پایگاه خبری اولکامیز – عظیم قرنجیک
” می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم می شویم “
پنجمین روز از ماه رجب المرجب، یادآور رحلت دوست و همکار بسیار عزیز، شادروان حاج بابای آل هوز است . ۵ سال پیش در چنین روزی،( که مصادف بود با دهم اسفند ماه سال ۱۳۹۸) در سوگ آن مرحوم نشستیم، که ناباورانه از کنارمان پر کشید و رفت .
اینک، امروز را در بحبوحه هستی خویش، برای بیان احساس خود به آن همکار گرامی ، غنیمت می شمارم و کلامی چند به یاد آن مرحوم، زمزمه می کنم:
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت چنین بود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
چقدر سخت است از دست دادن شخصیتی که می دانی حضورش در یاد و خاطره تو نقشی پررنگ دارد…نقشی که به راحتی از ضمیرت پاک نمی شود … اینجاست که طناب زندگی را به دست دادار می سپاری تا او خود به همان مسیری ببرد که نامش قسمت و تقدیر است.
… یاد آن حرف هایی که در گوش هم نجوا می کردیم، یاد آن همه لحظه های با هم بودن، یاد آن روزهایی که دل قشنگت را برای همه قسمت می کردی.
دلم می خواهد صدایت کنم. و برایت بگویم که دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده…ای دوست، چگونه توانستی آن همه خاطره ها را تمام کنی، و یاد و خاطره هایت را برایمان گذاشتی، و خود، خاطره ای شدی ماندگار، برای قلب هایی که تو را منتظرند.
خدایش رحمت کند. یادشان گرامی
www.ulkamiz.ir