تشابهات عرصه سیاست و پزشکی
پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی: عرصه ی پزشکی یا علم طب وظیفه اش تامین سلامتی انسانهاست. تا انسان تن و روح روان سالم نداشته باشد نمی تواند کاری انجام دهد. یا نمی تواند کارها را به خوبی انجام دهد که مورد نیاز است. اما این سلامتی به مقدماتی نیاز دارد که باید توسط انسانها رعایت شود.
تغذیه سالم و مناسب در حد مورد نیاز بدن، آب بهداشتی سالم، پوشاک مناسب برای حفاظت از گزند گرما و سرما، ورزش روزانه، و انواع دارو و واکسنها و ساخت بیمارستانها و درمانگاهها و تربیت کادر پزشکی و… پیش زمینه های سلامتی انسانهاست.
در سیاست و قدرت نیز راهها و روشها اینگونه است. برای اینکه حکمرانی کارآمد داشته باشیم به مقدماتی نیاز داریم مانند احزاب سیاسی پر قدرت و مستقل و برنامه دار برای حل مشکلات جامعه، مطبوعات و رسانه های مستقل فراگیر، نهادهای مدنی، ان جی او ها، سازمانهای غیر دولتی، شخصیتها و دولت مردان استخوان دار، مدیران کارآمد، قوه قضائیه مستقل، سیستم اداری کارآمد، مدارس و دانشگاههای معتبر و…. همه اینها اجزای یک سیستم هستند که اگر یکی یا چند تای آن نباشد سیستم درست کار نخواهد کرد. به عنوان مثال اگر یک ماشین برف پاک کن نداشته باشد ممکن است در هوای صاف راه برود و مشکلی نداشته باشد. اما هنگام بارندگی راه رفتن با این ماشین بسیار مشکل خواهد بود. یا بخاری و کولر نداشته باشد در هوای بسیار سرد یا گرم سرنشینان را گرفتار خواهد کرد و همچنین دیگر ابزارهای مورد نیاز نباشد.
ما در عرصه حکمرانی، دولت و مجلس و قوه قضائیه و نهادهای زیر مجموعه آنها را داریم ولی نهادهای دیگر را که مکمل کارآمدی حکمرانی خوب است را نداریم یا اجازه ندادیم آنها رشد کنند. نمونه های آن را در بالا بر شمردم. فقدان این نهادها و بی اعتنایی و استغنا از این نهادهای ضروری و کارآمد سبب شده ما رشد اقتصادی مناسب و ثبات سیاسی پایدار برای توسعه همه جانبه نداشته باشیم. نهادهای موجود هم کارآمدی لازم را ندارند. نمونه اش مجلس قانون گذاری است که با هزار قید و بند تصمیم گیر نهایی نیست. تمام نهادهایی که کشورهای پیشرفته صنعتی برای حل مشکلاتشان تاسیس کرده اند ما هم داریم ولی نهادهای آنها به صورت واقعی کار می کند یا طوری کار می کند که از بی ثباتی سیاسی جلوگیری می کند یا این بی ثباتی ها فقط دولتها را سرنگون می کند ولی اصل رژیم و نظام سر جای خودش می ماند. ولی در کشور ما بیشتر این نهادها کارآمدی لازم را ندارند و وظایفی را که برای انجام آن تاسیس شده اند را نمی توانند به خوبی عمل کنند.
در تاریخ رژیم های سیاسی، تمام حکومتها را مردم ناراضی سرنگون کرده اند. یا مانند نظام شوروی سابق بر اثر بی کفایتی و ناکارآمدی و فساد سیستمی سقوط کرده اند. برای اینکه مردم ناراضی حکومتها را سرنگون نکنند و ثبات و آرامش کشور به هم نخورد اندیشمندان راه حلی اندیشیده اند و آن اینکه نمایندگان مجلس و رئیس دولت را مردم انتخاب نمایند تا خواست آنها در چارچوب قانون محقق شود. اما چنین امکانی برای همه دولتها و مجلسها فراهم نیست.
علت اینکه هر سه چهار سال یکبار گرفتار شورش و اعتراض و بی ثباتی می شویم همین است که مردم خواسته هایشان را نمی توانند توسط نهادهای رسمی موجود جامه عمل به پوشانند. هر جا دو نفر جمع بشوند به جای این که علیه رئیس جمهور شعار بدهند و به او اعتراض کنند شعارهای ساختار شکن می دهند و خواستار سرنگونی حکومت می شوند. اگر هم حکومت سرنگون شود معلوم نیست حاکمان جدید جغرافیای سیاسی و یکپارچگی ایران را به این شکل بتوانند حفظ نمایند و هزاران بی ثباتی و هرج و مرج جدید را سبب نشوند. این غیر از ناکارآمدی نهادهای حکمرانی معنای دیگری دارد؟ آیا چشم اندازی برای اصلاح این نهادها دیده می شود؟
من که چشمم زیاد آب نمی خورد ولی با دیدن چند مناظره در تلویزیون ایران خیلی امیدوار شدم. خدا کند طلیعه ای برای اصلاح موثر روندهای گذشته باشد و این اصلاحات و تغییرات احتمالی جلوی حوادث ناگوار را بگیرد و ثبات پایدار را در کشور برقرار کند و خواسته های مردم بدون یک انقلاب جدید محقق شود. / کانال تلگرامی نویسنده
www.ulkamiz.ir