جوانان و شغل ابتکاری
پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی، عضو وشرای نویسندگان اولکامیز: در هر جوامعی اگر با دقت به اطراف ومحیط زندگی خود بنگریم متوجه بعضی ازحقایق می شویم که مارا کمی متعجب می کند.
روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۵ و۴۰ دقیقه صبح به همراه خانواده خودم جهت انجام اموراتی به تهران حرکت کردم.الحمدالله پس از ۸ ساعت رانندگی که من و پسرم نوبتی رانندگی می کردیم ساعت حدودا ۱۴ بعدازظهربه تهران رسیدیم.
البته درمسیرحرکت درجاهای خاص جهت انجام امور خاص همچون خوردن صبحانه .زدن بنزین .خواندن نماز.خوردن ناهار و… می ایستادیم وآرام آرام به مسیر خود ادامه می دادیم .
سریع پس از رسیدن به تهران به آدرس هایی که قرار بود برویم رفتیم و کارهای خودمان را انجام دادیم.بعدازظهرساعت حدودا چهار و چهل دقیقه به نزدیکی میدان و نک خیابان گاندی شمالی رسیدیم ترافیک سنگین بود وما جهت پیدا کردن پارکینگ کمی معطل شدیم .
در همان لحظه یک جوانی به من اشاره کرد و گفت حاج آقا بیا من موتور خودم را برمی دارم . شما ماشین خودتان را اینجا پارک نمائید. بنده هم با خوشحالی ماشین را پارک کردم. وقتی ازماشین پیاده شدم. همان آقا به من گفت چند ساعت اینجا ماشین تان می ماند.گفتم کمتر از یک ساعت .
بعد گفت انعام ما یادت نرود . من ابتدا گفتم چه انعامی؟ گفت من واسه شما جای پارک ماشین پیدا کردم. من هم گفتم. تشکر بفرمائید چقدر باید انعام بدهم ؟ گفت حالا اگر کمتر از یک ساعت باشه هفتاد بدهید. من گفتم کارتخوان دارید .چون من پول نقد ندارم.گفت برویم مغازه روبرویی کارت بکشیم .
من و آن آقا مغازه دوستش رفتیم .وپول انعام اورا دادم.
من به پسرم گفتم شما بروید من بعدا می آیم .من درقسمتی ازخیابان ایستادم وکارهای آن آقا را زیر نظر گرفتم . ومتوجه شدم که همان آقا با داشتن یک موتور ویک صندلی درآنجا شغل جدیدی را ابداع کرده است
من دوباره پیش او رفتم و گفتم من اهل رسانه هستم. در باره چند سؤال من توضیحاتی بدهید.ممنون می شوم .سؤالات من دررابطه با شغل.سواد .درآمد و..بود .که بنده خدا با عشق و درد اینچنین جواب دادند:
او گفت من ترک هستم از شهر تبریز که ۲۲ سال پیش به تهران آمده ام واینجا کار می کنم. میانگین درآمدم از این شغل. میشه گفت: ۳۰۰ الی ۴۰۰ هزار تومان در روز. من ازشغلم راضی نیستم. ولی اجبار مارا وامی دارد که این کارها را انجام دهیم. شغل اصلی من نگهبانی است و مواقع بیکاری هم دراین شغل هستم..
من ازنگهبانی الآن ۱۲ میلیون می گیرم واز شغل پارکبانی هم ماهی ده میلیون درآمد دارم .
من با شنیدن این حرف هایش کمی خندیدم و گفتم ماشاالله درآمد شما ازما معلمان بازنشسته بیشتر است .او گفت ولی با این وجود ما از زندگی معمولی هم محروم هستیم. گفتم کمی توضیح دهید اوگفت من درهرماه مجموعا ۲۲ میلیون درآمد دارم ولی مخارج زندگیم بالاتر از ۲۲ میلیون است .
چون من فقط ماهیانه ۹ میلیون اجاره خانه می دهم وبا مخارج اهل خانواده وموتورو… ذره ای پول واسه من نمی ماند.
من ازاو پرسیدم آیا فکر می کنید می توانید درتهران ویا شهر تبریز با این شرایط روزی صاحب خانه شوئید؟ او با تمام وجودش آهی کشید وگفت: حاج اقا معلومه که تا ابد هم صاحب خانه و منزل نمی توانیم بشوئیم .چون درآمد من . مخارج زندگیم معلوم است و هیچگاه پس اندازی نخواهیم داشت تا بتوانیم خانه ای بگیریم علاوه برآن با بزرگ شدن فرزندانم مخارج زندگیمان بیشتر و درآمدمان کمتر خواهد شد و….
من گفتم اگر شما الان ۲۲ سال نگهبان شرکت ها هستید بازنشسته که شدید پول بیمه بازنشستگی به شما خواهند داد .او کمی خندید وگفت بیمه بازنشستگی شامل من نمی شود چون قرارداد یکساله با من می بندند وسال بعد هم ازصفر شروع می کنم.واینچنین سابقه کار ندارم.
وقتی این حرفش را شنیدم .واقعا ناراحت شدم که چطور بعضی از مسئولان شرکت ها وکارگاهها و… این ظلم را درحق کارگران می نمایند..درادامه ازاو خواستم که درباره شغل دومش توضیحاتی دهد .
او گفت ابزار کار ودرآمدم یک موتورویک صندلی است.هروقت ماشینی دراین محدوده ازپارکینگ خارج شدم من موتور را فوری درهمان جا می گذارم واگر ماشین دیگری خارج شد .صندلی خودم را در آنجا می گذارم وقتی افرادی مانند شما دنبال جای پارکینگ هستند.با برداشتن موتور ویا صندلی به اوجای پارک ماشین می دهم واز آنها درقبال هرساعت مبلغی بعنوان انعام می گیرم .
من به او گفتم آیا ازشما کسی به شهرداری و… شکایت نمی کنند؟ او گفت نه .چون درشهری مانند تهران جای پارک ماشین خیلی کم پیدا نمی شود .من وامثال من چون مشکل آنها را حل می کنم خوشحال هم می شوند.
خلاصه این هم یکی ازمشاغل جدیدی است که جوانان مملکت ما از عدم کنترل ونظارت مسئولان سازمان ها ابداع کرده اند. ولی با توجه به حرف های این بنده خدا زندگی با این شرایط هم درشهرهایی چون تهران بسیار مشکل است. انشالله که حاکمان ومسئولان دردچنین افراد جامعه را حل کنند.
www.ulkamiz.ir