خط مشی مشخص؛ بایسته پیروزی در انتخابات
پایگاه خبری اولکامیز – عظیم قرنجیک: جی. دی. ایچ. کول در جزوه خوبش به نام ” آیا این سوسیالیسم است؟ می پرسد:” پیروزی در انتخابات چه حاصلی دارد، جز اینکه وسیله ای باشد در خدمت یک هدف؟ پیروزی در انتخابات بی آنکه خط مشی مشخصی داشته باشیم، مطمئن ترین راه شکست در انتخابات بعدی، و پراکندن تخم یاس و سرخوردگی در میان حامیان خویش است. اگر هدف ما دیگر سوسیالیسم نیست و چیز دیگری است- این چیز دیگر کدام است؟ و اگر همچنان سوسیالیسم هدف ماست، بیایید صراحتاً به انتخاب کنندگان بگوییم که چگونه می خواهیم به سوی این هدف پیش برویم.”(ص.۲۰۶، کتاب ” مارکسیست ها”/سی.رایت میلز، ترجمه خشایار دیهیمی، فرهنگ نشر نو)
این مطلب نشان می دهد که؛ اگر هدف پیروزی در انتخابات باشد، باید برای رسیدن به آن هدف، خط مشی مشخصی داشت.
* چرا می خواهید نماینده شوید؟
شما نمی توانید جایگاهی در سیاست یک کشور دست و پا کنید، مگر این که با ماجراهای آن زندگی کرده باشید.
هر سیاست مداری ناچار است یک چیزی داشته باشد، به واقع، تدبیر، کنترل و تحمیل روایت تان روی ذهن عوام، وظیفه هر فردی است که در پی مقام و منصبی در حکومت است.
گاهی شکست در سیاست بهترین چیزی است که برای آدمی اتفاق می افتد.
آیا در خود توان احساس مسئولیت انجام کاری در قبال مشکلات کشور دارید؛ نابرابری شوک آور درآمدی، ضعف پایه صنعتی کشور، فقدان راهبرد ملی،بیگانگی میان رای دهندگان و نظام سیاسی، مسائل سنتی وحدت ملی، انشقاق اقلیت های زبانی و مذهبی، مسائل زنان و جوانان و….، دانش سیاسی آنی نیست که بطور نظری و تئوری می آموزید، بلکه در حوزه عملی نیز کاری کرده باشید و بدانید که کدام معضل و مشکل، بایستی فریاد مبارزه تان گردد.
بلندپروازی های رقابتی حتی می تواند میان دوستان قدیمی هم آتش فتنه و نفاق و دشمنی بیافریند.
یک نماینده باید بتواند به این سوال در مقابل مردم پاسخ گوید که ؛ ” این اجتماع که من قرار است نماینده شان بشوم، چه می خواهد؟ ” هیچ جواب قانع کننده ای نخواهد یافت مگر این که ، احساس کند که اجتماع برای خود هدف و ایدآل و خواست و مطالباتی دارد. آیا من توان برآوردن آن مطالبات و خواست ها را دارم؟”
مردمی که صادقانه از نامزدی تان حمایت می کنند، بخصوص حامیان نزدیک تان ، باید بدانند که وارد چه معرکه ای می شوند و تا پایان راه ، همراه تان گردند.
زمانی که خانه به خانه ، و چهره به چهره، تبلیغات را پی می گیرید ، بر این باور باشید که بقول مایکل ایگناتیف ؛”هر رای سزاوار گفت و گوی سقراطی برای دقایق بی شمار است.”( آتش و خاکستر.ص۵۹)
کسی که سر در پی نمایندگی مردم دارد ، باید بداند که در صورت توفیق قرار است ، چهار سال آینده زندگی اش را در وضعیتی از اتکای به رای مردم سپری کند، بقول ” ارنست رنان ” فرانسوی، که یک بار ملتی را ” همه پرسی روزمره” نامیده بود، و این چنین است که برای آنانی که در پی منتخب مردم بودن هستند، دموکراسی دقیق یعنی همین. به عبارتی، همه پرسی روزمره جایی است که شما هر لحظه از روز ارزیابی کنید؛ مردم چه گونه به شما در خیابان نگاه می کنند، چه گونه به شما سلام می کنند، زمانی که دست شان را می فشارید، چگونه واکنشی را نشان می دهند….اگر سابقه مبارزات انتخاباتی نداشته باشید، نمی توانید کاملاً درک کنید که شما چه گونه به همه پرسی روزمره ، به لبخندهای تایید، اخم های درهم رفته ناشی از مخالفت و… وابسته می شوید. شما بیشتر از آرایی که کسب می کنید ، روی این مسائل هم جا باز کرده ، حساب کرده، حساب پس دهید. و پیش خودتان این سوال را مطرح کنید که ؛” من دارم چه کار می کنم؟” شما سرنوشت خود را بدست کسانی می دهید که سرنوشت شان بدست شماست و دایماً در زیر نظر موشکافانه دقیقه به دقیقه از سوی هم شهروندان خود هستید که احساس ارزش خود، از خودتان را شکل می دهند.”
* تسلط بر زبان سیاسی:
“زبان دانی، تسلط افراد بر زبان سیاسی، خود را محق دانستن و صاحب صلاحیت دانستن برای سخن گفتن و تصمیم گرفتن، و… لازمه ورود و ماندن و مبارزه در فضای سیاسی ایران است ، همان سان که حداقل از تاریخ مشروطیت تاکنون این رویه معمول بوده ، چنان که افضل الملک، در ” افضل التواریخ ” در مورد مصدق السلطنه، و یا باقرعاقلی در کتاب ” تیمورتاش در صحنه سیاست ایران”، درمورد تیمور تاش، این محسنات را از ویژگی های یک فرد برای ورود بر میدان سیاست برشمرده اند.”
پای به میدان نهادن یک نامزد انتخاباتی باید محصول وقوف وی به دردهای اجتماعی و درمانهای واقعی(نه مقطعی) آن دردها باشد. و در صحن علنی مجلس ، بایستی صدای مردم بوده، بیم و پروایی از طرح مطالبات و خواست های مردم و یا مصالح ملی نداشته باشد، و هر گامی که برمی دارد، و محرک هر اقدام و عملی که انجام می دهد، تحقق آمال و آرزوهای مردم و تامین سعادت، رفاه و سربلندی، آزادی وشرف ملت باشد.
” یک نامزد نمایندگی، باید بر زبان سیاسی در درون میدان ، مسلط باشد، و در خود آمادگی پذیرش مسئولیت نمایندگی ، و شایستگی حق سخن گفتن شجاعانه از طرف مردم در میدان سیاست را داشته باشد.”
* میدان دادن به جوانان:
البته ورود جوانان به میدان سیاسی و حضور آنان در ستادهای انتخاباتی نمایندگان و کسب تجربه سیاسی امری مغتنم است. آنان پس از ورود به میدان سیاسی و حضور در ستادهای انتخاباتی نامزدها، بتدریج صلاحیت فنی پیدا کرده ،و با رعایت قوانین و آموختن مکانیسم های بازی در میدان و با تسلط و تقویت زبان سیاسی، و مرتبط بودن با اهالی حرفه ای سیاست که بازیگران مسلط تر میدان هستند و…. برای افزایش سرمایه سیاسی و سرمایه نمادین خود در میدان به رقابت و مبارزه می پردازند.
یک نماینده مجلس باید به این باور رسیده باشد که، نمایندگی در مجلس شورای اسلامی فراتر از مساله حوزه انتخابیه است. یعنی هر کس نماینده مجلس است، نماینده کل ملت ایران تلقی میشود. پس این مساله ایجاب میکند، نمایندگان بیش از آنکه در محدوده مسائل منطقهای بخواهند حرکت کنند در قامت نماینده ملت ایران ظاهر شوند. نماینده باید امین، پاکدست و غیر قابل خرید باشد و نمایندهای که در زدوبندهای اقتصادی وارد شود و قابل خریدن باشد، مایه ننگ کشور است.
عبور از سردر مجلس به فرد نوعی قدرت مشروع سیاسی می دهد و بر سرمایه سیاسی فرد می افزاید. به عبارتی داشتن مقام نمایندگی مجلس به فرد نوعی قدرت می دهد. چه بهتر از این قدرت در جهت برآوردن مطالبات و خواست های واقعی مردم استفاده شود.
سخن آخر با نامزدهای انتخابات این که ؛ اگر چه هدفشان، پیروزی در انتخابات با داشتن خط مشی مشخص باشد، ولیکن شکست را نیز باور کنند، و یقین داشته باشند که، ” شکست معلم بزرگی است ، که بایست تمام درس هایش را آموخت. که این خود همان سیاست است. اگر شما درک نکنید که ممکن است همه چیز را از دست بدهید، در واقع درک نکرده اید که، واقعاً سیاست چیست؟
منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره ۱۵ مرداد و شهریور ۱۴۰۲
www.ulkamiz.ir
سلام آقای قرنجیک , این مطالبی را که نوشتید مفید فایده است برای همان کشورهای اقای دی,جی ,کول و مایکل ایگناتیف , چون آنچه ما در انتخابات مجلس و شوراها می بینیم نقش موثر بعضی فعالین اجتماعی مدنی و,,, است که با توجه به مسایل قبیله ای و ترکیب ان با مسایل روز در نهایت افرادی انتخاب می شوند که شوربختانه واجد شرایط پیشگفته این بزرگواران نیست , نکته اسفبار در این انتخابات و نتایج حاصله ان بیشتر در جهت طرد نخبگان و فرهیختگان جامعه است که به اخرین نمونه آن در مورد عدم توفیق آقای نورجان جعفری در راهیابی به شورای شهر گنبد بودیم لکن ملاحظه می گردد که همین شخص به سمت فرماندار بندر ترکمن منصوب و مشغول بکار می باشد , اگر وقتتان اجازه می دهد تحلیل خود از این پدیده عجیب طرد نخبگان در انتخابات گنبد را در کانال قرار دهید
سیاستورزی مبتنیبر بازاریابی معیوب
در نظام سیاست ورزی کشور، تصمیم بر این شده که نخبگان خود را مبتنیبر « رای» ، کشف کرده، و تصدی مناصب را از این طریق معین کند. این محمل خود زمینهساز آن شده است که «رأی» جامعه تبدیل به یک عامل بازاریابی شود. از اینرو کاندیداهای سیاسی برای پیروزی در کارزار انتخاباتی تلاش میکنند تا مبتنیبر عوامل مختلف بازاریابی اقدام به جذب «آرای» جامعه مخاطب کنند. در برخی از مقاطع انتخاباتی ، تبدیلشدن «رأی» بهمثابه پول، و رأیدهندگان بهمثابه خریدار و کاندیداها بهمثابه فروشنده و عرصه سیاست بهمثابه بازار؛ منجر به وضعیتی شده است که در نهادهایی نظیر شوراها و مجلس و ….، نمایندگانی حضور یابند که حداقلهای امر سیاستورزی را ندارند.
بهعبارت روشنتر، انتخابات بهمثابه بازاری شده که تنها تبلیغات جذاب، کاذب و اثرگذار است که بازار را تبدیل به وضعیتی خاص برای یک کاندیدا یا همان فروشنده میکند. در این وضعیت رای مردم مبتنی بر یک واقعیت نخواهد بود. لذا منتخبین سیاسی بعد از گذر دوران تبلیغات و حضور در مناصب قدرت، تصویر واقعی خود را بروز و ظهور میدهند.
اینکه فعالان سیاسی در نظام انتخاباتی مبتنیبر کمپینهای انتخاباتی و مدیریت افکار عمومی نادرست به منصب و قدرت اجرایی میرسد؛ خود عامل تنزل نخبگی سیاسی در ایران است. چه اتفاقی در افکار عمومی مردم ما رخ میدهد که افراد موجه و با سوابق روشنی که در سیاست و امور تخصصی خود دارند، از ورود به شوراها و یا مجلس باز میمانند اما در مقابل افرادی وارد مجلس و یا شوراهای اسلامی میشوند که حتی نمیدانند اولویت اصلی شهر و استان وکشور در حال حاضر چیست؟
این وضعیت، معلول چه عواملی است؟ بهنظر میرسد یکی از عوامل موثر در این امر، فارغ از عوامل بسیار دیگر، همانا قومیت محوری و طایفه گرایی در شهرستان هایی با تنوع قومیتی و طایفه ای و چنان که گفته شد، کشف افراد سیاسی مبتنیبر یک روند بازاریابی معیوب، منجر به این وضعیت ، و طرد نخبگان سیاسی شده و می شود.
من معتقدم باید به مردم احترام گذاشت. مردم منطقاً از فروشگاهی که جنس با کیفیت ندارد، قیمت و تاریخ را دستکاری میکند، خرید نمیکنند مگر آنکه در آن محل کسبوکار جدیدی راه بیفتد یا آن فروشگاه بگوید با مدیریت جدید آغاز به کار کرده است. بدین ترتیب به مرور اعتماد جلب میشود. در سیاست هم دقیقاً همین است زمانی که کالای دلخواه اصحاب استصواب عرضه شود و همان کالا هم با مشکل روبرو شود، مردم دیگر قید آن را میزنند و میگویند کاری به کار انتخابات نداریم.(( سعید حجاریان روزنامه اعتماد ۱۵ مهر ۱۴۰۲))