ادبیات

گفتگو با فرزند ستار سوقی شاعر معاصر ترکمن + تصاویر

انسانیت مهمترین توصیه پدرم بود

پایگاه خبری اولکامیز – در همان اتاقی که پدر شاعرش غالبا در آن می زیست، کتاب می خواند، شعر می نوشت، میهمان می پذیرفت، تفکر و تامل میکرد و خلاصه برای خود عالمی داشت با حاج عزیز سوقی هم صحبت شدیم. درست چند روز قبل از اینکه به همراه مادر عزیزش به زیارت خانه خدا  مشرف شوند. گفتگوی ماهنامه ترکمن دیار را با وی می خوانید:

 حاج عزیز چند سال دارید و چند برادر و خواهر هستید؟

 ۴۰ سال دارم و از پسران فرزند سوم هستم. ما در کل ۵ برادر و ۵ خواهر هستیم.  تاج دردی و حبیب الله در کودکی فوت کردند. یازگلدی ( پرویز ) هم  در نوجوانی ( ۱۶ سالگی ) بر اثر تصادف جان باخت.  

 مهمترین توصیه پدرتان چه بود؟

 انسانیت بزرگترین آرزویش بود. مدام توصیه می کرد که انسان واقعی باشیم و آدمیت را مد نظر داشته باشیم  همان که در شعر آرزووم میگفت:

 یولاغ چینی منزلنه یتیرسنگ

 یا بیر آزاشانی یولا گتیرسنگ

 بیر مهمی یوز ساومانی بیترسنگ

 بارارسینگ مقدس مرتبه یاقین

شو دیرمنگ آرزویم آدام زاد اوچون

پدرم برای جهان و انسان ها آرزوهای پاک و بلندی داشت.

در مورد دوستی چه دیدگاهی داشت؟

یارانش را از صمیم دل دوست داشت و به آنها ارادت داشت. می گفت: دوستانم شیرصفت هستند سلامم را به همه دوستانم در ترکمن صحرا و جای جای ایران و جهان برسانید. مدام می گفت:

دوستلارینگ باری عزیز، بیری  گوزوم بیری قاشیم

از اینکه پدر عزیزتان را از دست دادید چه احساسی دارید؟

مرگ حق است ولی تلخ و سنگین. هر خانه ای دچار مصیبت می شود. اگرچه در سوگ پدر داغدار هستیم ولی  حضورگرم و گسترده مردم در مراسم تشیع و تدفین و هفت روز عزا این سنگینی را سبک کرد. مردم همدردی کردند تسلای خاطرمان شدند از طرف خانواده ام از همه آنها تشکر می کنم. به داشتن چنین مردم قدردانی افتخار می کنم.

 کتاب های پدرتان را خواندید؟

بعضی را خواندم ولی همه را نه. منتهی با پدرم زیاد بودم. با هم  به محافل و مجالس و مراسم مختلف ترکمن صحرا می رفتیم. با هم صحبت می کردیم اشعارش را می شنیدم با هم حرف می زدیم پدر می گفت یکی از یکی از دوستان مثلا عیدی اونق را با خود به مراسم ببریم.  

 در مورد علم و دانش چه می گفت؟

در مورد علم به همه فرزندان ترکمن صحرا  مخصوصا دختران توصیه می کرد که علم بیاموزند  و درس بخوانند  تا به ما ترکمن ساده نگویند. می گفت اگر صاحب علم باشیم نگرش ما به جهان بازتر می شود و  با آگاهی وارد جامعه می شویم.

 با توجه به شهرت پدرتان چرا نماز جنازه را  یک روز بعد از وفات نخواندید؟

پدرم روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۲ فوت کرد عوامل بیمارستان دستشان درد نکند همکاری داشتند بیست دقیقه جنازه را تحویل گرفتیم وساعت یک و نیم ظهر خانه آمدیم. از اداره ارشاد تماس گرفتند که نماز را برای فردا موکول کنیم تا با تشریفات و رسمی انجام شود. دراین باره با علمای محل  و عمویم غفار حاجی مشورت کردیم آنها طبق فرهنگ ترکمن به صلاح ندیدند بنابراین  وقت نماز را شش و نیم عصر همان روز اعلام کردیم.  

پدرتان در مورد زندگی چه دیدگاهی داشت؟

می گفت زندگی را سخت نگیرید. در مود زندگی هیچ وقت به پول و مادیات دلباخته نشد. باور داشت که زمانه می گذرد. پاک و درست زندگی کنیم . غم زندگی را نخوریم و اندوهگین نباشیم.  به روز زندگی کنیم. 

در مورد غارری گورگن صحبت کنید ؟

غارری گورگن یکی از بهترین اشعار پدرم است. سرایش آن به گمانم به دهه  ۵۰ و ۶۰ می رسد. در آن دوران زندگی ها ساده و باصفا بود و محبت در جامعه بیشتر بود. ما گوشه هایی از آن را دیدیم. در ترکمن صحرا از این شعر استقبال خوبی شد. ارازدردی خوجه گوینده توانا غارری گورگن را به زیبایی تمام می خواند و شنوندگان را جذب می کند.

شاعر دردی استا سوقی چه نسبتی با شما دارد ؟

 برادرزاده ی پدرم است آن مرحوم نیز شاعر بود و معلم ادبیات فارسی .

 پدرتان با دردی طریک چه ارتباطی داشت؟

با خلیفه باخشی دردی طریک دوست صمیمی بود.  ارتباطش نزدیک بود دردی طریک زیاد  به خانه ما می آمد. آن زمان درخانه قدیمی زندگی می کردیم. بارها با پدرم گپ و گفت ادبی هنری داشتند آواز معروف « اوسمه شمال » یادگار آن دوران است.

آیا اهل مطالعه بود ؟

بله پدرم زیاد کتاب می خواند. در وقت فراغت مطالعه می کرد. دستش همیشه قلم بود.

 آیا همه اشعارش چاپ شده ؟

اغلب چاپ شد ولی اشعارچاپ نشده هم دارد. هنوز اشعارش زیاد است  نمی دانم چرا چاپ نکرده، یا بهش مجوز ندادند و یا خودش نپسندیده.  

 برای آینده چه برنامه ای دارید؟

یکی از دوستانش رشید یلقی دیوان ساوچی را کار می کند قصد داریم درآینده چاپ کنیم. درمورد آرامگاه انشاء الله با هماهنگی آقای هاشمی فرماندار آق قلا ورودی آرامگاه را تسطیح می کنیم آقای حمید میرزاعلی هم قول داد پیگیری کند. علاوه بر آن نصب تابلو در کنار جاده الزامی است. همچنین به فکر ایجاد  بنای یادبود بر سر مزار هستیم.

 در مورد عزیمت به مکه هم توضیح دهید؟

بله پدر و مادرم قرار بود امسال حاجی شوند و به سزمین وحی عازم شوند حتی ضیافت حج را برگزار کردند ولی قسمت نشد و متاسفانه پدرم فوت کردند و بجایش من به همراه مادرم به حج می روم.

منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره بیست و سوم

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا