تلاش برای انسانیت
پایگاه خبری اولکامیز – آن «هست» که «نیست مینماید» را بطلبیم.
از تئوری «ثروتمند باش ولی گاو باش» فاصله بگیریم.
دوست داشتیم کشور و جهان بر پایه عدل و رفاه جمعی مستقر شود.
آرزو داشتیم طول و عرض چین لبخند مردمان مان کمی بیشتر شود.
ما قرارمان این نبود که غرق تمنیات خود شده و از دردها و نیازهای همسایه، همشهری و هموطن غافل شویم.
هر چند هم اکنون دستها و روح سرمایه داری در عمق جامعه و اعضای آن رسوخ کرده و چه بسا گم کردن راه و رسالت توسط سوپر مدعیان شرایط را سخت تر کرده ولی باز فاصله گرفتن از تئوری «ثروتمند باش ولی گاو باش» خودباختگی، با شرافت انسان متعالی نزدیکی و قرابت دارد.
هنوز میراث و دارایی معنوی و انسانیت در نزد برخی انسانهای شریف ارزشمند است،
آنجا که کتاب میخوانند،
آنهایی که در غربت و تنهایی مینویسند و میسرایند و به درد میسوزند.
آنهایی که دوست دارند عمق زخم های درد مردمان و پهنای اخم و چین چهره های انسانهای فقیر و بیکس کمتر شود.
آنها که رویای شیرین دیدار بامداد آفتابی را تجسم میکنند.
بکوشیم با وجود گرد و غبار سرمایه داری به سوی انسانیت متعالی و غنی گامی برداریم. و آن «هست» که «نیست» می نماید را بطلبیم و از فرضیه «ثروتمند و قدرتمند باش ولی گاو باش» فاصله بگیریم.
نام محفوظ
www.ulkamiz.ir
سلام . علی الظاهر باز هم مدعی هستید که انتشار هر مطلب در کانال به منزله تائید ان نیست ولی تخم لقی شکسته که ضرورت دارد با نفوذی ها و افکار التقاطی آنها با شیوه استدلال و منطق برای اقناع عمل شود هر چند که به برخی از مطالب منتشره در کانال اولگامیز از بعضی ها مثل ق. ق _ ن.ی.م _ م. ت.ا _ آ.ب.د _ … از دیدگاه ارائه و طرح موضوع بصورت غیر منسجم ، غیر مستند ، عدم ذکر مآخذ و… که سطح آن را تا حد پریشان گوئی تقلیل می دهد ، اشاره می گردد که العاقل یکفیه الاشاره … این بار ملاحظه می شود که یکی از پرده نشینان با استفاده از کد امضا محفوظ ، مواردی نوشته که علی الظاهر با گردآوری و ارائه آنها به این صورت سست و کلپتره ای باعنوان پرطمطراق تلاش برای انسانیت ، بقول مولانا ، از قضا سرکنگبین سودا می افزود . اما این نظرات اصلاحی و تکمیلی در مورد محورهای نوشته حاضر ، نخست نکاتی از مثنوی مرور می گردند یکم _ پیر بلخ در رباعی نغز شماره ۱۰۵ خطاب به بشر بیان میکند:
بدنبال آن علمی باش که بتواند گرهگشایی از مشکلات تو کند، قبل از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کنی.اشاره به آیات مبارکه ۲۶ و ۲۷ سوره الرحمن، “کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ” (هرکه روی زمین است، فنا پذیرد و فقط ذات پروردگارت که دارای شکوه و اکرام است، باقی میماند). معرفت به اقلامی که در واقع نیست شدنی است و به ظاهر عیان مینماید را رها کن ( اقلام مادی) و در پی معرفتی که حقیقت محض بوده ولی از دید آدمیان پنهان است باش.
دوم- مصرع اول بیت اول که واضحه و به نظرمن مصرع دوم :اون علمی رو که انتخاب میکنی باید باعث بشه که استعداد هات شکوفا بشه . حالا بیت بعد: به اون چیزی که نداری توجه نکن و به داشته هات اهمیت بده.
با داده قناعت کن و با داد بزی / در بند تکلف مشو آزاد بزی
در به ز خودی نظر مکن غصه مخور / در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی
سوم_ مغناطیس پر قدرت افکار، چنان ما را به خود مشغول می کنند، که برای درک ” شعور ورای فکر لا یتناهی ” که ” اصل وجود ” ماست و از جنس عشق و آگاهی مطلق است، فرصتی باقی نمی ماند… شعور لایتناهی که در کل هستی ریشه دارد، ولی فکر و ذهن محدود ما قادر به درک آن نیست…ولی با همان شعور ورای فکر به راحتی درک می شود:
جان شو و از راه جان، جان را شناس
یار بینش شو، نه فرزند قیاس “مولانا ”
فکر و یا قیاس، با تلفیقی از افکار و هیجان ها ، “خود مجزا و توهمی ” بنا نهاده و کورکورانه آن را باور کرده است که البته واقعی نیست و گول زننده است و ما را از درک والاترین نعمت زندگی یعنی خود متعالی محروم کرده است…ولی حتی با پرسش های منطقی و دقیق فکری و ذهنی هم این خود کاذب و متزلزل زیر سؤال می رود و نبودنش فاش می شود!
حال برای درک آن شعور و آگاهی مطلق ورای فکر که تهی بنظر می رسد (تهی از موضوعات آگاهی نظیر افکار، هیجان ها و دیدنی و شنیدنی ها و…) ولی اصل همه مخلوقات و موضوعات آگاهی است، بهتر است قبل از این که فرصت ما با رسیدن مرگ به سر رسد و از وصال این معشوق بی همتا، محروم بمانیم، از دل و جان رو به سوی آن ” هستی نیست نما ” (خود متعالی یا آگاهی بی انتها) بکنیم و از غرق شدن کورکورانه در ” نیست هست نما ” (خود کاذب و موضوعات آگاهی نظیر دیدنی ها، افکار، هیجان ها و…) بپرهیزیم…( انتهای بخش ابتدائی نظرات )
با سلام و تحیات . بخش دوم نظرات در خصوص مقاله تلاش برای انسانیت دست پخت دوست یا دوستان فرهیخته آقای ایزدی را با تاکید بر ادعای آنها تحت عنوان توصیه برای فاصله گرفتن از تئوری «ثروتمند باش ولی گاو باش» را به شرح زیر جهت بحث و تبادل نظر با نویسنده یا نویسندگان پرده نشین مقاله ( که با توجه به سوابق ، تحقق آن بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می رسد) و هم چنین قضاوت مخاطبان محترم ارائه می گردد . ۱- برای ما عوام الناس که سرچ در موتور جستجوی گوگل ، حداکثر امکانات و تجهیزات در دسترس برای راستی آزمائی ادعاها درباره تئوری «ثروتمند باش ولی گاو باش» می باشد لازم به ذکر است که بررسی ها و تفحص های انجام شده در این مورد بدون حصول نتیجه بوده است . به عبارت دیگر ، به احتمال قریب به یقین ، به نظر می رسد چنین تئوری فقط ساخته و پرداخته ذهن اینها است لذا لطفا نسبت به رفع کاستی ها و ابهامات درباره تئوری «ثروتمند باش ولی گاو باش» اقدام شود تا متعاقبا پیرامون آن ، حسب مورد ، اعلام نظر گردد. ۲- یکی از نتایج سرچ در این مورد به تئوری سطل آب و فراوانی ثروت در جهان مربوط می شود که به نقل آن ، نفیا یا اثباتا ، اکتفا می شود ( همان طور که آگاه هستید ما در جهانی زندگی می کنیم که متشکل از انرژی است و هر چیزی که وجود دارد دارای ارتعاش و انرژی است . گیاهان، اشیا، حیوانات و ما انسان ها . این انرژی نیز از ارتعاش تشکیل شده است و ما در تمامی لحظات از طریق فکر و توجه مان به همه چیز، ارتعاش ساطع می کنیم. در حقیقت نوع توجه ما به مسائل ارتعاش معینی ساطع می کند. اگر بر روی مسائل مثبت تمرکز کنیم و حس ما نیز نسبت به آن خوب باشد ارتعاش ایجاد شده هم مثبت خواهد بود و در مقابل اگر روی مسائل ناخوشایند تمرکز کنیم و احساسمان هم منفی باشد ارتعاش ساطع شده هم منفی خواهد بود. بر اساس تئوری سطل آب هم اندازه سطل هر شخصی به وسیله باورهای مثبت و یا منفی او ساخته و تعیین می شود. اولین قدم برای قدم گذاشتن در مسیر کسب ثروت و ثروتمند شدن آن است که در ابتدا می بایست تصمیم بگیرید که می خواهید ثروتمند شوید. طبق تحقیقاتی که در مورد افراد ثروتمند و قانون فراوانی انجام شده است این گونه استنباط می شود: اشخاصی که ثروتمند می شوند در مرحله اول تصمیمی جدی گرفته اند و این تصمیم را با تمام وجودشان گرفته اند. آن گاه آن را باور کرده اند. سپس باورهای محدود کننده خود را شناسایی کرده و بر اساس تئوری سطل آب باورهای صحیح خود را هر چه بیشتر جایگزین کرده اند. این افراد در این مسیر تمرین و سماجت ورزیده اند و به راه خود ادامه داده اند و در نهایت امر قانون جذب و قانون فراوانی ثروت در جهان آنها را به سمت موقعیت ها و فرصت هایی هدایت کرده است تا بتوانند به هر آنچه مدنظرشان است برسند. بنابراین اگر تئوری سطل آب را خوب بدانید و از آن استفاده کنید با بررسی تصمیمات و کارهای خود می توانید باورهای درست خود را شناسایی کرده و آن گاه بیشتر و بیشتر بخواهید. مردم به این دلیل در فقر هستند چون هیچ وقت باور صحیح و تصمیمی قاطع در مورد پولدار شدن نداشته اند. در این مورد هم که چگونه ظرفیت خود را برای دریافت نعمات خداوند افزایش دهیم؟ باید به شما بگوییم که در قرآن آمده است که: و آن گاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا شکرگزاری کنید شما را افزون خواهم کرد. از این آیه این گونه برداشت می شود که به خاطر نعمت های الهی خدا را شکر کنید که موجب افزایش وجودی شما می شود. چرا که خداوند می فرمایند با شکر نعمت شما را فزونی می دهیم. زیرا که با افزایش وجودی فرد طبیعتاً نعمت ها از لحاظ کیفیت و کمیت نیز افزایش می یابد و حتی نعمت های متنوع و جدید بیشتری هم نصیب اشخاص می شود.) ۳- حق هر انسان است
این حق هر انسان است که بتواند به تمام چیزهایی که می خواهد برسد. او کاملا حق دارد که زندگی سرشار از سعادت مندی ،خوشحالی ، آرامش و فراوانی داشته باشد . او باید بتواند هرچقدر که می خواهد درآمد داشته باشد و طبق آن هرچقدر که می خواهد خرج کند تا نیاز های خود را برطرف کند . فقر، چیزیست که باید از این جهان حذف شود . ما برای این که بتوانیم به حق خودمان برسیم و زندگی سرشار از نعمت را تجربه کنیم ، باید فقر را شکست بدهیم . فقر چیزی خارج و جدا از انسان نیست ، فقر در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد . پس برای این که بتوانیم آن را شکست بدهیم باید سفری به درون خودمان آغاز کنیم . ۴- راه های رسیدن به ثروت
خیلی از افراد و کتاب ها راه حل هایی برای رسیدن به ثروت به ما نشان می دهند ، چند نمونه از آنها را در ادامه میتوانید مشاهده کنید :
اهداف دستیافتنی و ویژه را برای خود تعیین کنید
برای خود لیستی از کارهای روزانه ایجاد و هر روز آنها را بررسی کنید
مراقب سلامت جسمی خود باشید
هر روز مطالعه کنید
در مسیر رفتوآمد، به کتابهای صوتی گوش دهید
سختکوشترین افراد باشید
زندگی خانوادگی را در اولویت قرار دهید
برای وقتتان ارزش قائل باشید و از آن عاقلانه استفاده کنید
به عادتهایتان توجه کنید
بیش از پولی را که به دست می آورید خرج نکنید .
تلویزیون تماشا نکنید
مسئولیت کارهایتان را به گردن دیگران نیاندازید
اجازه ندهید افکار منفی بر اعمالتان تأثیر بگذارد
تمام تمرکزتان را بر روی پول نگذارید
و…
تمام این موارد ، مواردی هستند که به عنوان راز های به دست آوردن ثروت از آنها در کتب ، آموزش ها و… یاد شده است .
5- ولی سوالی که باید بپرسیم این است : آیا این ها واقعا راز بدست آوردن ثروت هستند ؟ اگر با رعایت این نکات می توانیم ثروتمند شویم، پس چرا هنوز به ثروت نرسیده ایم حتی اگر به قول این مقاله گاو هم باشیم و … ۶- قانون ۲۰/۸۰ را بهتر بشناسید /قانون ۲۰/۸۰ را میتوان یکی از سودمندترین قوانین برای مدیریت زمان و زندگی، رسیدن به هدف و راز پولدار شدن دانست. ویلفردو پارتو این قانون را ابداع کرده است و به همین دلیل به آن اصل پارتو نیز گففته میشود. ویلفردو پارتو برای اولین بار در سال ۱۹۰۶ به این موضوع در نوشته های خود اشاره کرده است. او متوجه شد که در جامعه ای که در ان زندگی میکنیم مردم به طور طبیعی به دو دسته تقسیم میشوند دسته اول گروهی ۲۰% از جامعه هستند که او به انها گروه مهم میگفت و دسته دوم گروه بزرگتر ۸۰% را تشکیل میدهند که پارتو به انها اکثریت کم اهمیت میگفت. او بعدها به این نتیجه رسید که همه فعالیت های اقتصادی از این قانون تبعیت میکند. به عبارتی میتوان گفت بر اساس این قانون ۸۰% از نتایج به دست امده حاصل تنها ۲۰% درصد داشته های ماست. ۲۰/۸۰ بدین معنا است که در هرچیزی، میزان اندکی (۲۰ درصد) دارای اهمیت حیاتی و بسیاری (۸۰ درصد) کم اهمیت و یا دارای اهمیت ناچیز است. البته این قانون یک اصل علمی ثابت شده نیست اما در مورد آن میتوان گفت که در بساری از مسائل به درستی وجود دارد. برای پیدا کردن رازهای ثروتمند شدن هم میتوان گفت که با توجه به ۲۰% از توانایی ها و فعالیتها شما قادر خواهید بود که به ۸۰% ثروت برسید. قانون پارتو دارای بحث مفصلی است اما در اینجا تنها به توضیح مختصری درمورد ان بسنده شد و تاکید بر روی قسمتی است که نشان میدهد تمرکز بر روی بخش کوچکی از تواناییهایتان است که میتواند شما را به ثروت برساند. ۷- قانون جذب را فراموش نکنید /امروزه افراد زیادی هستند که قانون جذب را میدانند و یا حداقل اسم ان را شنیده و اطلاعاتی را در مور آن دارند. اما باید گفت که عده کمی هستند که واقعاً از ان استفاده میکنند. شما نه تنها باید به پول و پولدار شدن فکر کنید بلکه باید افکارمنفی خود نسبت به پول را نیز تغییر بدهید. این نکته را به خاطر داشته باشید که پول عامل شر و بدی نیست اما کمبود ان میتواند مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد. حتی اگر شما قانون جذب را بلد باشید اما نتوانید این افکارمنفی را در ذهن خود از بین ببرید شانس چندانی برای موفقیت در استفاده از قانون جذب نخواهید داشت. شما باید عاشق پول باشید و ان را بخواهید. در قانون جذب افکار هستند که به چیزها تبدیل میشوند. زمانی که افکار شما نسبت به پول مثبت باشد و به آن و به دست اوردن ان فکر کنید میتوان گفت که شما شانس زیادی خواهید داشت که تبدیل به یک آهنربای پول شوید. اگر شما به چیزی کمتر از انچه که لیاقت ان را دارید رضایت بدهید چیز زیادی نصیب شما نخواهد شد. ۸- یادگیری مداوم / دنیای امروز دائماً در حال تغییر است و کسانی میتوانند موفق شوند که در زمینه تخصصی که دارند به صورت مرتب و مکرر به یادگیری و دریافت اطلاعات جدید بپردازند. شما باید به حدی از تخصص و مهارت در زمینه ای که فعالیت میکنید برسید که کمتر کسی بتواند به پای شما برسد. این مهم زمانی اتفاق میافتد که شما جریان یادگیری را در زمینه تخصصیتان متوقف نکنید و همیشه به دنبال اطلاعات جدیدی در آن زمینه باشید. علاوه بر مهارت های تخصصی که باید یاد بگیرید، انواع مهارت های نرم مانند مهارت حل مسئله، تفکر سیستمی، مهارت تصمیم گیری، مذاکره و متقاعدسازی و… از جمله مهارت هایی هستند که می تواند نتایج چند برابر برای شما خلق کند. یکی دیگر از راز های پولدار شدن، یاد گرفتن سرمایه گذاری است. شما باید یکی از حوزه های ارز، طلا، خودرو، ملک و سرمایه گذاری در بازارهای مالی و نظائر آن را انتخاب کنید و مهارتتان را در سرمایه گذاری و درک اقتصاد در آن به حداکثر برسانید.( انتهای بخش دوم نظرات در مورد مقاله تلاش برای انسانیت ) .
نویسنده مطلب مورد نقد ، شاید از کلیپ به
آدرس زیرالهام گرفته :
https://ifilo.net/v/sBLeOab
با سلام و عرض ادب . بخش سوم نظرات در خصوص مقاله تلاش برای انسانیت را با تاکید بر ادعای نویسنده آن تحت عنوان توصیه برای فاصله گرفتن از رسوخ دستها و روح سرمایه داری در عمق جامعه و اعضای آن و چه بسا گم کردن راه و رسالت توسط سوپر مدعیان شرایط را سخت تر کرده، به شرح زیر جهت بحث و تبادل نظر با نویسنده یا نویسندگان پرده نشین مقاله ( که با توجه به سوابق قبلی درج این گونه مطالب در همین کانال و فرار از پاسخگویی و… ، تحقق آن بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می رسد) و هم چنین قضاوت مخاطبان محترم ارائه می گردد . الف- ماکس وبر و روح سرمایهداری + دنیای اقتصاد ، شماره روزنامه: ۵۶۴۰
تاریخ چاپ:
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
شماره خبر:
۳۹۳۲۷۱۵
گروه: تاریخ و اقتصاد
شهرت ماکس وبر بیش از همه مدیون مطالعات وی درباره اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری است. وبر تزی را مطرح کرد که پویایی شیوه تولید سرمایهداری را با ویژگی کار و خویشتنداری برگرفته از دین مرتبط میساخت و آنان را در یک حالت تبادلی با یکدیگر قرار میداد و بهتبع آن، بحث و تحقیقات و پژوهشهای بیشماری آغاز شد و هنوز نیز نشانی از پایان آن نیست. وبر خویشتنداری را نوعی ریاضت خواند که متوجه عمل و کنش در اینجا و اکنون است.
وی این ویژگی را بهطور خاص، خصیصه اعضای فرقه پروتستان دانست. بهعقیده وبر، شیوه اندیشه سرمایهداری مشوق جهتگیری منحصر بهفردی نسبت به فعالیت اقتصادی است. این شیوه اندیشه، مثلا با شیوه سنتگرایان اقتصادی در تقابل آشکار بود که به کار کردن تنها برای گذران زندگی خرسند بودند و نیز با شیوه اندیشه کسانی که تنها انگیزهشان آزمندی یا میل به نمایش خودنمایانه ثروت بود. آنچه وبر آن را روح سرمایهداری میدانست، نگاه به تلاش بیوقفه برای کسب سود هرچه بیشتر از فعالیت اقتصادی همچون پیشه یا وظیفه و در نیفتادن به وادی بطالت و راحتطلبی بود. او اعتقاد دارد که آنچه محیط اجتماعی اروپا را مهیای پرورش رژیم سرمایهداری کرده، همان طرز تفکر ناشی از مذهب پروتستان است. به این نحو که پروتستانها بهعکس کاتولیکها که زهد و تقوی را در رهبانیت و ترک دنیا میدانستند، زهد و تقوی را در حمایت و حراست خود انسان و نفس انسان میدیدند و بر اثر همین اعتقاد، از تجمل و افراط در جلب لذات خودداری میکند. ب- خبرگزاری فارس ، یادداشت اقتصاد و حقوق – ۰۱:۳۰ ۱۳۹۲-۴-۴
میراث «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری»
محور اصلی تحلیل وبر درک عواملی است که بر افزایش ثروت به مفهوم سرمایهدارانه مدرن مؤثر واقع میشوند یا دقیقتر آنکه کدام اخلاقیات عملی یا سیر و سلوک اخلاقی به «سرمایهداری» با تلقی مردن از آن منجر میشوند.
میراث «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری»
ماکس وبر: سرمایهداری مساوی است با جستوجوی منفعت از طریق فعالیتی مستمر، عقلانی و سرمایهدارانه در پی منفعتی همواره تجدیدشونده؛ در پی سودآوری .امروزه کسب درآمد به غایت زندگی انسان مبدل گردیده و دیگر همچون وسیله برآوردن نیازهای مادی وی تابع او محسوب نمی شود. ۱٫ جامعهشناسی ایرانی، یا هر آنچه به مطالعه اجتماعی و تحلیلهای فلسفی از مسائل اجتماعی در زبان فارسی مربوط میشد تا دهه هفتاد شمسی بهشدّت تحتتأثیر روایاتی از جامعهشناسی قرار داشت که نظریاتی مارکسیستی، آن هم با قرائتهایی بهشدت پیورتان و اصولگرایانه را طرح میکرد. اگر دو قرائت رسمی شده و اصولگرای چپی و قرائتی دیگر که گاه ملایمتر و گاه تندتر، آکنده از عناصر مذهبی بود را در نظر بگیریم میبینیم که هر دو در مفاهیمی نظیر «جبر باوری تاریخی» و کشف «قوانین تاریخی» و رد «اتفاقی بودن وقایع» اشتراکنظر داشتند و حتی در بسیاری از جزئیات به طرز محسوسی مشابه بودند. در همه این سالها با سیطره کامل این ایدهها بر فضای فکری فارسی هنوز بسیاری از متون اصلی که سرمنشأ این ایدهها محسوب میشوند یا ترجمه نشده بودند یا غالباً ترجمههایی «حزبی» و ناقص داشتند (مگر در موارد استثنایی). از سوی دیگر ضعف انتشار هم در همان موارد محدود، امکان دسترسی را به آنها دشوار کرده بود. با در نظر گرفتن همه این قضایا و سختیها، میتوان حدس زد در این بین امکان و مجال ظهور و بروزی برای سبک متفاوتی از ایدههای فلسفی اجتماعی و نگاه جامعهشناسانه که تازه به شدت هم مورد انتقاد و حتی برخی موارد خشم و نفرت روایت غالب بود وجود نداشت. به همین سبب بعضی از متفکران اجتماعی مهم، تا همین دهه هفتاد مگر در محافلی محدود آن هم نزد برخی مترجمان یا نویسندگان «منفرد»، اصلاً شناختهشده نبودند. یکی از آن متفکران بزرگ اجتماعی، ماکس وبر بود که شناختی محدود آن هم از روی برخی کتابهای درسی یا جزوههای استادان یا مقالههایی اندک و پراکنده از او یا مربوط به او وجود داشت. اما از دهه هفتاد با ترجمه مقالهها، تکههایی از کتابها و بعد کتابهای مشهور ماکس وبر، شناخته شد. ماکس وبر: «امروزه کسب درآمد به غایت زندگی انسان مبدل گردیده و دیگر همچون وسیله برآوردن نیازهای مادی وی تابع او محسوب نمی شود.» ۲٫ ماکس وبر، به معنای دقیق کلمه متفکر است. بسیار دشوار است که بین ماکس وبر جامعهشناس و ماکس وبر فیلسوف خطی کشید و آنها را از هم متمایز کرد. کارل یاسپرس زمانی درباره وبر گفته بود: «بزرگترین آلمانی عصر ما» و این تعبیر برای ماکس وبر با توجه به گستره مطالعات و عمق ایدههای او عمیقاً برازنده است. در بین مقالهها، پژوهشها و کتابهای ماکس وبر، کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» عامل اصلی شهرت وبر شده است.
دغدغۀ عمدۀ وبر در این کتاب کوششی برای پاسخ به این پرسش است که چگونه بعضی باورهای مذهبی پیدایش یک ذهنیت اقتصادی یا به عبارت دیگر «خلقوخوی» یک شکل اقتصادی دیگر را ایجاب کردهاند. محور اصلی تحلیل وبر درک عواملی است که بر افزایش ثروت به مفهوم سرمایهدارانه مدرن مؤثر واقع میشوند یا دقیقتر آنکه کدام اخلاقیات عملی یا سیر و سلوک اخلاقی به «سرمایهداری» با تلقی مردن از آن منجر میشوند. آنچه ماکس وبر بر آن اذعان کرده تأثیر دین و میراث اخلاقی مذهب در این مسیر «سرمایهدارانه» است. البته او تأکید نموده است: «تکرار میکنیم که نه آموزۀ اخلاقی یک مذهب، بلکه سلوک اخلاقی ناشی از آن» و این دقت ماکس وبر را در تفکیک سوژۀ نقد نشان میدهد. یکی از وجوه درخور توجه دیگر وبر در این کتاب طعنههایی است که به «جبرگرایی اقتصادی و تاریخی و قوانین آن» زده و کتابش را «کمکی به درک نحوه تبدیل ایدهها به نیروهای موثر در تاریخ» دانسته است! وی پیدایش سرمایهداری را نتیجه اتفاق و ترکیب ویژهای از رویدادها تفسیر کرده و ایده زیربنا و روبنا را حداقل در مسائل فرهنگی زیر سؤال برده است.«آیا مردی را که در شغل خویش ماهر باشد میبینی؟… او در حضور پادشاهان خواهد ایستاد.» امثال سلیمان باب ۲۲ آیه۲۹… ۳٫ ماکس وبر در آغاز «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» دلایل متعددی برای عبور از اکثر ادیان و مذاهب غیرمسیحی بیان کرده و با تکیه بر مفهوم سرمایهداری آن را در فرهنگ غرب مسیحی، و با تأکید بر تضاد کاتولیکی ــ پروتستانی و تعارضات اخلاقی بین پیروان آنها بررسی میکند. البته پیشینه وبر درحوزه مذهب نیز شایان توجه است. وبر زمانی خود را «ناهماهنگ با مذهب» تعریف کرده بود؛ یعنی نه ضد مذهبی و نه مذهبی. «من فردی از طبقه بورژوا هستم. من خود را بورژوا احساس میکنم و با عقاید و آرمانهای آنها بزرگ شدهام» و به همین خاطر در تمام کتاب کوشیده است از قضاوت ارزشی پرهیز کند و درعینحال به تبعات مذهب در مسیر تحولات اقتصادی توجه نماید.او بسیاری از شواهد خود را از میان رفتار دینداران انتخاب کرده و به مفاهیمی ارجاع داده که فقط میتوان آنها را در نظام واژگانی مذهبی فهمید. یکی از این مفاهیم «تکلیف» است که به صورت ایده «عمل به تکلیف از طریق انجام شغل» ارائه شده است. نوعی ریاضتگرایی این جهانی که تحتتأثیر ایده تقدیر کالونیستی، تحصیل ثروت را نشانهای از لطف پروردگار میداند و مؤمنان را به آن دعوت میکند و درعینحال سلوکی را تجویز میکند که با تصور رایج از سرمایهداران در تعارض است: «سرمایهدار زاهد است مانند راهبی که از لذتهای دنیا دست میکشد». تأکید عمده وبر، در میان فرق پروتستانی، برکالونیسم و فرقههای مربوط به آن است. یکی از نتایج مهمی که وبر به آن دست یافته این است که «کالوینیسم با احساس بیسابقه تنهایی درونی که در فرد ایجاد میکرد، نیرو و انگیزه اخلاقی کارفرمای سرمایهداری را فراهم میکند»؛ یعنی «اخلاق کالوینیستی نوعی عملگرایی را در رویکرد مؤمن نسبت به امور دنیوی ایجاد میکرد؛ یعنی در جستجوی ثواب، کششی به تبحر حرفهای در او ایجاد مینمود». از سوی دیگر وبر با تلاشی که برای تعریف سرمایهداری مدرن کرده به نمادهایی برای تفسیر آن دست یافته است. از جمله کارایی، محاسبهپذیری، پیشبینیپذیری و کنترل تصمیمگیری که بدون التزام به آنها «موفقیت در بازار» ممکن نیست. او با تحلیلی که از سرمایهداری امریکایی و مقایسۀ آن با گونه آلمانی سرمایهداری نموده، نشان داده است که چگونه این عاملها از اصول مذهبی پروتستانی تعمیم یافته و به این شکل پدیدار شدهاند. یکی از شواهد مهم ماکس وبر اعتمادی است که مردم به «درستکاری ناشی از تدین در انسانهای پرهیزکار» از خود نشان میدهند. البته ماکس وبر مفهوم تبعی ریا (اینکه ریا در آلمان منجر به پیشرفت در شغل اداری میشد و در آمریکا منجر به افزایش موقعیتهای اقتصادی) را هم مدّنظر قرار داده است. منتسکیو روح القوانین :«آنها خلقی از جهان هستند که در سه چیز مهم از دیگران پیشی گرفتهاند؛ در تقوا، تجارت و آزادی.» ۴٫ شاید یکی از اصلیترین انگیختههای اصلی ماکس وبر در «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری»، دغدغههای سیاسی او و تحلیلی باشد که منطبق با همین نظریه در کتابش برای درک مسائل سیاسی از خود ارائه داده است. هرچه بود وبر در خانوادهای بورژوا و سیاسی به دنیا آمد و پدرش حقوقدانی ورزیده و عضو رایشتاگ و از رهبران حزب لیبرال ملّی آلمان بود. به همین سبب است که ماکس وبر به خوبی ساختار سیاسی و حقوقی آلمان و ریشههای رومی آن را میشناسد و تأکید فراوانی بر ساخت عقلانی حقوق و مدیریت در غرب دارد و نوشته است: «فقط در غرب بوده که از یک نظام حقوقی و اداری با چنین درجهای از کمال حقوقی و صوری در خدمت فعالیت اقتصادی خویش برخوردار بوده است». اساسیترین پرسشهای وبر درباره پایههای اقتدار سیاسی و رهبری و تصمیمگیری به رابطۀ مذهب با اقتصاد و ریشههای اخلاقی عمل اقتصادی، که سیر اصلی عمل سیاسی را معین میکند، مربوط میشود. ماکس وبر از سویی از بوروکراتیک شدن ــ جزء ضروری جامعه سرمایهداری ــ دفاع کرده و آن را ضرورت شمرده است و از سوی دیگر دموکراسی را در برابر بوروکراسی قرار میدهد و میگوید: «بوروکراسی چون ماشین آدمی را به موجوداتی تسلیم و بیقدرت و مأمور و معذور مبدل میکند که پیوسته در حال اطاعت از قدرت برحقاند.» و درعینحال به دموکراسی هم خوشبین نیست و به گفته گیدنز: «ماکس وبر میترسید دموکراسی چیزی کسالتآور و فاقد بعد قهرمانانه باشد». آنچه برای وبر حائز اهمیت بود حفظ آزادیهایی است که فقط از مسیر رشد سرمایهدارانه بهدست میآیند و دقیقاً به همین خاطر است که ماکس وبر در موارد متعدد از ایدههایی مذهبی سخن گفته که به گسترش فضیلتهایی منجر میشوند که این مسیر رشد را هموار میکنند.ردند و در نتیجه امکان ذخیره و بهکار انداختن سرمایه برای ایشان فراهم آمد. ج- صرفنظر از معنی اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری در دیکشنری آبادیس ( به طور خلاصه: اخلاق پروتستانی ) نوشتهٔ ماکس وبر یکی از مهم ترین متن های کلاسیک جامعه شناسی است، مراتب جهت مزید اطلاع ( نفیا یا اثباتا) نقل می گرددکه اخلاق کاری پروتستان شاید معروف ترین سنخ آرمانی وبر باشد زیرا به بهترین وجه تعهد وی به روشی را نشان می دهد که به ادغام تحلیل علّی با مفهوم ذهنی انسان، حساس است. این اثر ابتدا به صورت یک مقالهٔ دو قسمتی در آرشیو علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی که وبر از سردبیرانش بود منتشر شد و بلافاصله بحث های زیادی را در محافل آکادمیک برانگیخت. انجمن بین المللی جامعه شناسی این کتاب را مهم ترین اثر قرن بیستم دانسته است. شکل کنونی کتاب حاصل مجموعه ای است که پارسونز در ۱۹۳۰ به چاپ رساند. وی با اجازهٔ ماریان وبر ( همسر ماکس وبر ) مجموع مقالهٔ دوقسمتی وبر که در سال های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ چاپ شده بود را به همراه مقدمهٔ ۱۹۲۰ او بر جلد اول جامعه شناسی دین در قالب کتابی به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد. از زمان انتشار اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، واکاوی نقش باورهای دینی در تکوین روابط اجتماعی به یکی از مسایل مهم در جامعه شناسی کلان بدل شده است. این کتاب توسط عبدالمعبود انصاری از متن انگلیسی ( ترجمه از آلمانی به انگلیسی توسط تالکوت پارسنز ) ترجمه وتوسط انتشارات سمت در زمستان ۱۳۷۱ به چاپ رسیده است. وبر به دنبال پاسخ به این پرسش بود که چرا سرمایه داری در اروپای غربی و نه در هیچ جای دیگر جهان ریشه دارد؟ او از طریق تجزیه و تحلیل اسناد و مدارک تاریخی، اخلاق کار پروتستان را به عنوان یک سنخ آرمانی ایجاد کرد و از آن در تجزیه و تحلیل خود برای نشان دادن این استفاده کرد که چگونه یک نظام اعتقادی مقدس تا حدی مسئول نظام بازار آزاد جهانی سکولار شد. در این کتاب وبر نوشته است که سرمایه داری در شمال اروپا هنگامی ظهور کرد که اخلاق پروتستانی و به طور خاص کالونیسم، گروه های انبوهی از مردم را برای درگیر شدن با کار در جهانی عرفی، توسعه بنگاههای خودشان و پرداختن به تجارت و تجمیع ثروت برای سرمایه گذاری برانگیخت. به عبارت دیگر اخلاق پروتستانی کار، نیروی مهمی در پشت کنش جمعی برنامه ریزی نشده و هماهنگ نشده ای بود که توسعه سرمایه داری را تحت تأثیر خود قرار داد. عمدتاً ادیان، نگرشی مثبت به حیات دنیوی و گردآوری اموال ندارند ولی وبر در این کتاب، و تا حدودی در پاسخ به مارکس و تحلیل ماتریالیسم تاریخی او نشان می دهد که اخلاق پروتستانی، مبتنی بر خوانشی خاص از الهیات پروتستان شاخه کالونیسم، سعادت اخروی و آن جهانی را در رستگاری این جهانی می بیند. در اصل ماکس وبر تأکید دارد که ثروتمند شدن در این دنیا می تواند نشانگر فیض و رحمت الهی به فرد مؤمن و نشانه ای از رستگاری اخروی او باشد. د- خلاصه ای از نظام سرمایه داری و سرمایه محوری که از سهل ترین و راحت ترین طریق ممکن ( ویکی پدیا ، دانشنامه آزاد ) عینا نقل می گردد . سرمایهداری یا کاپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism),یا سرمایهمحوری، یک نظام اقتصادی است که در آن پایههای یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی (سود) در بازارهایی رقابتی استفاده میشود؛ که به این قانون، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته میشود؛ که معنای آن، تولید و توزیع کالاها است. مقابل سیستم اقتصادی سرمایهداری، نظام اقتصادی کمونیستی وجود دارد که در آن برخلاف کاپیتالیسم، مالکیت خصوصی بر زمین منابع و ابزار تولید وجود ندارد. از ویژگیهای اصلی سرمایهداری میتوان به انباشت سرمایه، بازارهای رقابتی، سیستم قیمت، مالکیت خصوصی و به رسمیت شناختن حقوق مالکیت، مبادله داوطلبانه و کار مزدی اشاره کرد. در اقتصاد بازار سرمایهداری، تصمیمگیری و سرمایهگذاری توسط هر صاحب ثروت، دارایی یا توانایی تولید در بازارهای سرمایه و مالی تعیین میشود در حالی که قیمتها و توزیع کالاها و خدمات عمدتاً توسط رقابت در بازارهای کالاها و خدمات تعیین میشود. معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمینها، کارخانهها و… میباشد. درآمد در این قانون حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کردهاند، داده میشود. در این قانون زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی میپردازند. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶با کتاب (ثروت ملل خود) مکتب کلاسیک را پایهگذاری نمود و وی نسبت به آینده سرمایهداری بسیار خوشبین بود وی معتقد بود با آزادی اقتصادی به افراد جامعه منافع عمومی مردم در بازار تأمین میشود. همچنین در این قانون متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است. در قانون سرمایهداری، سرمایهگذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمتگذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیمگیریهایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین میشود. مشخصهٔ بارز قانون سرمایهداری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام میگیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسانها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است. در کلیترین حالت، نظام سرمایهداری را میتوان به دو دستهٔ نظام سرمایهداری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ یا چین کنونی) و نظام سرمایهداری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ آمریکا تقسیم نمود. اقتصاددانان، مورخان، اقتصاددانان سیاسی و جامعه شناسان در تحلیلهای خود از سرمایهداری دیدگاههای مختلفی اتخاذ کرده و اشکال مختلف آن را در عمل تشخیص دادهاند. اینها شامل سرمایهداری laissez-faire(رهایش کن) یا بازار آزاد، سرمایهداری دولتی و سرمایهداری رفاهی است. اشکال مختلف سرمایهداری دارای درجات مختلف بازارهای آزاد، مالکیت عمومی، موانع رقابت آزاد و سیاستهای اجتماعی تحریم شده توسط دولت است. میزان رقابت در بازارها و نقش مداخله و تنظیم و همچنین دامنه مالکیت دولت در مدلهای مختلف سرمایهداری متفاوت است. میزان آزاد بودن بازارهای مختلف و قوانین تعریف مالکیت خصوصی از موضوعات سیاست و سیاست است. اکثر اقتصادهای موجود سرمایهداری اقتصادی مختلط هستند که عناصر بازارهای آزاد را با مداخله دولت و در برخی موارد برنامهریزی اقتصادی ترکیب میکنند. اقتصاد بازار تحت اشکال مختلف دولت و در زمانها، مکانها و فرهنگهای مختلف وجود داشتهاست. جوامع مدرن سرمایهداری – مشخص شده توسط جهانی شدن روابط اجتماعی مبتنی بر پول، طبقه ای مداوم بزرگ و گسترده در سیستم که باید با دستمزد کار کنند (پرولتاریا) و یک طبقه سرمایهدار صاحب ابزار تولید – در اروپای غربی در روندی که منجر به انقلاب صنعتی شد. سیستمهای سرمایهداری با درجات مختلف مداخله مستقیم دولت از آن زمان در دنیای غرب مسلط شده و همچنان گسترش مییابد. نشان داده شدهاست که سرمایهداری به شدت با رشد اقتصادی ارتباط دارد. منتقدان سرمایهداری استدلال میکنند که این قدرت را در دست یک طبقه سرمایهدار اقلیت متمرکز میکند که از طریق استثمار طبقه کارگر اکثریت و کار آنها وجود دارد، اولویت سود را بر کالای اجتماعی، منابع طبیعی و محیط زیست، موتور نابرابری، فساد و بیثباتیهای اقتصادی، و بسیاری از آنها قادر به دسترسی به منافع و آزادیهای ادعایی مانند سرمایهگذاری آزاد نیستند. حامیان استدلال میکنن
با سلام.
بابت توجه جنابعالی به مطلب ساده نوشته شده سپاسگزاریم.
فرموده بودید پرده نشینان، با کد امضا محفوظ ، به استحضار میرساند هر فردی حق دارد که به نام یا بی نام بنویسد و این حق و انتخاب اوست،حرج و گله ای نیست. ولی جالب است فردی که خود با نام مستعار مینویسد بر دیگران خرده میگیرد. پس بهتر است اول نقد را بر خود جاری کنید.در عین به حق انتخاب دیگران احترام بگذارید.
فرموده بودید افکار نفوذی و التقاطی، ..واژه التقاطی واژه ای مربوط به دهه ۶۰ است که اردوگاه شوروی و تفکر سیاسی آن در جهان بود که صحبت از التقاط چپ و اسلام بود. شوروی و اندیشه اش فروپاشید و بیش از ده جمهوری جدید شکل گرفت. که یکی از آنها دولت فدراسیون روسیه به رهبری پوتین است.
دیگر واژه التقاط تقریبا از معنا افتاده ولی در عوض واژه اختلاط برخی گروههای سیاسی با ولادیمیر پوتین و پوتینیسم جایگزین شده است .نظر شما درباره اختلاط گران با روسیه و پوتین چیست؟
درباره مولانا نوشته بودید، هیچ تخصصی درباره ایشان نداریم و آن جمله هم به عاریت گرفته شده برای تبیین یک مفهوم بود و بس.
درباره ماکس وبر ، پروتستانیسم ….مطالبی نقل کرده اید که هیچ توان و قدرتی در فهمیدن مطالب ایشان موجود نیست.
ضمنا یک مطلب ساده بود که میگفت ثروتمند باش ولی انسان باش، قدرتمند باش ولی نجیب باش.نمیدانم کجای این مطلب ناشایست بود؟
و یک سوال: بنظر شما انسان ثروتمند نجیب باشد بهتر است یا ثروتمند گاو که بجز خودش به چیز دیگری توجه نمیکند؟ثروتمندی که بت اعظم اش پول باشد بهتر است یا ثروتمندی که بخش عمده ثروت خود را وقف شناخت بیماریها، ساخت دارو….نماید؟ کدامیک بهتر است؟ .