یادداشت

اوضاع بازار

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی عضو شورای نویسندگان اولکامیز:

هرگاه مردمان زیادی را در خیابان ها دیدید که درحال گشت وگذار وخرید هستند قطع یقین بدانید که یا حقوق های کارمندان واریز شده یا یارانه واریز شده یا کشاورزان محصولات خودرا برداشت کرده اند و…

اول دیماه ۱۴۰۳ به همراه خانواده قصد خرید از بازار را داشتم چون حقوق مان واریز شده بود. زنگ زدم به یک فروشنده ای و از او سؤال کردم ترافیک دربازار چطور است؟

فروشنده گفت حاج اقا بازار شلوغ است یه موقع با ماشین داخل شهر نیایی پیاده بیایی خیلی راحت تر هستی.

من هم به همراه خانواده ناچارا پیاده به بازار رفتم.

پس از ده دقیفه به بازار رسیدم واقعا فروشنده راست گفته بود. بازار خیلی شلوغ بود. حدودا دو ساعت در بازار گشتیم . هرجا که رفتیم قیمت ها ماشاءالله خدا برکت دهد چند برابر سال گذشته معلوم است که در کشور ما کسی نیست که به این امورات رسیدگی کند. بهر حال وقتی من با دیدن قیمت ها کمی بفکر فرو رفتم.

همسرم گفت: حاج آقا شما چند روز پیش بخاطر همسان سازی آن هم بعد از ده سال دو الی سه میلیون به حقوقتان اضافه شد.خیلی خوشحال بودی.الآن که قیمت اجناس را در بازار دیدی تعجب کردی.

همسرم ادامه داد حقیقتش ناشکر نیستم که حقوق شما چند میلیون بالا رفته. اما افزایش حقوق شما در سال یک مرتبه است. درصورتی که قیمت اجناس در بازار هر ماه است.من هم از شرم و خجالت نمی دانستم. چیزی به او بگویم چون واقعا می دانم که همسران حقوق بگیران دچار چه مشکلات، سختی ها ، رنج ها و…درزندگی هستند. حقیقتا من متعجبم که چقدر خداوند به این انسان ها صبر و تحمل داده است که این وضعیت ناداری را می توانند بگذرانند.

دربازار پس از رفتن به چند مغازه و خرید چند کالا و جنس به مغازه ای رسیدم که قیمت چند کالا واقعا مرا متعجب ساخت. مثلا یک نمونه اش انجیر خشک بود که ما کارمندان و بازنشستگان بجای قند آن را مصرف می کنیم. اما قیمتش آنچنان بالاست که ما فقط ۱۰۰ یا۲۰۰ گرم می خریم.

آری قیمت یک کیلو گرم انجیر خشک ۵۰۰ هزار تومان دقت نمائید ۵۰۰ هزار تومان نه۵۰۰ هزار ریال من به فروشنده گفتم چه خبره؟ و به شوخی گفتم آقای فروشنده آیا می دانید که ما بازنشستگان با حقوق یکماهه خودمان فقط می توانیم ۲۰ کیلو انجیر خشک بخریم.

ای کاش همچون زمان های قدیم که دانش آموزان در مکتب خانه ها بجای حقوق به معلمان کالا و اجناسی چون برنج.گردو.کشمش .ماست.شیر.و… می آوردند الان اینها را می آوردند تا معلمان زندگی خوبی داشتند و در حسرت خرید بعضی از‌چیزها نمی شدند. ماشاءالله قیمت ها سربه فلک کشیده؟

فروشنده لبخند معناداری نمود وسری تکان داد که حاکی از تأسف او بود.تأسف بحال و روز مردمان ایران زمین مان که چه بوده ایم و به چه روزی دچار گشته ایم

اما سؤالی که پیش می آید این است مسئولان کشورمان در مملکت ما چه می کنند؟

متاسفانه بیشتر وعده وعید می دهند. از حاکمان کشورهای دیگر ایراد می گیرند و . .

آخه چطور میشه انجیر خشک که کاملا کالای ایرانی و داخلی است وهیچ ربطی به تحریم ها ندارد قیمتش اینقدر باشد؟

آیا مسئولان به این امورات فکر کرده اند که چطور یک کارمندی که با حقوقش می تواند فوقش درهر ماه بیست کیلو انجیر خشک بخرد چگونه باید زندگی خود و اهل خانواده اش را بچرخاند؟
آیا زندگی فقط خرید همین مایحتاجات زندگی است؟ چطور باید یک کارمند بازنشسته که غیر ازحقوق درآمدی ندارد زندگی خانوادگی خودش را بچرخاند؟ خانواده ای که در دوران زندگی اش برای او و اهل خانواده اش مشکلات زیادی پیش می آید.
مشکلاتی چون خدای نکرده بیماری.یا خرابی قطعات وسایل زندگی.پرداخت قبض های چهارگانه . برگزاری عروسی .جشن ها.مهمانی ها و… که واقعا وقتی به این امورات فکرکنیم .آدم می ماند که چه کند؟

خلاصه روزگار ما ایرانی ها بسیار مشکل شده است.انشاءالله که آقای پزشکیان را اختیار تام دهند تا بتواند اوضاع اقتصادی جامعه را که از همه امورات دیگر مهم تر است نظم دهد.به امید آنروز.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا