اجتماعی

برای کسانی که ما را دوست ندارند – بخش اول

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی : چند وقت پیش یکی از دوستان بنده را دعوت کرد که با هم دیداری داشته باشیم. طبق معمول بیشتر اوقات دعوت دوستان را می پذیرم. او گفت غیر از شما سه نفر دیگر هم دعوت هستند جمع ما می شود پنج نفر. اما در موعد مقرر یکی از مهمانان دعوت شده بعد از اینکه فهمیده من هم جزو مهمانان دعوت شده هستم از حضور در جمع ما منصرف شده است.

وقتی میزبان علتش را سئوال کرده گفته است « فلانی کافر و مرتد و ملحد و بی دین است. شما هم بهتر است با این چنین آدمی نشست بر خاست نکنید. اینها از لحاظ شرعی نجس هستند و بعد از اینکه ایشان خانه ات را ترک کرد بهتر است همه چیزتان را مورد شستشو قرار دهید…».

میزبان از اینکه یکی از مهمانان دعوت شده چنین نظر منفی در مورد بنده داشته است عذر خواهی کرد. در جواب با تعجب گفتم : اشکالی ندارد این نوع تکفیرها و تفسیق ها و لعن و طعنها از قدیم الایام برای آدمهای بزرگ مانند دگر اندیشان و دگرباشان و صوفیان و فیلسوفان و عارفان بوده است و چیز تازه ای هم نیست.

اما فکر نمی کردم برای آدمهای کوچک و معمولی و صاف و ساده مثل من هم چنین اتهامی مطرح باشد. اتهام بزرگ آدمهای بزرگی می خواهد که ما نیستیم. این از یک طرف وجود تفکر داعشی و طالبانی در میان ترکمنها هم را هم نشان می دهد که اگر دستشان به حکومت برسد معلوم نیست چوبه دار برپا نکنند.

گفتم : من پوستم کلفت است از این جور چیزها ناراحت نمی شوم و تاکید کردم اگر او با من از نزدیک صحبت می کرد نظرش عوض می شد.

بنده در این زمینه تجربه دارم. من خودم با یکی از دوستان اصولگرا در فضای مجازی با هم بحث می کردیم در میان ما نقار و کدورت زیاد بود وقتی با هم از نزدیک دیدار کردیم این مسائل حل شد. گرچه با هم دوست نشدیم ولی دیگر از آن نگاه منفی هم خبری نیست.

من در آن مهمانی دوستانه نظرم را در مورد کفر و ارتداد و الحاد و دینداری با صراحت تمام گفتم. باز هم نظرم را اعلام می کنم که چه اعتقاداتی دارم. این را به این خاطر می نویسم اگر دیگران هم چنین نگاه منفی نسبت به من داشته باشند تا شناخت بهتری به دست بیاورند.

من ابتدا چند روز با خودم کلنجار رفتم و این پا آن پا کردم این اتفاق را بنویسم یا ننویسم. چون در مورد خود نوشتن بسیار مشکل است. لاجرم حقیقت گویی نوعی خود ستایی را هم به ذهن متبادر می کند که زیبنده هیچکس نیست. به هرحال با هزار فکر و اندیشه تصمیم گرفتم بنویسم.

اول این را بگویم بنده زیاد اهل پرده پوشی نیستم. به قول روانشناسان برون گرا هستم کسی که به اصطلاح توی شکمش حرف نمی خوابد. اگر بپرسند خطاهای خودم را راحت می گویم. یکی پرسید شما فیلم پورن نگاه کردید و در جوانی گناه کردید؟ گفتم: آره. آنهم خیلی زیاد ولی بعد از حدود چهل سالگی آنرا کنار گذاشتم. پیغمبر اسلام هم گفته است اگر گناهتان به آسمان هم برسد توبه کنید خداوند توبه تان را می پذیرد. من یک مقاله انتقادی ازخود نوشتم در آینده نزدیک آن را منتشر خواهم کرد. / کانال نویسنده

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. با سلام و خسته نباشید جناب آقای آمان محمد خوجملی:
    مناسب این است که در عرصه عمومی وارد امور خصوصی خود و دیگران نشوید. دیدگاههای خود را در رابطه با مسائل عمومی مطرح نمایید و عملکرد شما هم در معرض دید همه است. افراد مختلف بر اساس برداشت و دیدگاههای خود، نسبت و فاصله شما و خود را تعیین خواهند کرد. انتقاد از خود نیز برای درس گیری از خطاهای گذشته و عدم تکرار آنها است وطرح آنها به صورت عمومی در زمینه فعالیت های اجتماعی و سیاسی مناسب است نه مسائل شخصی. توجه داشته باشید که مشغول شدن شما به خود، دوری از برنامه های اصلی شما در راه روشنگری و خیرخواهی عمومی خواهد شد. قابل درک است که انسان ها توان روحی و روانی محدودی دارند و گاهی ممکن است کم بیارد اما باید به خدا توکل کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا