخشیده است. وی گفت: سجع متوازی نیز در اشعارفراغی به وفوریافت می شود مثلٱ در شعر:
«بی‌دؤولـِت ائنانجانگ، کأسیب کأینجِنگ
یدی یسر بوُلسا بیری گؤوۆنجِنگ
بای‌خالقئ یانگرا بوُلار غارری اؤوۆنجِنگ
چالئپ بوُلماز چال آغارسا چله گه.»
کلمه ائنانجانگ، کأینجنگ، گؤوۆنجِنگ و اؤوۆنجِنگ همه سجع موازی هستند.

در مسئله لغوی اشعار، آیا مختومقلی از لغات جدید و بیگانه به نحو احسن استفاده کرده است یا خیر؟ به خاطر این اشعار او را باید با آثار گذشته تطبیق نمود ولی متأسفانه به خاطر نبودن اثر، این کارامکان پذیر نیست. ولی این شاعر فرزانه به خاطراستفاده از لغات جدید، اشعار خود را به خوبی صیقل داده که این امر راز ماندگاری اشعاراین شاعر بوده است.

مختومقلی فراغی در سرودن اشعار کلمات فارسی و عربی نیز استفاده نموده، که این امربر همگان مبرهن است که قافیه زیبا و موسیقیایی بودن شعر یکی  ازارکان اساسی شعراست .مثلٱ در شعر “ادا بوُلدوم’ نمونه های از قافیه فارسی آشکاراست:
« جهل ایشه چابک من، الله ایشینه سوستر
عارق ضلالت بوُلدوم، هدایته سن گۆستر
نه درویش من نه صوفی، نه ملا اهل دستر
غولاق برسه دوستلارئم، دیسم سؤزومنی راست‌تر
پکیر ایلأنگ کیم باردئر، ایام دن بیزه دوست‌تر
بنده‌لیک‌ده بوُلماسانگ، بولغانئنگ یاغشی نیست‌تر
گؤرمه‌دیم گۆن آستئندا هرگیز اؤزوم دن پست‌تر
آتشا لایق بوُلماز ادا بولغان خاکستر
شونچا کؤیدۆم یا دوُست‌لار اؤرتِندیم ادا بوُلدوم.»

در مسائل ادبی اشعار هم مسئله ادبی و هم مسئله فکری مشهود است ولی در حال، قبل از هر چیز مسئله ادبی اشعار بر مسئله فکری آن رجحان دارد. در مسئله ادبی اشعار، ارکان ایجاز، اطناب و مساوات مورد بررسی قرار می گیرد.

ایجاز سخن آنست که سراینده با کمترین سخن، معنایی به درازای قلّه ها را بیان ۱می کند. و اطناب با سخنان اضافی، سخن را به درازا کشاندن است. ولی مساوات از ده کلمه در بیتی ده معنی دریافت نماییم و هیچ چیز اضافه نباشد، همان مساوات است. در ایجاز همه کلمات درشعرنقش اساسی را ایفا می کنند و هیچ کلمه ای را نمی توان از سروده کنار گذاشت. درقسمت اطناب، مسئله مهم حشو زاید است که درشعر، اساس شعر را تضعیف می نماید مثلٱ در شعر:
«خابار گلر پئلان  کیمسه  اؤتدی  دییپ
چراغی سؤندی دییپ گۆنی یاشدی دییپ.»
فراغی چهار کنایه زیبا را در این شعر کنار هم آورده است ولی خابار گلر، آمدن خبر مرگ، و اؤتدی دییپ یعنی از دنیا رفتن مترادف با مرگ و چئراغی سؤندی دییپ، خاموش شدن چراغ عمر همان مرگ، گۆنی باتدی دییپ، غروب خورشید عمرنیز همان معنای مرگ را می دهد که سه تا ازکنایه آن حشو زائد است که شاعر با آمدن خبر می توانست شعر را به دور از حشو، به صورت زیباتر بیان نماید. می توان گفت که شاعران یا عکاس‌اند یا نقّاش. اگر عکاس باشند سروده های آنان قابل تغییر نسیت و اگر نقاش باشند سروده های آنان را در صورت لزوم می توان به صورتی زیباتر تغییر داد.

استاد یدالله صحنه در ادامه سخن گفت: اگر در شعری ایجاز نباشد همان نظم است نظمی که هیچگونه ایجازی در آن نبوده و خواننده را به تفکر وا نمی دارد. مثلٱ : هر که دارد امانتی موجود- بسپارد به من به وقت ورود – نسپار اگرشود مفقود – بنده مسئول آن نخواهم بود
آیا دراین نظم زیبا اثری از آرایه های ادبی است این سروده فقط فقط سروده ای به صورت نظم است. فراغی در این خصوص می سراید : مختومقلی سؤزوگۆم غئسغا شرحی کؤپ.
هر سخن و سروده ای اگر کوتاه وآغشته به عسل گوارای آرایه های ادبی بوده و شرح آن بسان ستارگان آسمان معانی دریایی داشته وحس و خیال و اندیشه زیبا را تن پوش تنِ طناز خویش نماید آن سروده برچسب اثر ماندگاربرا به تن ممهورمی نماید و مشتاقان جامعه آنان را با مسمار زرین بر دیوار قلب خویش، دل آذین نموده و جهت بهره از ریحان و ریاح آن گُل آویز تن تیمار و تشنه‌ی خویش می نماید.

این ادیب نام آشنا در حسن ختام سخن چنین گفت: در نگاه متمایزبر دو شاعر ایرانی حافظ لسان الغیب و مختومقلی فراغی فراغت یافته ازریب وریا، آنچه که این فرشیان به خاک آغشته زمینی، عرشیان بالا نشین ادبی را به تحبیب و تعجیب وا داشته و آنان را بر قلّه هیمالیا اندیشه و تفکر ترفیع داده ، ایهام در شعر حافظ و تشبیه و تمثیل و نماد در مختومقلی فراغی بوده است که این شخصیت های بر جسته ادبی جهانی را برجسته تر از دیگران در انظار ادبی ابدی نموده است.
حال برماست که با تحقیق و تفحص بیشتر در اشعاراسرار آمیز آنان رمز و کلید کاررا با آشنایی با معانی آن بر دیگران بگشاییم تا دانشجویان و دانش پژوهان نوجوان به راحتی از آنان بابی به سوی فرداهایی بهتر گشوده و گامی به سوی سعادت و سرافرازی بردارند.

برنامه های اجرا شده و حاشیه های این نشست به شرح ذیل است:
1-  قاری نوجوان محمد صفا سید قرآن تلاوت نمود.
2-  استاد عطا نظر برزین به مهمانان و حاضرین جلسه خوش آمد گفت.
3-  نونهالانی بنام های: سایرا حسین زاده “یار ایلأر” و صفیه مرادی “باغلارهِی” از دیوان مختومقلی شعری قرائت نمودند.
4-  دبیر جمعیت فرهنگی- هنری مختومقلی کلاله آقای آرتق حسین زاده به رسم یاد بود به آقای یدالله صحنه سخنران این نشست لوح سپاس تقدیم نمود.
5-  باغشی آشور آرمون از روستای یانگاق به اجرای موسیقی پرداخت.
6-  دکتر عبدالحمید نظری در خصوص موضوع این نشست نظرات خویش را ارائه نمود.
7-  خالق اثر ماندگار «توُپراق» نور اقدی زیارتی ضمن تشریح این جلسه به عنوان مجری این نشست بیوگرافی و آثار استاد یدالله صحنه را به سمع و نظر بینندگان رساند.
8-  دربخش پایانی این نشست ضمن پذیرایی مختصرکه خانم مریم زمانی تدارک آن را دیده بودند همگی درکنار سِن عکس یادگاری انداختند.
 
گزارش: قمرالدین سیدی
تاریخ :  ١۴٠٣/٨/٢۶
 www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا