فرهنگی

سه سخن پراکنده از و دربارۀ معلم و علم‌آموز حقیقی

پایگاه خبری اولکامیز – موسی توماج ایری: « وقتی که معلم خلاقی در زندگی ما داخل می‌شود؛ دورنماهای روشنگرانۀ نوینی را تجربه می‌کنیم.» (فردریک مایر، تاریخ اندیشه‌های تربیتی)

«اما علاقۀ من به دانش و حرص و اجتهادی را که در اندوختن آن داشته‌ام، آنان که معاشر من بوده‌اند، می‌دانند و دیده‌‌اند که چگونه از ایام جوانی تاکنون عمر خود را وقف آن کرده‌‌ام تا آنجا که اگر چنین اتفاق می‌افتاد که کتابی را نخوانده یا دانشمندی را ملاقات نکرده بودم، تا از این کار فراغت نمی‌‌یافتم به امری دیگر نمی‌پرداختم و اگر هم در این مرحله ضرری عظیم در پیش بود تا آن کتاب را نمی‌خواندم و از آن دانشمند استفاده نمی‌کردم، از پای نمی‌نشستم.» (محمدبن زکریای رازی، سیره فلسفی)

«آموزشگر بایستی به سرعت، توان حقیقی شاگردش را باز شناسد و سپس تمام تلاش و نیرو و حرارت خود را بدان سوی معطوف کند تا شاگرد جوانش را در جهت رسیدن به بلوغ و باروری یاری نماید… فیلسوف آموزشگری که رویای من بود، در اندیشه‌ام نه تنها آن نیروی مرکزی را کشف می‌کند بلکه می‌داند چگونه از تاثیر ویرانگر و مخرب آن بر عوامل دیگر جلوگیری نماید. کنش آموزشی او به نظر من عبارت است از متحول کردن انسان به منظومه‌ای جاندار و نظام کهکشانی که قوانین برتر حرکت را درک می‌کند… هیچ‌چیز رضایت خاطر مغرورانه عصر ما را روشن‌تر و رسواتر از اینکه معاصران ما دیگر خواستار یافتن معلم و مربی نیستند، نشان نمی‌دهد.» (فردریش نیچه، تاملات نابهنگام)

www.ulkamiz.iz


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا