به یاد دکتر عبدالجلیل غیادی
با دینداری و حفظ سنت های قومی و پایبندی به اصول میشود راه ترقی را پیمود
پایگاه تحلیلی خبری اولکامیز- خبر درگذشت مرد بزرگ و فراموش نشدنی تاریخ ترکمن صحرا بنده را بسیار متاثر نمود، دکتر عبدالجلیل غیادی انسانی دوست داشتنی و بسیار متشخص بود، همیشه تعریف ایشان را میشنیدم و در نشریات محلی در مورد فعالیت های ایشان مطالعه کرده بودم .
اما یکی از روزهای فراموش نشدنی زندگی ام ملاقات با ایشان در تهران بود، وقتی دوستان ایشان را به بنده معرفی کردند با خوشحالی دو باره با دو دست دستانش را فشار دادم ، بسیار خوشحال شدم ایشان را از نزدیک دیدم بنده را هم به ایشان معرفی کردند گفتند طاهر سارلی از گنبد بلافاصله ایشان خودشان گفتند :کارمند شهرداری تهران در دفتر قالیباف!
همچنین فرمودند مقاله شما را در سال ۸۰ در نشریه صحرا خواندم اگر فرهنگ و زبان نباشد ترکمن می میرد، معلومه که از احمد آقا و ارازمحمد سارلی تاثیر خوبی گرفتی ، همچنین بابت قیام قیات خان هم مطلب خوبی نوشتید بابتش تشکر میکنم، ایشان وقت نداشتند جایی قرار داشتند ، ناراحت شدم که زود از هم جدا میشویم.
ایشان گفتند فردا حتما همدیگر را خواهیم دید، قرار گذاشتم در میدان ولیعصر که روز بسیار خوبی برایم شد، قدم زنان از میدان ولیعصر تا پارک لاله رفتیم و از تحصیلات ، از گمیشان و داستان های ماهیگیری صحبت کرد از عثمان آخوند از قیات خان ، از داستان مشروطیت ، عبدالله مجلس و خیلی از وقایع شنیدنی با هم صحبت کردیم ، از اسب ترکمن و انواع آن در حد پروفسور اسب شناس بودند.
بنده چون قبلا با فعالیت های ایشان کم و بیش از طریق مطالعه و شنیداری آشنا بودم سر صحبت را در مورد جرگلان و فعالیت های ایشان باز نمودم ، عاشق ترکمن صحرا عاشق منطقه جرگلان بود، عشقی توام با نگرانی ، دلسوزی و نگاهی پدرانه به مردم بخصوص جوانان آن منطقه داشتند.
در مورد فعالیت های ایشان نمیشود حتی در اینجا به اختصار مطلب نوشت ، نویسنده ها حتما در مورد ایشان کتاب جامعی خواهند نوشت .
خلاصه کلام بنده به ایشان گفتم جلیل دده دوست دارم پاهایت را ببوسم کاش در هر شهر و روستای ترکمن صحرا افرادی مثل شما داشتیم که بتواند مردم را در زمینه های فرهنگی ، شغلی راهنمایی کند، شما توانستید فرهنگ را به منطقه محروم جرگلان یاد بدهید، با تواضع فرمودند من هیچ چیز به هبچکس یاد ندادم ، فرهنگ ترکمن با دین اسلام عجین است ، گذشتگان دانشمند و بزرگان ما فرهنگ ترکمن را با نشات گرفتن از دین اسلام ساختند و به مردم یاد دادند بنده فقط آن را یادآوری مینمایم و مشورت میکنم که چطور آن را در منطقه پیاده سازی کنیم ، در این حین چیزهای زیادی از علما و بزرگان منطقه یاد گرفتم .
به قول خود مرحوم ایشان در منطقه علم و فرهنگ پرورش اسب، رشد و ترویج علوم، تعلیم دختران ، تشویق به تلاش و پیشرفت فرهنگی و اقتصادی و… را پیاده و فرهنگ سازی کردند، خیریه باز کردند و فرهنگ همکاری و تعاون را مدرنیته نمودند.
بنده بر حسب عادت همیشه با بزرگانی مثل ایشان همصحبت میشوم حتما در مورد دینداری و اهمیت دین میپرسم، ایشات اطلاعات دینی فوق العاده ای داشتند، از زمانی که در کومش تپه بودند تا سه دهه ای که در جرگلان بودند هیچوقت در انجام فرایض دینی کم نگذاشتند، به قول خودش که فرمودند: یاد گرفتم با دینداری و حفظ سنت های قومی و پایبندی به اصول میشود مدرنیته شد و راه ترقی را پیمود، نه دین مانع ترقی است نه مدرنیته شدن مانع دینداری است ، نمونه آن را از کشور مالزی مثال زدند.
ایشان در مورد فعالیت هایشان بعنوان شروع کننده تعریف نکردند و مدام میگفتند با مشورت علما و دانایان ، با کمک جوانان توانستیم در مورد بعضی مسائل که لازم بود همکاری کردم، اما بنده در تهران افراد زیادی را میشناسم که اهل جرگلان هستند ، پیمانکار های کوچک و بزرگ، رستوران دار، بناها و اوستا کار و جوشکار و تاجر و… تعجب میکردم از آن منطقه محروم به تهران آمدند و در بعضی رشته های شغلی بعضا موفق تر از منطقه ترکمن صحرای گلستان شدند، اکثر انها دکتر غیادی را میشناختند و داستان خودشان را تعریف میکردند که دکتر میگوید اگر به فکر قوت لایموت باشید و بخاطر زندگی ساده کارگری کنید همیشه کارگر میمانید، پس بزرگ فکر کنید بجای اینکه کارگر باشید سریع تلاش کنید که اوستا باشید و سپس پیمانکار و ….
یکی از انها میگفت یک روز با دکتر بودم گفتم دکتر دعا کن امسال محصول انگور خوب شود یک ماشین پراید بخرم بتوانم مسافرکشی کنم ، دکتر جواب داد دعا میکنم هم امسال محصول انگور بهتر شود هم سال آینده و سالهای آینده، چرا فقط امسال ؟ سالهای آینده هم قرار است زندگی کنیم، در دعا کردن محدودیت ایجاد نکنید، خداوند بسیط است و فکر نکنید اگر از خدا بجای پراید پورشه بخواهید خدا را به زحمت میندازید!
همیشه بزرگ فکر کنید و زیاد بخواهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، هریک از این آدم های موفق جرگلانی را که دیدم در حرف هایشان از دکتر یاد میکردند ، از راهنمایی هایش، کمک به محرومان، ایجاد صندوق خیریه ، راهنمایی برای پیدا کردن شغل، کارآفرینی ، تحصیل ، راهنمایی جهت پیشرفت دختران ، مجاب کردن علما از راه شرعی برای تحصیل دختران، معرفی قالی و اسب ترکمن، ایجاد فضای بومگردی و گردشگری ، گسترش صنایع دستی و فروش آن، تربیت جوانان تلاشگر و آینده ساز و… .
انسان وقتی تعریف ایشان را از آدم های موفق جرگلان میشنود واقعا حیرت میکند، این انسان با وجود اینکه میتوانست در امریکا و اروپا باشد چرا تمام عمرش را برای کمک و پیشرفت فکری و فرهنگی منطقه محروم جرگلان صرف کرده؟!!! و چقدر به زحمت و سختی افتاده و هیچوقت خسته نشده !!
امروز آشور خانپایه یکی از پیمانکاران قدر جرگلانی در تهران وقتی با بنده تماس گرفت خبر فوت ایشان را با بغض و گریه به من داد متوجه شدم چرا آن مرحوم بجای زندگی در غرب، ماندن و خدمت کردن در ترکمن صحرای خراسان شمالی را ترجیح داده است، جلیل دده پدر مدرنیته و پیشرفت جرگلان بودند، ترکمن صحرا را در ماتم گذاشتند مرحوم قبلا مرگ فرزند جوان رعنایش را تجربه کرد اما خدا را شکر کرد و گفت همه جوانان این منطقه را فرزند خود میدانم و برای تک تکشان آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم و واقعا در این زمینه پدرانه تلاش میکرد.
نوشتن در مورد این مرد بزرگ برای کسی مانند من که نوشتن بلد نیست بسیار سخت است ، با تسلیت گفتن حتی خودم تسلی پیدا نمیکنم ، اما مشیت الهی را باید قبول کنیم و از خداوند صبر مسئلت نماییم و دعا کنیم کرونای منحوس گم شود حالا که انسان عزیز و تکرارنشدنی مان را گرفت دیگر چه میخواهد از ما؟
بیایید با تمام وجود جلیل دده را دعا کنیم ، خداوند رحمتشان کند با اولیا محشور شود، جایگاهش بهشت باشد، راهش پر رهرو ، لطفا یک حمد و سه قل هو الله بخوانید و نثار روحش نمایید و برایش طلب مغفرت کنید.
ارادتمند و دوستدار ایشان
طاهر سارلی
www.ulkamiz.ir