تحلیل نحوه مواجهه دولت چهاردهم با جریانات حامی
انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم از یک منظر حائز اهمیت بیشتری نسبت به ادوار گذشته بود ؛ اینکه به دلیل فضای سرد ناشی از عملکرد دولت قبلی و همچنین ناامیدی پایگاه اجتماعی موسوم به اصلاح طلبی از این جریان سیاسی ،شاهد پایین ترین میزان مشارکت در پنج دهه گذشته در این انتخابات به ویژه در دور اول بوده ایم که بنا بر اعلام مقامات اجرایی انتخابات حضور ۴۰ درصدی مردم در پای صندوق های رای رقم خورد ، که به واقع زنگ خطری برای تمام مقامات کشور از هر دو جناح از جهت احتمال رشد بیشتر کاهش مشارکت در انتخابات بعدی می باشد.
در این بین جریان اصیل سیاسی موسوم به اصلاحات به گواه تحلیلگران تتمه اعتبار و آبروی خود را در طبق اخلاص نهاده و برای حمایت از دکتر پزشکیان تمام قد به صحنه آمد؛ آنچنان که شاهد بودیم پیش از انتخابات با تصمیم جبهه اصلاحات کشور سه نفر از کاندیداها بعنوان گزینه های اصلاح طلبان برای انتخابات چهاردهم نام نویسی کردند و قرار شد پس از تایید صلاحیت هر یک از این گزینه ها بعنوان نامزد نهایی جریان اصلاح طلبی در انتخابات ۸ تیرماه ۱۴۰۳ مورد حمایت قرار گیرد ،که در نهایت قرعه بنام مسعود پزشکیان افتاد.
در تحلیل وضعیت گروه های سیاسی موجود در داخل جبهه اصلاحات از جهت تعیین میزان نفوذ و گستردگی پایگاه اجتماعی، مقایسه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ با انتخابات ۱۴۰۳ معیار و مبنای مهمی به شمار می آید ؛ در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ به جهت محقق نشدن آنچه که اصلاح طلبان ((معنای انتخابات)) عنوان کردند که به معنی عدم امکان رقابت جدی بود ، جبهه اصلاحات طی بیانیه ای اعلام کرد که در آن دو انتخابات از لیست یا گزینه ای حمایت نخواهد کرد، اما تبصره ای در آن بیانیه لحاظ شد مبنی برای اینکه هر یک از گروه های داخل جبهه در صورت تمایل می تواند منفردا با تابلوی خود از گزینه مورد نظرش حمایت کند، که نتیجتا در انتخابات مجلس۹۸ در سراسر کشور در اکثر موارد با شکست مواجه شدند و در تهران نیز با اختلاف زیاد صحنه را در یک فضای سرد انتخابانی واگذار کردند و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز با حمایت از دکتر همتی توسط برخی از گروههای درون جبهه اصلاحات منهای حزب اتحاد ملت ایران وبرخی گروههای همسو، با کسب ۲ میلیون ۷۰۰ هزار رای نتیجه انتخابات را به جریان اصولگرایی واگذار کردند.
اما در سال ۱۴۰۳ پس از تصمیم یکپارچه جبهه اصلاحات و احزاب شاخص آن در حمایت از دکتر پزشکیان نتیجه آن شد که شاهدش هستیم و با وجود عدم مشارکت اکثریت مردم در انتخابات ، این جبهه سیاسی توانست نامزد مورد حمایت خود را به پاستور بفرستد.
سئوال اینجاست چرا دکتر پزشکیان به گروههای مذکور که عامل اصلی معرفی وی به جامعه و در نهایت موفقیت ایشان در انتخابان اخیر بودند و به واقع به دلیل داشتن پایگاه اجتماعی در جامعه پیروزی ایشان را رقم زده اند را مورد بی توجهی و بی مهری قرار داده است؟ چرا این نخبگان جامعه که به واقع متنفذین در بین مردم هستند مورد استفاده دولت در سطوح مختلف مدیریتی قرار نمی گیرند ؟
چرا در استانهای مختلف حداقل در سطوح میانی از این احزاب نظرخواهی نمی شود و از ظرفیت نیروهای آنان برای اداره کشور استفاده نمی شود؟ و برعکس از نیروهایی که شکست خوردگان و رقیب انتخاباتی هستند استفاده گسترده شده است؟!!
آیا ناامیدی و دلسردی نخبگان جامعه و حامیان ایشان در این انتخابات برای رئیس جمهور و استانداران ایشان من جمله استاندار گلستان جناب آقای طهماسبی اهمیتی ندارد؟
آیا به عواقب انتصابات خود که کاهش مشارکت سیاسی است اندیشیده اید؟
سئوال هایی که قبل از به پایان رسیدن دولت چهاردهم پاسخ آن مشخص خواهد شد.
www.ulkamiz.ir