یادداشت

جامعه، جوانان و آینده

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی؛ فرهنگی بازنشسته:

انسان در بعضی مواقع درجامعه با صحنه هایی برخورد مینماید که خواه ناخواه نسبت به آنها نگرش های خاصی پیدا می کند و نگرش ها هم ما را وا می دارد که نسبت به آنها حرفی بزنیم.مطلبی بنویسیم.حرکاتی انجام دهیم و…

دیروز پنجشنبه ۱۵ شهریور به همراه خانواده بنا به به دعوت یکی از بستگان به روستایی رفتیم در آنجا صحنه هایی ازحرکات و اعمال جوانان دیدم که مرا واقعا متعجب ساخت.

جوانانی که اعتقادی به ادب و احترام مجلس و…نداشتند و هرآنچه دلشان خواست انجام می دادند مثلا وقتی در مراسم از مهمانان میزبانان پذیرایی می کردند و نفری یک ظرف غذا می دادند آنها با کمال تعحب دو یا سه تا می گرفتند و هنگامی که مردم آنها را نگاه می کردند حرف های بی ادبانه می زدند و حرکات تمسخر آمیز می زدند.

من نمی دانم چه شده است که جوانان این چنین گشته اند و یا چرا این همه سخنان بزرگان دین و مذهب، تبلیغات رسانه های انقلاب، حوزه های علمیه و… ذره ای در وجود جوانان اثرگذار نبوده است.

وقتی به ظاهر و پوشش آنها هم نگاه می کردم .باز هم مرا به تعجب وا می داشت لباس هایی خاص با مارک های شیطانی. زنجیرهای آویزان برگردن که پلاک صلیب بر آنها بود و…

 بعد ازمدتی یکی از آنها را که چند سال پیش دانش آموزم بود دیدم .او را صدا زدم . او هم نزد من آمد و سلامی کرد. من گفتم فلانی شما که یکی از دانش آموزان خوب مدرسه بودی چطور الآن خودت را به چنین وضعیتی درآوردی؟ 

او گفت :آقا دبیر من هم جوان هستم و احساس دارم می بینم که همه جوانان اینچنین وضع وحالی دارند من هم مانند آنها شدم .

بعد گفتم درس را چکار کردی؟ گفت سوم راهنمایی را تمام کردم بعد مدرسه نرفتم. گفتم الان چکار می کنی ایا سرگرم کارخاصی هستی؟ گفت نه بیکارم با دوستانم می گردم و خوش می گذرانم.

خوب جوانان ما اینچنین وضعیتی دارند آیا مسئولان نسبت به آینده این نوع جوانان فکری کرده اند؟ آیا نمی دانند که آینده جامعه ما در دست این جوانان است که اگر برای آینده جوانان فکری نکنند نمی دانند که چه عواقب خطرناکی جامعه خواهد داشت .

خلاصه هنگام برگشتن به خانه در خیابان های تاریک روستا موتورسواران زیادی دیدم که بعضی ازآنها صورت های خودشان را با کلاه وشال و… پوشانده بودند .گویا با گروه دیگری که در چند متری آنها بودند مشکل داشتند همه آنها اسلحه سرد هم با افتخار به کمر بسته بودند.

همه اینها نشانه هایی از حرکات و اعمال غیر اخلاقی، بی بند و باری و… است که محیط زندگی بقیه انسان ها را به خطر انداخته اند خدا می داند با موادی گوناگونی که این جوانان مصرف می کنند کدام خانواده ای را عزادار خواهند ساخت.

 وقتی جوانان ما الگوهایشان هنرپیشه ها،بازیگران ،ورزشکاران خارجی باشد دیگر چه انتظاری می توان از آنها داشت؟ آدم واقعا حیفش می آید که کشور ما با آن تمدن درخشان که در گذشته داشته الآن به این وضعیت دچار گشته است و ناخوداگاه دست به قلم می برد و دردهای جامعه را بیان می دارد.

گرچه می داند که با این سیاست انتظار اصلاح امور آرزوی نشدنی است اما چه باید کرد؟

خاموش بودن دربرابر این وضعیت جوانان هم سخت است .

خلاصه انشاءالله که خداوند حاکمان و مسئولان ما را یک وجدان بیدار، ایمان صادق، عقل و هوش سالم و… دهد تا ذره ای به فکر مردم و بخصوص جوانان که آینده کشورمان در دست آنها خواهد بود باشند. به امید آن روز.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا