اجتماعی

ظالم و مظلوم

پایگاه خبری اولکامیز – حاج آنه محمد مارامایی : در هر جامعه ای این دو گروه طالم و مظلوم خواهی نخواهی بوده ، هست و خواهد بود ،  اما دارای شدت و ضعف می باشد و در رابطه با این دو عنوان نگاه حاکمان و مردم خیلی دارای اهمیت می باشد که آیا حاکمان با داشتن قدرت می خواهند ظالم و ظلم را ریشه کن کنند یا خود می خواهند در گروه ظالمان باشند؟

مردم نیز در رابطه با مظلومان می خواهند با قدرت جمعی به حمایت مظلومان بروند یا خود مثل مظلومان زیر ظلم بروند ؟

در روایت ها آمده است که دو گروه به جهنم خواهند رفت . ظالم و مظلوم . اما مجازات مظلوم بخاطر ظالم کردن ظالمان بیشتر خواهد بود . چون آشکار است تا مظلوم نباشد ظالمی در جامعه نخواهد بود.

اما مظلوم چرا مظلوم می ماند. این به وضع کلی جامعه دارد. چون در بعضی از مواقع مظلوم ترس دارد که وضع بدتر از این بشود و با از بین بردن ظالمی. ظالمی به مراتب بدتر از قبلی روی کار آید، مثلا امروزه در جامعه ما همگی از دردسر و گرفتار شدن در جامعه گریزان هستند. بعنوان نمونه این روزه شاهد هستیم وقتی دو نفر یا دو گروه با هم درگیر فیزیکی می شوند همه ناظر هستند و تنها کاری که می کنند فیلم و عکس گرفتن از آن صحنه هاست.

خودم چندین مورد از این اتفاقات را شاهد بودم. با وجود اینکه میدانند یک نفر و یک گروه مظلوم هستند. دو بیت شعر معروف :

اگر عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار                                                 تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی

آتجه به این شعر متاسفانه مردم دیگر هیچ حامی مظلوم نیستند و اکثرا می گویند تو چکار داری به دیگران برو به زندگی خودت و خانواده ات برس و بی خیال باش.

در صورتیکه از پیامبر (ص) روایت است که اگر مسلمانی فریاد دادخواهی مسلمانی را بشنود باید به فریاد او برسد. اگر نرسد از مسلمانی خارج می شود با توجه به شعر و روایت بنظرتان چند کشور و چند نفر به این دو عمل می کنند؟

همانطوریکه می دانید عمل کردن و یا عمل نکردن مردم به اینها به سیستم حکومتی و نگاه حاکمان بستگی دارد. هرچه حاکمان حامی باشند عمل کرد مردم نسبت به آن بیشتر و یا برعکس.

دقیقا سال ۱۳۷۳ وقتی دانشجو بودم دو هفته ای استاد قرآن ما کلاس نیامد. استادی که به اصطلاح ان زمان حزب الهی بود. وقتی بعد از دو هفته آمد جریان غیبت خود را تعریف کرد و فرمود که من بعد از اتمام کلاس به شهرم گرگان می رفتم که دیدم موتور سواری کنار جاده افتاده از ماشین پیاده شدم و او را به بیمارستان بردم . آنجا چند ساعتی بودم . ماموران آمدند و از من چند سوال کردند و بعد منو بازداشت کردند هرچه گفتم من بخاطر خدا این بنده خدا را با ماشین شخصی ام بیمارستان آوردم و خودم استاد دانشگاه هستم ، قبول نکردند و منو بازداشت کردند.

بعد از دو هفته بازداشت بی گناهی ام ثابت شد و من آزاد شدم. بعد جمله عجیبی گفت . دانشجویان گرامی من بعد اگر با این جریان روبرو شدید اشتباه منو تکرار نکنید.

ما گفتیم استاد این کار که شدنی نیست آخه ما انسانیم و باید طبق اعتقادات و عواطف انسانی خود به داد دیگران برسیم .

استاد فرمود من نمی دانم خلاصه این نصحت من بود.

خوب علت چیست؟ بله علت آن قوانین حکومتی ماست که ماموران از ترس اینکه ما انها را به این وضعیت در آوردیم تا اثبات واقعیت چنین رفتاری با افراد دارند . چون اعتماد و اطمینان به گفتار افراد ندارند و به همین علت است که مردم دیگر مثل سالیان گذشته خودشان را تا می توانند از اتفاقات دور نگه می دارند و به داد مظلومان نمی رسند.

ترکمن ها یک ضرب المثلی دارند( آرا گیرانا طایاق دگر ) ترجمه آن این است اگر موقع درگیری و دعوا دیگران وسط جریان قرار بگیری به شما هم آسیب خواهد رسید.

پس اینچنین دلایل عامل بی خیالی مردم در اتفاقات می باشد. متاسفانه امروزه خیلی در جامعه ما مظلوم زیاد دیده می شود که ما نمی توانیم کاری انجام دهیم .

دو روز قبل وقتی در مسجد نماز مغرب را خواندیم. موقع بیرون آمدن از مسجد خانم جوان حدودا ۲۵ سال که ازدواج هم کرده بود در کنار در ورود و خروج دست نیاز به جماعت دراز کرده بود و از مردم کمک می خواست هر فردی پول کمک کرد بعد یکی از افراد جماعت گفت دخترم چرا با این سن جوان دست به این کارها می زنید و آبروی خود و خانواده ات را می بری ؟

خانم جوان گفت پدرجان من هم میدانم اینکار زشتی است ولی ناچارم .

جماعتی که تعدادشان ۷ الی ۸ نفر بودند کنجکاو شدند و هر یک چیزی گفتند که برو یکجایی کار کنید منشی باشید . خیاطی کنید ووووو

خانم جوان گفت: متاسفانه شوهرم معتاد است و نمی گذارد که من جایی کار کنم به من زور می گوید که باید هر روز واسه من پول بیاری وووو

بعد یک نفر گفت اصلا گفته شوهرت را گوش نکنید و پیش پدرتان بروید .

خانم جوان گفت من پدری ندارم که از من حمایت کند. از ترس تنبیه شوهرم دادگاه هم نمی توانم بروم. و اگر بروم هم نمی توانم وکیل بگیرم. و از دست شوهرم راحت بشوم. چون گفتند وکیل حداقل ۶ میلیون می گیرد.

خوب مطمئن باشید که در شهر و منطقه و کشور ما از این نوع موارد هزاران مورد دیده می شود ولی هیچکس به داد چنین افرادی نمی رسد و اصلا بفکرشان هم نیست. پس در جامعه از این ظالمان و مظلومان زیاد مشاهده می شود اما فریادرسی ندارند و ظالم ظالم می ماند و مظلوم هم مظلوم باقی می ماند .

امثال من نوعی است که نمی توانیم این وضعیت را تحمل کنیم و دست به نوشتن می زنیم گرچه خیلی از افراد از جمله نزدیکان ما هستند که می گویند این نوشتن ها به چه درد می خورد؟ چرا دنبال دردسر هستی؟  چرا فکر و ذکر خودت و نزدیکانت را با مطرح کردن اینچنین جریانات خراب می کنید؟ می گویند از من نصیحت (مثل استاد قرآن که بالاتر اشاره کردم ) برو به زندگی ات بچسب و از دنیای خودت لذت ببرووووو

اما چه کنیم که افکار و ذات و اعتقاد ووووو ما نمی گذارد بی خیال این امور باشیم .

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا