مقاله

خمار آلا

پایگاه خبری اولکامیز – کریم رژیم : در موسیقی اصیل ترکمن ، « خمارالا » نامی کاملا شناخته شده و محبوب و نوستالوژیک است . آهنگی که بمانند صدها اثر موسیقیایی ترکمنی ، خالق آن گمنام و زمان خلق آن نیز مجهول بوده و طی قرون و اعصار ، سینه به سینه منتقل شده و زنده مانده است .  این آهنگ تم بسیار محزون و نافذی دارد و هارمونی ریتمهای آن چنان درهم تنیده است که  افزودن یا کاستن و هر نوع تغییری در آن ، محال مینماید و یا بطور مشخصی به استحکام و زیبایی آهنگ خلل وارد میکند . فاکتوری که از خصیصه های یک اثر کامل و فاخر هنری است .

‌ مئللی تأچمرادف ( ۱۸۸۶ _ ۱۹۶۰ ) ، استاد ، اسطوره و الگوی بی همتای دوتار ترکمن ، « خمارالا » را در اوج مهارت و زیبایی و با ویژگی خارق العاده ای نواخته ، آنگونه که خمارالا ، افزون بر وزن هنری خود ، همیشه تداعیگر نام این دوتار نواز بی همتا بوده است. میتوان گفت ذات آهنگ و اجرای خاص « مئللی آقا »  ، توامٱ ،  واجد جایگاه والای این آهنگ در قلوب دوستداران دوتار میباشد .

 خمارآلا سالهای طولانی ، در دوران اتحاد جماهیر  شوروی سوسیالیستی ، تیتراژ ثابت برنامه رادیویی پرطرفدار موسیقیایی – ادبی « باهار رادیواستانتسیاسی »  آشغابات ( عشق آباد ) بود .فرستنده رادیویی که علاوه بر ترکمستان شوروی ، این سوی دیوار آهنین ، در ترکمنصحرای ایران هم ، منزلی نبود که گیرنده آن برای دریافت امواج این رادیو تنظیم نشده باشد . در آنزمان , رادیو آشغابات جزئی لایتجزی وفراگیر از دلبستگیهای ترکمنها شده و اوقات کار و  فراغت آنان را با موسیقی اصیل و ادبیات ترکمنی ، به لذت و هیجان و شادابی عجین مینمود . قطعا اغراق نیست و حتی ضرورت دارد که گفته شود ، فعالیت رادیویی گسترده و مسئولانه این فرستنده در آن مقطع زمانی نسبتاً طولانی ، تاریخ افتخار آمیز ، ستودنی و تکرار ناشدنی موسیقیایی _ ادبی ترکمنها است . بلاشک ، ماندگاری میراث ارزشمند و پرشکوه موسیقی اصیل ترکمن ، و اعتلای تحسین برانگیز آن در این دوره از تاریخ ترکمنها  ، مدیون اهتمام آگاهانه کارکنان این مرکز رادیویی ، تشکیلات ، و گروههای وابسته به آن  است . همه آنانیکه در سازماندهی ،جمع آوری و آموزش هنرمندان و ضبط و آرشیو ، نقش تاریخی خود را به نیکی و شایستگی ایفا کردند .

دیربازیست و همچنان ، اختصاص خمارالای مئللی تأچمراد بعنوان آهنگ پس زمینه در شعر خوانی یا دکلمه ، به یک عادت و فرهنگ دوست داشتنی که هیچگاه ملاحت خود را از دست نمیدهد تبدیل شده است و عجیب اینکه  شنیدن پرتکرار آن نیز هرگز به خستگی و ملال نمیانجامد .

خمارآلا  از آن دسته آثاری است که گویی  چیزی فراتر از هنر یا آفرینش زمینی را در بطن خود  نهفته دارد و از گوش دادن به آن ، احساس خلسه آمیز لحظه افزونی ، جان شنونده را از ابتدا تا انتهای آهنگ و حتی تا ساعاتی بعد ، در بر گرفته و رها نمیکند . چنین آثاری درتاریخ یک ملت ، بسیار کم متولد میشوند و اما ، حیات ابدی و جاودانه پیدا میکنند .

بکارگیری کلمه « خمار » ، در زبان و ادبیات و محاورات ترکمنی در دوره معاصر بسیار نادر است و عموما استفاده نمیشود ، لذا این سوال همیشه مطرح بوده است که علت ترکیب آن با واژه « آلا » و انگیزه  انتخاب این نام برای این آهنگ چه بوده است ؟ چگونه است این اثر برجسته و متمایز ، در طول مدت زمانی بدرازای یک تاریخ ، نسل به نسل  سپرده شده و اما داستان خلق آن بازگو نشده است ؟ متاسفانه جای پاسخ حقیقی برای این سوال خالی مانده است . حتی از جانب موسیقی دانان سرشناس و آگاه نیز ، علیرغم اشتیاق عموم به دانستن انگیره این نامگذاری ،  در هیچ‌دوره ای سخنی به میان نیامده است .‌ حداقل از زمان « قارادئلی گوکلنگ » ( ۱۸۱۴ م ) تا زمان حاضر ، شجره و رشته قدسی حالیفا _ شأگرد ، از قبیل آمانگلدی گونی بئکف ( ۱۸۴۰_ ۱۸۷۹ م ) ، الله بردی آیدوغدیف ( کل باغشی ) ( ۱۸۵۰_ ۱۹۲۳ م ) ، تٱچ ممد سوخان قولیف ( ۱۸۶۵_ ۱۹۲۴ م ) و …. و  مئللی تأچمرادف، بلافصل ادامه داشته ، لیکن از ایشان ، به داستان « خمارالا » چه در شکل نظر شخصی و چه نقل قول از گذشتگان ، اشاره ای نشده است . تا اینکه نمایشنامۀ رادیویی پخش شده از رادیو آشغابات در سالیان اخیر توجه علاقمندان را به خود جلب کرده و در گروههای تلگرامی موسیقی ، به اشتراک گذاشته شد . در این نمایشنامه کلمه « خمار » به « قمار » و « آلا » به « کج و ناسازگار » تعبیر ، و در پایان ماجرا ، چنین نتیجه گیری شده است که این آهنگ بدلیل باخت ارباب روستا در بازی قمار و درگیر شدن خدمتکار دوتارنواز او در این موضوع و توسط وی ساخته شده است ! با کمترین  توجه در تاریخ روابط اجتماعی ساده و شفاف ترکمنها ، میشود پی برد که این تعبیر بنیان و ریشه نداشته و جز تخیلی ضعیف  برای تفسیر این نام جایگاهی نمیتواند داشته باشد .

اساسٱ ، کلمه خمار که به معنی قمار باشد ، به شکلی کاملا آشکارا و‌مشخص ، هیچگاه در محاورات ترکمنها متداول نبوده و در حال حاضر نیز نیست . اما در آثار ادبی و نوشتاری ، نخستین نشان ها را میتوان ، در یکی از رمانهای بردی کربابایف ، نویسنده معاصر ترکمن ( ۱۸۹۴_ ۱۹۷۴) و به تعاقب آن در دایره المعارف ترکمنی به ترکمنی ( هازینا )  با کاربرد معنایی قمار ، اقبال کج و یا شبیه آن مشاهده کرد . کربابایف عضو انجمن فرهنگستان علوم شوروی بوده و به زبانهای مختلف منجمله تاجیک و فارسی تسلط و به شعرا و اشعار کلاسیک این زبان آشنایی و علاقه داشته است .‌ برخورداری از چنین موقعیتی ، این گمانه را تقویت میکند که وی ، در تعیین « خمار » با انگیره  معادل سازی برای کلمه قمار و همچنین پروسه ترویج اداری و‌مکتوبات رسمی آن , نقشی داشته باشد . اما به هرشکل و به استناد آنچه هویداست ،و شواهد میدانی گویا ، این امر نتوانسته به باز کردن جایی برای این معادل سازی احتمالی ،  در صحبتهای عامه بیانجامد و مورد استقبال و استعمال عموم واقع گردد . مضافا بر تمام اینها در  دیکشنری جامع و معتبر زبان روسی – ترکمنی ( چاپ ۱۹۸۷ ) ، مشتمل بر چندین جلد  ، منتشر شده از سوی « کمیته نشریات دولتی و آکادمی علوم ترکمنستان شوروی » ،  که با توجه به حجم عظیم آن میشود مدعی شد در برگیرنده تمامی کلمات ترکمنی است ، معادل کلمه روسی « ایگروک » ( igrok – قمار )  چنین آمده است : اؤین – کارت اؤینچی . یعنی بازی و کارت باز . بدیهی است چنانچه کلمه خمار ، در بین ترکمنها از سابقه ای مرتبط با قمار برخوردار میبود ، هم آواز با کربابایف مشهور ،  انتخاب حتمی و نخست معادل igrok ، میبایست کلمۀ مختصر خمار میبود . در حالیکه چنین نشد و نشانی از آن در این فرهنگ ، به چشم نمیخورد . و گویی که در این امر تعمدی وجود دارد و آن نمیتواند جز این باشد که تدوین کنندگان دیکشنری ، در ترکمنی نبودن واژه خمار در معنی مورد نظر کربابایف اطمینان داشته اند .

و شاید خمار آلا – قسمت دوم

عبدالکریم رژیم

پرواضح است که آنچه نگارش شد، صرفٱ در راستای توجیه ناپذیری الصاق نام آهنگ خومارآلای کبیر و جایگاه رفیع آن به پدیده زشت قمار است. صد البته، معادل یابی، با هدف غنای زبان، مقوله ای جداگانه بوده و موضوع نقد نیست. اتفاقا و شخصٱ کلمه خمار یا هومار را معادل مناسبی برای کلمه قمار میدانم. بدلیل اینکه کلماتی همنوا و مترادف با این لفظ. در لهجه های ترکی وجود دارد.

علاوه بر این، در بین ترکمنها، غیر از زمان معاصر، اصلا قمار بازی رایج نبوده که بتواند منشاء چنین رویدادی در صدها سال پیش از این یعنی زمان خلق آهنگ‌ خمارالا تلقی شود. این نکته نیز جای اشاره دارد که نویسنده نمایشنامه، ادعایی در خصوص مستند و واقعی بودن این داستان نداشته و بعنوان نمایش رادیویی ارائه نموده است. آنچه موجب حساسیت موضوع گشته است، باور نشأت و وسعت یافته بر اساس این نمایشنامه در بین علاقمندان موسیقی هست که اخیرأ در گروههای تلگرامی، بدان دامن زده میشود.

موضوع  بدیهی و روشن، ترکیب خمار آلا از دو کلمه « خمار » و « آلا » است. خمار کلمه ای عربی بوده و دارای معانی متعددی است. در ادبیات و بخصوص شعر فارسی و وصف « چشم » بسیار بکار میرود که موضوع شایع و آشنایی است و عموما دلالت بر زیبایی خاص چشم در حالتی شبیه مخموریت و می زدگی و خواب آلودگی میکند. مثلا

از مولوی‌‌:

به حق چشم خمار لطیف تابانت

به حلقه حلقه آن طره پریشانت

###

چون بدید آن چشمهای پرخمار

که کند عقل و خرد را در خمار.

###

صحاح الفرس :

بامدادان پیشم آمد یار از راه کروخ

با دو چشم پرخمار و نرگسین سست و شوخ.

 

###

فردوسی:

بدیده چو قار و به رخ چون بهار

چو می خورده و چشم او پرخمار

###

ایمان رضایی (نژند محزون )

چشمان تو/

پرسه می زند در حوالی نگاه من/

رقص کولی وار نگاه من و/

آواز چشمان خمار تو/

از این نگاه بگذری/

به شب میرسی/

در خصوص کلمه « آلا » میتوان گفت که در زبان ترکمنی، به ترکیب رنگهای سفید و سیاه و یا گاها به رنگارنگی، « آلا » اطلاق میشود، مانند آلا گوز درباره سفیدی و سیاهی یا رنگی و نورانی چشم (آهنگی هم به همین نام وجود دارد.) 

 تفاوت رنگ در بافت قالیچه نیز با واژه « آلا » توصیف میشود. 

در بخشی از داستان ترکمنی کلاسیک «صایادلی همرا ».. اشاره ای به « خمارالا گوزدن » شده است. جایی که بهنگام ترک دیار، همرا، خطاب به همسر سیاه پوشش، سلونیاز میگوید:

کونگلنگی انجیدئپ چئدمه قاشئنگی

گل ای سرویم سن گئینمه قارانی

« خمارالا گوزدن » دوکمه یاشئنگی

گل ای سرویم سن گینمه قارانی 

وهمچنین در شعری از مأذون قشقایی:

آیریلار نازلی یار گئدر،

آلا گؤزلو خومار گئدر،

ماذون بی اختیار گئدر،

گؤزوم سیلابی سیلابی

موضوع مرتبط و قابل توجه دیگر، وفور بهره گیری از واژه های فارسی و به تبع آن، عربی در آثار ادبی ترکمنی است و بویژه در اشعار دامنه پر گستره ای دارد. طوریکه اگر فرد ترکمن، آشنایی به زبان فارسی نداشته باشد، در فهم کامل آثار با مشکل مواجه میشود.

وقتی تمام موارد اشاره شده، کنار هم قرار داده شوند، میشود گمانه زنی کرد که منظور از خمارالا میتواند چشمان زیبا و مست از عشق و خمارالوده معشوق باشد که آهنگ  بخاطر و یاد آن خلق شده است، همانگونه که مصادیق  مشابه زیادی وجود دارد و اصولا اکثر آهنگها ارتباطی تنگاتنگ با موضوع عشق و عاشقی و بویژه تاثیر زیبایی چشم در این مقوله دارند.

خمار به معانی فراوان دیگری هم آمده است. منجمله « پوشش و لباس » و پوشاننده. از این منظر میشود محتمل دانست که « خمارالا » شاید کسی باشد که لباس راه راه سفید و سیاه و یا رنگی زیبا و جالب برتن کرده و در معرض دیدگان آهنگساز واقع گشته و او را تحت تاثیر قرار داده و انگیزه خلق این آهنگ شده باشد.

در مجموع به نظر میرسد احتمال فرضیه « چشم زیبای خماری در برانگیختن احساس آهنگساز  و نامگذاری آهنگ با تاثیر پذیری از این موضوع » ، به واقعیت نزدیکتر باشد.

ختم کلام اما آنچه اهمیت اساسی دارد و باید آن را قدر دانست، موجودیت خمارآلا و صدها مقام و آواز دیگر، بمثابه گنجینه ای، که از گزند حوادث و آسیب گذر زمان بگونه معجزه آسایی مصون مانده و در صحنه زندگی، و برای تلطیف آن ماندگار شده است. در عصر حاضر پاسداشت این موهبت بزرگ، در گرو تلاش در جهت شناخت و معرفی آن برای فرزندان و کسانی است که با این میراث گرانبها آشنایی ندارند و بسیار حائز اهمیت است که بدانیم و آگاه باشیم، برای همه آنچه خود بهترین و زیباترینش را داریم، همه گوش و چشم، به بیگانه نسپاریم.

با تشکر و قدردانی از اطلاعات و راهنماییهای دوستان.

*توضیح اولکامیز – بخش اول این مقاله در شماره دوم ماهنامه ترکمن دیار و بخش دوم در شماره سوم ماهنامه ترکمن دیار منتشر شده است که یکجا تقدیم شما علاقمندان می شود.

**عکس از اینترنت است.

www.ulkamiz.ir

 

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا