سخنی کوتاه در باب؛ ماندن و بودن، یا تغییر و شدن
پایگاه خبری اولکامیز : جزم و افراط در هر امری، انسان را از شدن وتغییر و تعالی باز می دارد .و از معرفت شناسی برای غنی ساختن تئوری ها و اندیشه هاو بازبینی آن ها روگردان می کند . جزم اندیشان ، از تغییر اسلوب تحلیل، و بینش و اندیشه های پیشین سیاسی و اجتماعی و …، که در دیگران ، بنا به ملاحطات و دلایلی ، قبلاً شکل گرفته ، حمایت نمی کنند، و تغییر و نوسازی اندیشه ای آنان را بر پایه واقعیت های زنده امروزین برنمی تابند، و آنانی را که در پی واقعیت های نوین امروزی ، همّت تغییر اسلوب گذشته شان را دارند ، -چون با بایسته های فکری خود ، هم سو نمی یابند -، شایسته نمی دارند . آنان دوست دارند که دیگران را، در مواضع خود، جزم اندیش ، ثابت قدم و بی تغییر ببینند . صرفاً اصلاح و تغییر را برای خود و منحصر به خود، می طلبند .
بدیهی است، از این صف آرائی های دو قطبی ، جامعه ما ، جز هرز دادن سرمایه های انسانی خویش ، طرفی نخواهد بست . لذا فرهیختگان ما ، با سرمایه های سیاسی ، اجتماعی و…خود ، طوری برخورد نکنند، که خود و خودی ها را در مرکز ببینند، و دگری را در حاشیه و پیرامون .
آیا موقع آن نرسیده است که ، برای حفظ منافع اجتماعی، به خود بازگردیم ، ودر این باب بحث وتامل کنیم ،که هریک از سرمایه های فکری ما، برای تعالی اندیشه ای جامعه مان، چه نقش هایی می توانند ایفا کنند ؟ در فضای کنونی ، آیا برای بررسی و دقت نظر در زمینه دگرگونی و هم گرایی اندیشه های طرفین، و همفکری و هم نشینی ایده ها و اندیشه ها در کنار هم ، و باز بینی و بازتولید و هم افزایی اندیشه ای ، با تساهل و مدارا و آزادانه و آزادمنشانه ، نمی توان بابی باز کرد ؟
ما باید از تشتّت و اتم وارگی سرمایه های خود، تا آنجا که مقدور است ، اجتناب کنیم ، و اختلافات معرفتی و اندیشه ای خود را ارج و سامان بخشیده ، گامی فراتر نهاده ، به سوی همگرایی متمایل نماییم ، تا در یک جامعه مدنی و دموکراتیک، که امید و انتظار استقرار و استمرارش را داریم، وزن و وزنه معتبری برای جامعه خویش فراهم کنیم.
عظیم قرنجیک
www.ulkamiz.ir