اموال موقوفی در مساجد
پایگاه خبری اولکامیز – حاج آنه محمد مارامایی: وقف اموال ازقدیم الایام درمیان مسلمانان رسم بوده والان هم الحمدالله حتی بسیار گسترش یافته است ..
یکی ازاین نوع وقف ها .وقف اموال به مساجد است که هربنده خدایی درحد توان خود چند مورد ازنیازهای مردم را خریداری نموده درمساجد می گذارند.
امروز درمراسمی نشسته بودم که چند نفر در رابطه با موضوع وقف بحث و گفتگو می کردند.
چون واقعا اینروزها این نوع وقف ها بسیار کمک حال مردم در برگزاری مراسمات می باشد که اگر هر فردی به تنهایی بخواهد آنها را برای مراسم آماده کند مشکل و حتی غیر ممکن است .
چون هم موقعیت زندگی و هم هزینه های زندگی اجازه چنین کاری را نمی دهد.
اموالی که درمساجد مردم وقف می کنند عبارتند از: چادر. ظروف غذا خوری. سماور. دیگ. دبه ها. پنکه. کولر سیم های برق. انواع لامپ ها و روفرشی.قالی .قالیچه و…
در این مجلس مسئول خدمات یکی ازمساجدکه کمی از برخورد و رفتار بعضی افرادی که جهت گرفتن این وسایل به مسجد می آیند ناراحت بود گفت: متأسفانه بعضی افراد در وقت هایی
مزاحم ما می شوند که زمان استراحت ما و خانواده ماست. یا زنگ خانه را آنقدر محکم و پشت سر هم می زنند که آرامش مارا بهم می زنند یا وقتی با من حرف می زنند انگار فکر می کنند که من حقوق بگیر و کارمند مسجد هستم. و با گفتن جملاتی چون وظیفه شماست . زودتر کار ما را راه بیندازید. چرا همیشه در مسجد بسته است و… که مارا ناراحت می نمایند.
آیا بنظر شما این نوع رفتار باخدمه مسجد درست است؟ آیا گناه من وامثال من چیست که خواستیم کمک حال مردم باشیم؟ مگر به من کرایه ماهیانه می دهند که اینچنین رفتاری با ما دارند؟ و…
در این هنگام روحانی بزرگوار مسجد با ذکر یک حقیقتی گفت: من روزی در خانه با دختر کوچک تنها بودم. نزدیک نماز عصر بود. گفتم بروم وضو بگیرم وبه مسجد که در فاصله چند صد متری خانه من است بروم. درحال وضو گرفتن بودم که زنگ خانه بصدا درآمد .دخترم گفت بابا زنگ می زنند .گفتم بله شنیدم .دیدم سریع دوباره زنگ زد. بعدش هم با فاصله کم پنجره را با ضربات دست بصدا درآورد. . بازهم با فاصله بسیار کم در را با ضربات دست بصدا درآورد.
دخترم از این ضربات پی درپی ترسید پیش من آمد وگفت بابا مثل اینکه دزد است.
گفتم دخترم نترس .من هستم .الان می روم ببینم کی هست؟
سریع رفتم دیدم یک خانم میانسالی است که به همراه شوهرش آمده. البته شوهرش با بی خیالی در ماشین نشسته بود.
گفتم خواهر چه خبر است ؟ چرا این همه تند تند زنگ می زنی؟ در و پنجره را می زنی ؟ کمی آرامش داشته باش و آرامش دیگران را بهم نزن. همسایه ها شاید ناراحت شوند .
زن با پررویی گفت حاج آخوند وقتی شما مسئولیتی را گردن می گیرید باید خوب وظیفه تان را انجام دهید.
من کمی ناراحت شدم و گفتم مگر مسئولیت من چیست؟
گفت مسئولیت شما این است که اموال وقفی را به مردم بدهید.
گفتم اولا :من امام جماعت هستم مسئول اموال وقفی کسی دیگر است.
دوما: مگر جهت انجام وظایف خدمه مسجد حقوق ماهیانه می دهید که طلبکار هم هستید؟
دراین اوضاع واحوال شوهرخانم را دیدم که بی خیال در ماشین نشسته است. رفتم پیش شوهرش گفتم چرا خانم شما از همه کس طلبکار است؟ چرا آسایش ما را بهم می زند ؟ نمی خواهی بهش چیزی بگویی؟
مرد کمی خندید و گفت: صدباربهش گفتم اما اصلا گوش نمی دهد!
گفتم یعنی چه؟ مگر مشکل خاصی دارد؟ گفت تا جایی که من می شناسم اخلاقش همین است همیشه عجول .عصبی و… من از گفته شوهرش تعجب کردم وبه خانمش گفتم دیگر اینجاها نیا و کمی هم ادب واخلاق داشته باش.
بعد من به حاج آخوند گفتم .حاج آخوند درجامعه ما هر نوع افرادی پیدا می شوند و نمیشه کاری کرد. یکی عصبی.یک بی ادب.یکی ناراحت.یکی افسرده و… که در کل نوع حکمرانی عامل و بانی این نوع رفتارهاست.
حکومتی که با وعده های آنچنانی مردم را به آینده امیدوار کرد ولی با گذشت چهل واندی سال اوضاع جامعه بدتر شد ولی بهتر نشد. کلا مردم دیدگاهشان به زندگی دگرگون شد نه امیدی.نه بهبود وضعیتی.نه نظمی. ونه …مردم خود مانده اند که چه کنند با وضعیت اسفناک زندگیشان؟
پس از حرف های من یک آقای حدودا شصت ساله گفت: واقعا هم وضع جامعه فرق کرده دیگر آن روابط صمیمی نه تنها درجامعه بلکه در داخل خانواده ها هم نیست. حتی کودکان و نوجوانان رفتارشان با والدین طلبکارانه است. اینها هم سریع ناراحت می شوند و هرحرفی و هر حرکتی را بدون ذره ای ترس و یا احترام به والدین خودشان انجام می دهند.
خلاصه منظور از بیان این مطالب این است که مردم بهنگام استفاده از اموال موقوفی در مساجد کمی رعایت خادمان مساجد را بنمایند. خادمانی که فقط برای رضای خداوند و مردم زحمت می کشند و در تمام اوقات درمساجد زحمت می کشند اعم از نظافت مساجد. تحویل دادن و تحویل گرفتن اموال موقوفی به مردم و… انشالله که این فرهنگ عام المنافع روزبروز بیشتر گسترش یابد تا مردم کمتر دچار زحمات و مخارج با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه شوند. به امید آن روز.
www.ulkamiz.ir